مجله پارسي نامه - موضوع داغ روز http://Www.ParsiBlog.com/Mag/rss/15/خوراک خوان مجله پارسي نامه، سرويس وبلاگ نويسي پارسي بلاگ - مجله پارسي نامه - موضوع داغ روز fa ParsiBlog.com RSS Generator Thu, 21 Nov 2024 14:41:55 GMT پارسي بلاگ مدافع سپاه (دي ماه 98) http://emozionante.ParsiBlog.com/Posts/386/%d9%85%d8%af%d8%a7%d9%81%d8%b9+%d8%b3%d9%be%d8%a7%d9%87+(%d8%af%d9%8a+%d9%85%d8%a7%d9%87+98)/ <p>&nbsp;</p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">به&zwnj;نام خدا</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">سلام؛</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">اين روزها، حال کسي رو داريم که يه برادرش، سهواً، برادر ديگرشو کشته. براي هر دو عزاداريم. به هر طرف مي&zwnj;چرخيم جز خون دل نمي&zwnj;بينيم. اينقدر قلب&zwnj;هامون آتيش گرفته که دودش آه مي&zwnj;شه مدام و جاي هر حرف و کلمه&zwnj;اي از دهانمان خارج مي&zwnj;شه. اشک&zwnj;هامون چنان به جوش اومده که گونه&zwnj;هامونو خون انداخته. بند بند استخونامون مي&zwnj;خواد از هم باز شه. نه ناي راه رفتن مونده، نه مجال گفتن. لبخند از چهره&zwnj;هامون پرکشيده و سراپا ماتميم. چطور مي&zwnj;شه حال اين روزها رو تعريف کرد؟</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">با اينهمه، چرا از سپاه دفاع نکنم؟ يه برادرو از دست داديم، نمي&zwnj;خوام اون يکي رو هم از دست بديم. چرا پشت سپاه نايستم و سپر ترکش&zwnj;هاي بدخواهانش نباشم وقتي يه عمر، بي مزد و بي منت، سپر بلاي همه ما بود. بي اينکه بفهميم، بي اينکه توجه کنيم، بي اينکه قدردان باشيم. سپاه، هميشه مظلوم بود. هميشه مورد طعنه بدخواه بود. هميشه همه کاسه کوزه&zwnj;ها سرش شکسته شد و هميشه کنارمون بود. سپر بلامون بود. تو سيل و زلزله، اولين گروه پيش&zwnj;قدم بود که به دادمون مي&zwnj;رسيد. سراپا خاک و گل مي&zwnj;شد، تا گرد اندوه رو از چهره&zwnj;هامون پاک کنه. توي مرزها، بيرون مرزها، زمين، هوا، آب، همه جا رو برامون پاسداري داد که آب تو دلمون تکون نخوره. که اون جريان اکران فيلم &laquo;به وقت شام&raquo;، در پرديس کوروش، لباس حقيقت به تن نکنه و تن و بدن زن و بچه بي&zwnj;دفاعو نلرزونه. سپاه، هميشه مرد بوده، وسط اينهمه نامردمي.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">به قول شهيد همت، وقتي تو جبهه سرگردون شدين، ببينين آتيش دشمن کدوم طرف مي&zwnj;باره. هرجا زير آتيش دشمنه، اونجا سنگر خوديه. چرا از سپاه دفاع نکنم وقتي توپ&zwnj;خونه دشمن بسته رو سر سپاه ما. سپاه ما. سپاهي که برخاسته از دل ماست و همه همتش ما مردميم. سپاه، جان اين ملته. اگر الان پشتش نباشيم، دشمن جان ما رو مي&zwnj;گيره. اونوقت دواعش و سرکرده&zwnj;هاشون فرصت پيدا مي&zwnj;کنن ادعا و آرزوي هميشگيشونو تحقق ببخشن و در ايران، حمام خون بنا کنند. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">در پايان، براي رفقام و هرکس حرفمو مي&zwnj;فهمه مي&zwnj;نويسم، براي رفع اين هم و غم عظيم و اين گرفتاري خردکننده، سفارش شده جوشن صغير بخوانيم. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">بخوانيم و براي التيام دردهاي کشورمون دعا کنيم. براي فرج مولامون زياد دعا کنيم که گشايش اول و آخر، به دستان مبارک ايشون بنده و چاره دردهاي امروز و هميشه&zwnj;مونه.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">&nbsp;</p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">&nbsp;</p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> Sat, 18 Jan 2020 12:32:00 GMT زهر اين روزها (دي ماه 98) http://emozionante.ParsiBlog.com/Posts/385/%d8%b2%d9%87%d8%b1+%d8%a7%d9%8a%d9%86+%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%87%d8%a7+(%d8%af%d9%8a+%d9%85%d8%a7%d9%87+98)/ <p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">به&zwnj;نام خدا</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">سلام؛</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه آن حضرت فرمود: &laquo;قرآن بر چهار قسمت نازل شده است: يك چهارم درباره حلال و يك چهارم درباره حرام، يك چهارم درباره سنتها و احكام، يك چهارم درباره اخبار آنان كه قبل از شما بوده اند و آنان كه بعد از شما خواهند آمد و حلّ و فصل مسائل جاري شما [1].</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">آدم چيزهاي مهم و حساس رو دو دستي مي&zwnj;گيره؛ چيزي که توجه ويژه مي&zwnj;خواد، احتياط خاص مي&zwnj;طلبه، اهميت بالايي داره، وزينه، و خلاصه چيزي که بايد خيلي حواسمون بهش باشه رو بايد دو دستي بگيريم. ما قرآن رو يه دستي گرفتيم! </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">يک چهارم قرآن بنابر روايت، تاريخه. تاريخ هم براي خوندن و دونستن و عبرت گرفتنه. ولي ما غالباً بي توجهيم. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">خدا در قرآن مي&zwnj;فرمايد:</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ في&rlm; مَواطِنَ کَثيرَةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَيْئاً وَ ضاقَتْ عَلَيْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرينَ [2]. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">قطعاً خداوند شما را در مواضع بسياري ياري کرده است ، و [نيز] در روز &laquo;حُنَين&raquo; آن هنگام که شمارِ زيادتان شما را به شگفت آورده بود ، ولي به هيچ وجه از شما دفع [خطر] نکرد ، و زمين با همه فراخي بر شما تنگ گرديد ، سپس در حالي که پشت [به دشمن] کرده بوديد برگشتيد</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">حنين، اسم بياباني است بين مکه و طائف که جنگ معروف حنين در اون اتفاق افتاد. اون روز مسلمونا که هميشه مظلوم و ضعيف بودن، وقتي ديدن چقدر تعدادشون زياده و از نظر تعداد به دشمن برتري دارن، مغرور شدن و پيش خودشون گفتن ما هرگز از اينا شکست نمي&zwnj;خوريم. همين غرور منشأ شکستشون شد. چون غرور با خودش غفلت هم مياره. غفلت از مسبب الاسباب. يعني من تکيه&zwnj;ام به زور بازوي خودم باشه، به علمم، به قدرت بيانم، به هر توانمندي که تو خودم مي&zwnj;بينم و غفلت کنم از اينکه سرچشمه همه اينا خداست و اگر توانمندي&zwnj;اي در من هست، فقط در سايه لطف و اراده خداست. وقتي آدم غافل مي&zwnj;شه، بايد تنبيه شه. تنبيه يعني آگاهي. يعني بفهمه کجاي کارش ايراد داره. چون بنا بر رشده. و رشد وابسته به آگاهيه. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">مسلمونا مغرور شدن و به همين خاطر شکست خوردن. چنان شکستي که فقط دنبال راهي براي خلاصي از مخمصه بودن و هيچ پناهي پيدا نمي&zwnj;کردن.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">حال اين روزهاي ما، اين آيه رو ياد آدم مياره. شهادت حاج قاسم که تا همين يکي دو روز پيش اصلاً برامون قابل هضم نبود، و پشت سرش اون تشييع جنازه باشکوه و غرورآفرين که فقط مي&zwnj;تونست معجزه&zwnj;اي در ايران و عراق و لبنان و ساير کشورهاي فتنه&zwnj;زده و کل دنيا باشه، و باز پشت&zwnj;بندش، سيلي محکم سپاه بر امريکاي تروريست و عقب&zwnj;نشيني وحشت&zwnj;زده امريکا، اسرائيل، و آل سعود، همه وجودمونو پر از غرور و افتخار کرد. خب طبيعي هم بود. گاهي هم گفتيم و نوشتيم که &laquo;و ما رميت اذ رميت، ولکن الله رمي&raquo;، ولي خب، خودمونيم، اونجور که بايد و شايد، اونجور از اعماق قلبمون، درنيومد. خدايي شيرمردان سپاهمون غرورآفرينن ولي خب، غرور کار دستمون داد.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">اينقدر اوضاع به هم پيچيده و دردها تو در تو و مصيبت&zwnj;ها بي&zwnj;پايانه که آدم روزي هزاربار آرزوي مرگ مي&zwnj;کنه. کاش اين کابوس وحشتناک هرچه زودتر تموم شه. قلب&zwnj;هامون مالامال درده و چهره&zwnj;هامون در هم شکسته و چشمامون غم&zwnj;باره. ولي بي&zwnj;کس&zwnj;وکار نيستيم. پروردگاري داريم که اميد و توکلمون به اونه و مي&zwnj;دونيم هر بلايي سرمون مياد، در مسير رشدمونه و قراره اين پوسته&zwnj;هاي سختو بشکنيم و جوونه بزنيم و سر از اين خاک سياه دربياريم و تو آغوش آفتاب، جوونه بزنيم. مي&zwnj;دونيم خدايي که با ماست، ما رو تنها نمي&zwnj;ذاره و اين، تنها روزنه تنفسمون تو اين روزهاست.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">الان هم چاره، پناه بردن به آغوش امن و مطمئن پروردگاره. بايد معنوياتمونو تقويت کنيم. ارتباطمونو با خدا قوي کنيم تا بهمون آرامش و طمأنينه بده و خودش از اين طوفان&zwnj;هاي سهمگين به سلامت عبورمون بده. بايد همونجور که ازمون خواسته از صبر و نماز کمک بگيريم: وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ [3].</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">اگه با خدا باشيم و حدودشو رعايت کنيم، خدا پشت ما رو خالي نمي&zwnj;کنه، قطعاً کمکمون مي&zwnj;کنه و اين وعده الهيه که <em><span style="font-family: &quot;B Nazanin&quot;; font-style: normal;">إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم</span></em><span class="st"> وَيُثَبِّت أَقدامَكُم، اگر دين خدا رو ياري کنيم، زير چتر حمايت خدا قرار مي&zwnj;گيريم و ان&zwnj;شاءالله مي&zwnj;رسه روزهاي روشني که انتظارش، طاقتمونو برده:</span></span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکينَتَهُ عَلي&rlm; رَسُولِهِ وَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذينَ کَفَرُوا وَ ذلِکَ جَزاءُ الْکافِرينَ [4].</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;Times New Roman&quot;;Times New Roman&quot;;Times New Roman&quot;;">آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد ، و سپاهياني فرو فرستاد که آنها را نمي ديديد ، و کساني را که کفر ورزيدند عذاب کرد ، و سزاي کافران همين بود</span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;Times New Roman&quot;,&quot;serif&quot;;Times New Roman&quot;;B Nazanin&quot;;">.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">&nbsp;</p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">&nbsp;</p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 12.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">پ.ن.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 12.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">1. كليني، محمّدبن يعقوب، اصول كافي، به تصحيح علي اكبر غفاري، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 2/627: عن ابي عبدالله (عليه السلام) قال: انّ القرآن نزل أربعه أرباع، ربع حلال و ربع حرام، و ربع سنن و احكام و ربع خبر ما كان قبلكم و نبأ مايكون بعدكم و فصل ما بينكم. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 12.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">2. سوره توبه، آيه 25.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 12.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">3. سوره بقره، آيه 45.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 12.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">4. سوره توبه، آيه 26.</span></p> </p> Sat, 18 Jan 2020 12:32:00 GMT اربعين نوشت http://emozionante.ParsiBlog.com/Posts/384/%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b9%d9%8a%d9%86+%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa/ <p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">به&zwnj;نام خدا</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">سلام؛</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">اربعين، پرچمدار قيام کربلاست. اقتدا به امام معصوم است در &laquo;هيهات من الذّلّه&raquo;. قيام کربلا که خانوادگي باشد، لبيکش هم بايد خانوادگي باشد. همه خانواده بايد به &laquo;هل من ناصر&raquo; امام زمانشان پاسخ بدهند: مرد، زن، کودک، پير، جوان. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">آدم بايد اهل و عيالش را جمع کند همه با هم دسته&zwnj;جمعي بروند. البته که سخت است. گرمايش يک&zwnj;جور سخت است، سرمايش يک&zwnj;جور. مردها اگر جوان باشند و تنها بروند، خيلي راحت&zwnj;ترند. زن و بچه را کشيدن و شاهد سختي&zwnj;هايشان بودن، مرد مي&zwnj;خواهد. همه سبک و سياق و عادت&zwnj;ها را رها کردن و افتادن در سفري که هيچ حساب و کتابي ندارد و نه خبري از رفاه است و نه آسايش و نه تفريح و خوش&zwnj;گذراني، که ميزند زير بساط همه قواعد و حساب و کتاب&zwnj;هاي آدميزاد، مرد مي&zwnj;خواهد.</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;"><br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">خيلي سخت است ولي اصلاً بناي اين سفرها سختي است. آدم در سختي&zwnj;ها سيقل مي&zwnj;خورد، پيچ و تابش گرفته مي&zwnj;شود، برق مي&zwnj;افتد، آيينه مي&zwnj;شود. خيلي سخت است ولي نماي محوي از مصائب اهل بيت (ع) هم نمي&zwnj;شود. وقتي در کاروان، اينهمه مرد باشد و به آدم سخت بگذرد، ببين ميان کاروان نامردان اسير بودن چه حالي دارد</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">اربعين، مجمع جهاني مردهاي زمان است. اگر چندتا پاره&zwnj;سنگ هم -مثل من- کف دريا ته&zwnj;نشين شود، چيزي از زيبايي دريا کم نمي&zwnj;کند. من اينجا آدم&zwnj;هايي را ديدم که باورم نمي&zwnj;شد در اين زمانه هنوز موجود باشند. مردهايي را ديدم که خيال مي&zwnj;کردم نسلشان منقرض شده. ما هم ميان زلالي اين دريا، بُر خورديم ولي چيزي از زيبايي آن کم نشد.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">از حرم اميرالمومنين (ع) که قصد پياده&zwnj;روي کني، تا جاده اصلي تعدادي عمود است که شماره&zwnj;گذاري شده. ولي از ابتداي جاده، دوباره عمودها از يک شروع مي&zwnj;شوند و به 1400 ختم.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">موکب&zwnj;ها در انتظار زوار صف کشيده&zwnj;اند. فرش&zwnj;ها پهن شده و راه، آب و جارو مي&zwnj;شود.</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;"><br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">پرچم&zwnj;ها، سرخ و سياه و سبز، بالاي سر زوّار، دست تکان مي&zwnj;دهند و تحيّت و خيرِمقدم مي&zwnj;گويند. يکي دست پدر و مادرش را گرفته، يکي همسر و فرزندش را، يکي مالش را بذل حسين (ع) مي&zwnj;کند و يکي هم يک&zwnj;تنه جانش را. اربعين تجلّي &laquo;بابي انت و امّي و نفسي و اهلي و مالي&raquo; است.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">ما را تا عمود 600 با اتوبوس بردند. حدود 12 ظهر پياده شديم. براي علي&zwnj;اکبر کالسکه برده بودم. يک بيست قدمي که رفتيم، از شدّت گرما پناه برديم به اوّلين موکب. مردم کيپ تا کيپ نشسته بودند و جا نبود. ناچار رفتيم موکب بعدي. يک ساختمان نيم&zwnj;ساخته بود که کل&zwnj;اش يک سالن مستطيلي بزرگ مي&zwnj;شد با سقفي بلند. جاي پنجره&zwnj;هايش خالي! خب راستش من خيلي راجع به اين چيزها شنيده بودم و خيلي هم مشتاق بودم، ولي يهو وا رفتم. وسط بيابان، توي گرماي 40 درجه عراق که آتش از آسمان مي&zwnj;باريد، با بچه&zwnj;هايي که رنگ سختي به خودشان نديده بودند، گرسنه و تشنه که نه پاي رفتن داشتيم و نه جاي ماندن، رسيديم به موکبي که به&zwnj;غايت کثيف بود و جک&zwnj;وجانور ازش بالا مي&zwnj;رفت. همين&zwnj;جور بهت&zwnj;زده به پتوهاي چرکي که روي هم تلنبار بود و تعدادي از آن را هم مردم زيرشان پهن کرده بودند، نگاه مي&zwnj;کردم که يکي با لهجه جنوبي گفت: يک پتو بينداز بنشين! ناخواسته رفتم پتو بردارم، حس کردم انگشتانم چرب شد. يک عنکبوت بزرگ روي تل پتوها جولان مي&zwnj;داد</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">. </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">گفتم خدايا فاطمه نبيند! در تنها کوله&zwnj;پشتي همراهمان، دوتا زير انداز بود، يکي را دادم به مردها و يکي ديگر را پهن کردم ته موکب، کمي دورتر از بقيه. نشستم و به مردم خيره ماندم. دلم ريخت. من اينجا چه کار مي&zwnj;کنم؟!</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">غالباً عرب بودند، جز آن تعداد جنوبي که سمت چپم بيخ ديوار تکيه داده بودند و با لبخند نگاهمان مي&zwnj;کردند. فاطمه زد زير گريه. گرم&zwnj;اش بود و از حشرات مي&zwnj;ترسيد. فقط مي&zwnj;گفت از اينجا برويم! گفتم وقتي در يک موقعيتي مي&zwnj;افتي که هيچ راه ديگري نيست، گذشته و آينده را فراموش کن و خودت را با همان شرايط وفق بده. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">روبرويمان هفت-هشتا دختر عراقي، هم سن و سال فاطمه روي همان پتوها غلط ميزدند و بازي مي&zwnj;کردند. جنوبي&zwnj;ها بلند بلند حرف مي&zwnj;زدند و غش غش مي&zwnj;خنديدند. نگاهمان که به هم گره خورد، گفتم مثل اينکه شما به اين هوا عادت داريد. سر حرف باز شد و خيلي زود قاطي&zwnj;شان شدم. زورکي با عراقي&zwnj;هاي مجاور حرف مي&zwnj;زديم و از اوضاع و احوال مي&zwnj;پرسيديم. آنها هم با هزار تکرار و اشاره، منظورشان را مي&zwnj;رساندند. يکي از جنوبي&zwnj;ها اصرار داشت از اوضاع شلوغي&zwnj;هاي بغداد بپرسد. اهل بوشهر بودند. وقتي زورکي دو کلمه به عراقي&zwnj;ها فهماند زد زير خنده که حالا اگر جواب بدهند من چه&zwnj;جوري بفهمم! آنها هم هاج و واج مانده بودند که اينها چرا اينقدر مي&zwnj;خندند. خلاصه همين خوش&zwnj;خلقي بوشهري&zwnj;ها، يکي دو ساعتي وقت را گذراند. فاطمه هنوز ناراحت بود و پشت به همه، رو به ديوار نشسته بود و خودش را باد مي&zwnj;زد. خيلي گرسنه بوديم و چون از مهمان&zwnj;نوازي عراقي&zwnj;ها خيلي شنيده بودم، چيزي براي خوردن نياورده بودم، جز چندتا کيک. رفتم دست&zwnj;هايم را بشويم که همان را بخوريم. دستشويي بيرون ساختمان بود. آب نداشت. يک تانکر کوچک داشت که از آن آب برمي&zwnj;داشتند. همه توانم را بسيج کرده بودم، آرام بمانم. زير شير تانکر دستم را شستم. تعدادي کيک بين بچه&zwnj;ها تقسيم کردم و دو تا هم خودم و فاطمه خورديم. فاطمه آرام&zwnj;تر شده بود. سه ساعتي بود آنجا نشسته بوديم و بچه&zwnj;ها خيلي تلاش مي&zwnj;کردند با هم ارتباط برقرار کنيم. رفيق شده بوديم. يک&zwnj;دفعه فاطمه يادم انداخت از تهران يک بسته اتود آوردم براي بچه&zwnj;هاي عراقي. گفتم تو بده. تلخي کرد. خودم دادم. چندتا رنگ مختلف بود. همين&zwnj;جور رَندوم يکي يک&zwnj;دانه دادم. خيييلي ذوق کردند. به فاطمه گفتم اگر به بچه&zwnj;هاي ايراني داده بودم، يکي مي&zwnj;گفت اين را نمي&zwnj;خواهم صورتي&zwnj; بده، آن&zwnj;يکي مي&zwnj;گفت بنفش بده. ولي اينها اصلاً به مال هم نگاه نکردند. هرکس از مال خودش ذوق کرد. چقدر اين بچه&zwnj;ها خوشبختند</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">ساعت سه، هم آنها و هم بوشهري&zwnj;ها، راه افتادند بروند. من هنوز دو دل بودم و از طرفي هم نگران گرسنگي بچه&zwnj;ها. فکر مي&zwnj;کردم مي&zwnj;توانم برنامه&zwnj;اي بريزم که به بچه&zwnj;ها خيلي هم سخت نگذرد. گفتم نصف راه را با ماشين مي&zwnj;رويم و بقيه را پياده که فاطمه اذيت نشود. نمي&zwnj;دانستم اينجا، طرح و برنامه دست خود آدم نيست. امواج دريا، خودش جهت را مشخص مي&zwnj;کند. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">علي&zwnj;اکبر با حامد بود و از او خبر نداشتم. آنها که رفتند، ما هم کمي بعد راه افتاديم. بچه&zwnj;ها خيلي گرسنه بودند. ياد گرسنگي بچه&zwnj;هاي امام (ع) افتادم. بغضم گرفت. تو دلم گفتم: &laquo;من حالا حالاها مي&zwnj;توانم چيزي نخورم، ولي تحمّل گرسنگي اينها را ندارم. ما مهمان شماييم. فقط کمي نان برسانيد براي اين بچه&zwnj;ها&raquo;. در راه، آب و شربت و چاي زياد بود، ولي ساعت 4 بعد از ظهر، نه وقت ناهار بود و نه شام. عاجزانه گفتم: &laquo;حامد جان به يکي از اين موکب&zwnj;ها بگو يک&zwnj;کم نان به ما بدهند. براي شام حتماً نان دارند&raquo;</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">کنار يکي از موکب&zwnj;ها، پيرمردي نشسته بود که معلوم بود بزرگشان است. دعوتمان کرد زير سايه&zwnj;باني نشستيم. حامد را برد چند نون داغ تنوري داد دستش. فاطمه از کيفش چندتا شکلات درآورد که از شدّت گرما مايع شده بودند. آنها رو مي&zwnj;ماليدم روي نان و برايشان لقمه مي&zwnj;کردم! چقدررررر مزه کرد</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.</span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;"> کمي بعد، يک سيني لقمه آوردند؛ بادمجان سرخ&zwnj;شده بود و سيب&zwnj;زميني پخته. واقعاً خوشمزه&zwnj;ترين غذايي بود که در اين سفر خوردم</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">گرماي هوا کم شده بود و بچه&zwnj;ها آرام و سير بودند. همين&zwnj;جور که راه مي&zwnj;رفتيم مردم را نگاه مي&zwnj;کردم. انگار افتاده بودم تو يک عالم ديگر. کوچک و بزرگ، بچه، جوان، پيرمرد، با يک عشقي از زوّار پذيرايي مي&zwnj;کردند. مدام آب خنک مي&zwnj;دادند دست مردم. از اين ظرف&zwnj;هاي کوچک يک&zwnj;بارمصرف. کُلمن و پارچ هم بود ولي ما به&zwnj;هواي بچه&zwnj;ها از آب بسته&zwnj;بندي مصرف مي&zwnj;کرديم. خيلي از ماها هم رعايت نمي&zwnj;کرديم، ظرف&zwnj;هاي خالي و انواع پلاستيک و زباله را مي&zwnj;انداختيم تو راه. مدام اينها تميز مي&zwnj;کردند. هيچ&zwnj;کس هم خم به ابرويش نمي&zwnj;آورد. با عشق، بذل محبت مي&zwnj;کردند. دلم مي&zwnj;سوخت. عراق هنوز جنگ&zwnj;زده است. مشکلات خودش را دارد. اين اتودها را که مي&zwnj;دادم به بچه&zwnj;ها، معلوم بود اينقدرها هم متموّل نيستند و اينکه با جان و دل مي&zwnj;دهند دست زوّار، همه دار و ندارشان است. خيلي از خودم خجالت مي&zwnj;کشيدم. از اينکه طاقت سختي را ندارم، از اينکه هرگز نمي&zwnj;توانم مثل اينها باشم، از اينکه اينهمه دلبستگي دارم. احساس مي&zwnj;کردم وجودم، روي زمين زير پايم سنگيني مي&zwnj;کند. من اينجا چه&zwnj;کار مي&zwnj;کنم؟ بين اينهمه آدم&zwnj;حسابي. شما چقدر کريميد که مثل مني را در اين جمع راه داده&zwnj;ايد. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">نماز مغرب را در يک موکب تميز خوانديم. به ما خوش&zwnj;آمد گفتند، برق نگاهشان پر از مهرباني بود. تمام اجزاي صورتشان لبخند مي&zwnj;زدند. انگار خانواده و فاميليم. اصلاً سفر اربعين، با همه سفرهاي روزگار فرق دارد. حتي با زيارت&zwnj;هاي گاه و بي&zwnj;گاه؛ هميشه هرکس سرش به کار خودش است و کار به کار بقيه ندارد. ولي در سفر اربعين، اينهمه جمعيّت، هرکس از يک گوشه دنيا، با فرهنگ&zwnj;ها و زبان&zwnj;هاي مختلف، همه هواي هم را دارند، همه دلشان به هم نزديک است، انگار بين فاميلي، بين خانواده&zwnj;ات. من خيلي سفر کرده&zwnj;ام. خيلي جاها، خيلي آدم&zwnj;ها را ديده&zwnj;ام. با طيف مختلفي از آدم&zwnj;ها، از خيلي جاهاي دنيا، نشست و برخاست کرده&zwnj;ام ولي هرگز چنين چيزي به زندگي&zwnj;ام نديده&zwnj;ام. يک محبت و گرايش عجيبي در سفر اربعين بين آدم&zwnj;ها هست که هيچ&zwnj;جاي دنيا نيست. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">ساعت 8 رسيديم به موکب امام رضا (ع). تازه همان &zwnj;شب افتتاح شده بود. چون ما دو هفته جلوتر از اربعين رفتيم که به ازدحام جمعيت نخوريم، هنوز همه موکب&zwnj;ها راه نيفتاده بودند. هرچند آن&zwnj;موقع هم عجيب شلوغ بود. موکب امام رضا (ع) چندتا سالن بزرگ با سقف بلند داشت که در هرکدام، سيصد-چهارصد تشک يک&zwnj;نفره پهن بود، رديف به رديف، کنار هم، با بالشت و پتو. يک حمّام بزرگ داشت، تميز، مثل خانه خود آدم. تشت تميز و پودر هم مي&zwnj;دادند تا هرکس خواست لباس&zwnj;هايش را بشويد. دستشويي بزرگ و تميزي هم داشت که مدام مي&zwnj;شستندش. خيلي زود سالن&zwnj;ها پر شد و چند نفر را هم زورکي جا داديم. با اينکه خيلي خسته بودم، نمي&zwnj;توانستم بخوابم. خواب و بيدار بودم که اذان صبح را گفتند. خيلي منتظرش بودم. مي&zwnj;خواستم زودتر راه بيفتيم. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">چه خبر بود! به هواي گرما، مردم در تاريکي راه مي&zwnj;رفتند و آفتاب که بالا مي&zwnj;آمد، کمتر بيرون بودند. در راه پُر بود از بساط صبحانه؛ نان، پنير، چاي، شير گرم، تخم&zwnj;مرغ آب&zwnj;پز، نيمرو و</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;"> ...<br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">اينجا همه عين هم&zwnj;اند؛ همه خاکي، خسته. همه يک مدل مي&zwnj;خورند، همه سرتا پا مشکي پوشيدند، همه مهمان&zwnj;اند. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">تا ظهر راه رفتيم. آفتاب که تند شد و نفس&zwnj;ها بند آمد، رفتيم لب جاده تا ماشين بگيريم. يک نيمچه کاميون آمد که هفت-هشت تا آذري سوارش بودند. ما را هم زورکي جا دادند. خيلي با محبت بودند. علي&zwnj;اکبر را گرفتند بغلشان و من و فاطمه هم يک کنجي کز کرديم</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.<br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">حدود 200 عمود را اينطوري رفتيم. باز پياده شديم و مقداري راه رفتيم و باز از شدت گرما، رفتيم کنار جاده. بعد از يک زمان طولاني، يک ون گرفتيم تا کربلا.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">بچه&zwnj;ها، خصوصاً فاطمه، خيلي خسته شده بودند. بعدازظهر، ماندند هتل و من و حامد رفتيم حرم. چقدر شلوغ بود. مثل سال تحويل امام رضا (ع). نمي&zwnj;شد تکان بخوري. نه مي&zwnj;شد بماني، نه دلش را داشتي برگردي.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">دو سه روزي کربلا بوديم. حرم حضرت ابوالفضل (ع)، ضريح بالا بسته بود و فقط مردها مي&zwnj;توانستند زيارت کنند و خانم&zwnj;ها، محوطه بالا و ضريح پايين زيارت مي&zwnj;کردند. حرم امام حسين (ع)، ضريح بالا باز بود و مي&zwnj;شد از پله هاي روبرو، بايستي يک دل سير تماشايش کني، ولي جلو رفتن، صف عظيمي داشت که لااقل دو سه ساعتي زمان مي&zwnj;برد و با فاطمه نمي&zwnj;شد. ضريح پايين، دسترسي راحت&zwnj;تر بود. اگر زيارت، دست رساندن به طلا و نقره و فولاد است و سجده بر مرمر، نه! در اين ايام زيارت نمي&zwnj;شود کرد! ولي انگار </span><span style="font-size: 16.0pt;">&ndash;</span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">حتي توي کوچه&zwnj;ها که راه مي&zwnj;روي- در آغوش امامي. هرکس که باشي: با کريمان کارها دشوار نيست</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">اطراف حرم، کف خيابان، مردم يا نشسته بودند يا خوابيده بودند يا دسته&zwnj;دسته عبور مي&zwnj;کردند. خانواده&zwnj;خانواده. زن و بچه. پير و جوان. از کنار يک خانواده که گذشتم ديدم زن جوان از خستگي بيهوش خوابيده و دست نوزادش را با پارچه&zwnj;اي به دست خودش گره زده. قلبم درد گرفت. نمي&zwnj;دانم، نمي&zwnj;توانم همه چيز را در چهارچوب تنگ واژه&zwnj;ها جا بدهم. نمي&zwnj;توانم بگويم چقدر عذاب مي&zwnj;کشيدم، چقدر شرمنده بودم که آنها زائر بودند و من هم زائر. آنها با پاهاي تاول&zwnj;زده، پانسمان&zwnj;هاي کثيف نيم&zwnj;بند، لباس&zwnj;هاي خاکي و تن رنجور، گوشه خيابان از خستگي بيهوش مي&zwnj;شدند و من... فقط چيزي که برايم خيلي ارزش دارد، اين است که خودم را خوب شناختم</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.<br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">کربلا، همه&zwnj;جا پر بود از موکب و مردمي که با جان و دل خدمت مي&zwnj;کردند. اين سيل جمعيت را جوري پذيرايي مي&zwnj;کردند که همه سير بودند. باز سيني-سيني غذاي نذري مي&zwnj;آوردند، التماس مي&zwnj;کردند به زوّار. نمي&zwnj;دانم، من واقعاً هيج درکي نمي&zwnj;توانم داشته باشم که اينها چه&zwnj;جور آدم&zwnj;هايي هستند، ولي فهميدم که کلاه من يکي، خيلي پس اين معرکه&zwnj;ها است. با وجود اينها، امام زمانم، امثال من را مي&zwnj;خواهد چه&zwnj;کار؟!</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">يکشنبه 5 بعدازظهر پرواز برگشتمان بود. 9 صبح، مدير کاروان گفت تمام راه&zwnj;ها بسته&zwnj; است و ماشين راه نمي&zwnj;دهند و تا ترمينال مجبوريم دو-سه ساعت پياده&zwnj;روي کنيم. همه وا رفتند. حدود صد نفر بوديم، تعدادي پير زن و پيرمرد که نمي&zwnj;توانستند راه بيايند و اصلاً در پياده&zwnj;روي نبودند، تعدادي هم بچه&zwnj; کوچک از نوزاد تا 5-6 ساله. ولي تعارف&zwnj;بردار نبود. اگر نمي&zwnj;رفتيم، پرواز را از دست مي&zwnj;داديم و در اين ايام، حالاحالاها بليط گيرمان نمي&zwnj;آمد. در راه هي فاطمه را دلداري مي&zwnj;دادم: &laquo;الان مي&zwnj;رسيم... کي گفته سه ساعته؟ شوخي مي&zwnj;کنند... نزديکيم... رسيديم...&raquo;</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.<br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">بماند که اتفاقاً آن روز، روزي بود که يک سونامي به تمام معنا از زوّار به سمت کربلا جاري بود و ما چه&zwnj;جوري خلاف جهت اينها، سه ساعت راه رفتيم و چند نفر گم شدند و چه بر سر مديران کاروان آمد. هرجور بود به اتوبوس رسيديم و چهار ساعت تا فرودگاه نجف، در اتوبوس بوديم. ناهار هم همان&zwnj;جا خورديم. در راه، هرجا اتوبوس توقف مي&zwnj;کرد، اين بچه&zwnj;هاي عراقي که از شدّت گرما خيس آب بودند، با شربت و بيسکوييت، مي&zwnj;پريدند بالا و پذيرايي مي&zwnj;کردند. با چه عشقي! التماس مي&zwnj;کردند اتوبوس نگه دارد تا از ما پذيرايي کنند.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">جاده اصلي بسته بود و اتوبوس از فرعي&zwnj;هاي خاکي مي&zwnj;رفت. خاک جوري تو هوا بود که مِه تو جاده چالوس. کاميون&zwnj;هاي بزرگ نارنجي، از اينها که خاک و سنگ جابجا مي&zwnj;کنند، پر بود از آدم&zwnj;هايي که کيپ هم ايستاده بودند و خاک روي سر و صورتشان مي&zwnj;پاشيد. نمي&zwnj;توانستم نگاهشان کنم. قلبم تير مي&zwnj;کشيد.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">ساعت 5ونيم رسيديم فرودگاه درحالي&zwnj;که براي اولين&zwnj;بار در زندگي&zwnj;ام آرزو مي&zwnj;کردم پرواز تأخير داشته باشد و الحمدلله داشت</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">ديگر نمي&zwnj;دانم چه ساعتي پرواز کرديم و کي رسيديم. اينقدر آن روز خسته شده بوديم، ديگر نايي نداشتيم. وقتي رسيديم فرودگاه امام، کأنّه اصحاب کهف وارد شهر شده&zwnj;اند! با آن سر و وضعي که ما داشتيم، حق داشتند چپ&zwnj;چپ نگاهمان کنند.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">باز هم افق ما به وقت تهران تنظيم شد</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.</span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;"> يک هفته گذشته ولي انگار خييييلي وقته اينجا نبودم</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">!<br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">سفر خيلي خوبي بود. اين سفر، هيچ&zwnj;چيز نداشته باشد، حداقلش اين است که آدم تکليفش با خودش معلوم مي&zwnj;شود. اينکه چه&zwnj;کاره است و کجاي عالم ايستاده. من که مي&zwnj;دانستم دستم به جايي بند نيست ولي حقيقتاً تا اين حدّش را نمي&zwnj;دانستم. به اين شدّت نمي&zwnj;دانستم. </span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">اين سفر، سفر خودشناسي است. آدم، حرفش که مي&zwnj;شود خيلي خودش را دست بالا مي&zwnj;گيرد ولي پايش که بيفتد، وقتي خودش، عزيزانش، فرزندانش در سختي و فشار بيفتند، تازه معلوم مي&zwnj;شود چند مرده حلّاج است. خودش با خودش روبرو مي&zwnj;شود، با خود واقعي&zwnj;اش. معلوم مي&zwnj;شود چقدر و تا کجا پاي کار است.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">ولي خوبي اين سفر اين است که وقتي فهميدي چه&zwnj;کاره&zwnj;اي، فرصت داري برگردي و خودت را خوووب بسازي. اين فرصت، هميشه نيست: &laquo;يوم لا ينفع نفساً ايمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت في ايمانها خيرا&raquo;</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">........<br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">پ.ن:</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;"><br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">1. چيزهايي هست که به هيچ وجه در قالب کلمات جا نمي&zwnj;شود. دوست داشتم تا جايي که ممکن است به بچه&zwnj;ها فشار نياورم تا مبادا از اسم کربلا و امام حسين (ع) خداي نکرده بيزار شوند. ولي سختي اين سفر اجتناب ناپذير است و آدم هرکار کند، در هر صورت مقداري سختي مي&zwnj;کشد. هرکس به اندازه ظرف وجودي&zwnj;اش: &laquo;هرکه در اين دور مقرّب&zwnj;تر است، جام بلا بيشترش مي&zwnj;دهند&raquo;. فکر مي&zwnj;کردم اين سختي&zwnj;ها باعث شود ديگر اينها حاضر نشوند به همچين سفري بروند ولي به لطف کريمانه اهل بيت (ع)، هرگز شکايت نکردند و از وقتي برگشتيم مدام اظهار دلتنگي مي&zwnj;کنند. اين سفر، غير از همه اتفاق&zwnj;هاي ديگر دنياست، هيچ حساب و کتاب ندارد، هيچ نگاه نمي&zwnj;کنند که هستي، چنان کريمانه مي&zwnj;بخشند و سيقل مي&zwnj;دهند که ... آدم&zwnj;هايي که از سفر اربعين برگشته&zwnj;اند، يک رنگ و بوي جديدي پيدا مي&zwnj;کنند. در واژه نمي&zwnj;گنجد.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">2. عراق، واقعاً همه چيزش را در طبق اخلاص گذاشته، ولي ظرفيت اين جمعيت را ندارد. خوب است سفر اربعين سه روزه باشد. بلافاصله از نجف با يک سلام خدمت اميرالمومنين (ع) شروع شود و نهايتاً يک شب اقامت در کربلا و بازگشت</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.<br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">3. ما مهمان اين مردم شريف هستيم. رسمش نيست نان و نمکشان را بخوريم و نمکدان بشکنيم. &laquo;النظافت من الايمان&raquo;. اگر هرکس رعايت کند، زحمت مضاعف و بار اضافه به اين مردم و به کشور عراق، تحميل نمي&zwnj;شود.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">4.</span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">چه مي&zwnj;شود آدم يک تعداد دستکش کيسه&zwnj;اي و نايلون زباله با خودش ببرد و به قصد قربت، مقدار کمي از زباله&zwnj;هاي جامانده را از مسير زوّار جمع کند. بالأخره اربعين فقط راه رفتن که نيست. بحث فرهنگي&zwnj;اش و فرهنگ&zwnj;سازي مطابق آموزه&zwnj;هاي شيعه، خيلي مهم و اثرگذار است</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">.<br /> </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">5. </span>&nbsp;<span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">بچه&zwnj;هاي عراقي، خصوصاً در مسير پياده&zwnj;روي، خيلي با عشق و زحمت از زوّار پذيرايي مي&zwnj;کنند، خيلي محبت مي&zwnj;کنند و اگر يک هديه کوچک به عنوان قدرداني و تشکر به آنها بدهيم خيلي خوشحال مي&zwnj;شوند.</span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">6. براي آپلود عکس، وقت نيست. باشد براي يک وقت ديگر.<br /></span></p> <p style="text-align: justify; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">&nbsp;</p> </p> Mon, 11 Nov 2019 08:09:00 GMT توجه ِ ساعتي http://rastan.ParsiBlog.com/Posts/1050/%d8%aa%d9%88%d8%ac%d9%87+%d9%90+%d8%b3%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d9%8a/ <p>مدرسه كه باز شد<br />همان روزهاي نخست<br />سيداحمد شاكي آمد خانه:<br />&laquo;ساعت كلاسمون خرابه!&raquo;<br />- خراب نيست پسرم<br />احتمالاً باتريش تموم شده<br />يه باتري ببر بده معلم وصل كنه بهش!<br /><br />سيدمرتضي هم شنيد:<br />&laquo;ساعت كلاس ما هم باتري نداره&raquo;<br />- تو هم يه باتري ببر مدرسه!<br /><br />برداشتند و بردند و معلّم نصب كرد و ساعت كلاس&zwnj;شان راه افتاد<br />خيلي خوشحال اين&zwnj;بار به خانه آمدند<br />نه فقط از راه افتادن ساعت&zwnj;شان<br />كه<br />از عزيز شدن پيش معلّم&zwnj;شان<br />پيش هم&zwnj;كلاسي&zwnj;هايشان<br />از چه؟!<br />از &laquo;توجه&raquo;<br /><br />روز بعد مريم گلايه كرد:<br />&laquo;كلاس ما اصلاً ساعت نداره!&raquo;<br />و پيشنهادي هم اضافه:<br />&laquo;بابا، ميشه از همين ساعتايي كه براي خودمون ساختيم براي كلاس بسازيم؟&raquo;<br />- بله دخترم<br />چرا نشه<br />يكي درست مي&zwnj;كنيم<br /><br />و درست كرديم<br />با كمك هم<br />از اين ساعت&zwnj;ها<br /><br /><img style="width: 500px; height: 1167px;" src="https://movashah.id.ir/o/stkhdmn.jpg" alt="" width="500" height="1167" /><br /><br />قبلاً نوشته بودم<br /><a href="http://rastan.parsiblog.com/posts/780" target="_blank">اين&zwnj;جا </a><br />يك سال پيش<br />وقتي خود مريم زد و ساعت خانه را شكست<br />موتورش ول شد<br />رها<br />بدنه نداشت<br />ولي موتور بود<br />با چند تكه فوم ماكت&zwnj;سازي يك ساعت ساختيم<br />موتور را نصب كرديم<br />و اكنون<br />يك&zwnj;سال است كه كار مي&zwnj;كند<br />و همه از آن راضي<br /><br />مريم ساعت را برد مدرسه<br />وقتي برگشت<br />حالش قابل توصيف نبود:<br />&laquo;همه خوشحال شدند، معلّم&zwnj;ها تعجب كرده بودند! مي&zwnj;پرسيدند: خودت درست كردي؟!&raquo;<br /><br />خب چند معلّم دارد ديگر<br />غير از ابتدايي&zwnj;ست<br />عربي، فارسي، انگليسي، رياضي و...<br />هر درسي يك معلّم<br />روال متوسطه اين&zwnj;طور است<br />كلاس هفتم<br /><br />آن&zwnj;قدر تعريف كرد و تعريف<br />از شادي&zwnj;هاي هم&zwnj;كلاسي&zwnj;ها<br />از آن همه &laquo;توجّه&raquo;<br />كه<br />به اين نهايت رسيد:<br />&laquo;يكي از معلّما دوازده تومن پول داده گفته يكي براي منم درست كن، به عنوان بيعانه، رنگشم گفته چي باشه&raquo;<br /><br />خب ما براي قبلي موتور داشتيم<br />ولي براي كلاس<br />از ساعت&zwnj;سازي محلّ&zwnj;مان خريديم<br />موتور را 16 هزار تومان حساب كرد<br />كمي گران به نظرم رسيد<br />اين شد كه رفتم در اينترنت<br />سايتي پيدا كردم و چند موتور سفارش دادم<br />هر كدام هفت هزار تومان<br /><br />مريم خودش درست كرد<br />يك ساعت زيبا براي معلّمش<br />دقيقاً مثل همان كه براي خانه ساخته بوديم<br />و براي كلاس درسش<br /><br /><img style="width: 500px; height: 1683px;" src="https://movashah.id.ir/o/stnb.jpg" alt="" width="500" height="1683" /><br /><br />اما اين پايان ماجرا نبود<br />يكي دو تاي ديگر هم ساختيم<br />موتور هفت هزار توماني<br />فوم هم دانه&zwnj;اي پنج هزار تومان<br />ساعت&zwnj;هاي ارزاني در آمد<br />خصوصاً اين&zwnj;كه كار دست هم بود!<br /><br />انسان&zwnj;ها &laquo;توجه&raquo; را دوست دارند<br />زيرا<br />شاخص &laquo;دوست داشتن&raquo; است<br />دوست داشته شدن<br /><br />توجه نياز به هزينه زياد ندارد<br />گاهي با همين مبالغ اندك<br />فقط اين&zwnj;كه &laquo;حواست&raquo; هست<br />اين مهم است<br />كسي كه به كلاس درس توجه دارد<br />يك باتري هم ببرد كافيست<br />همه مي&zwnj;فهمند<br />كسي كه به فرزندش توجه دارد<br />كسي كه به همسرش<br />كسي كه به دوستانش<br /><br />&laquo;توجه&raquo; نياز به هزينه ندارد<br />توجه به همين سادگي&zwnj;ست<br /><span style="color: #ff0000;">&laquo;پيش از آن&zwnj;كه بگويد انجام دهي&raquo;</span><br />قبل از اين&zwnj;كه بخواهد!<br /><br />يك&zwnj;جورايي شبيه به نظريه <a href="http://wikifeqh.ir/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D8%AD%D9%82_%D8%A7%D9%84%D8%B7%D8%A7%D8%B9%D9%87" target="_blank">&laquo;حق الطاعة&raquo;</a> شهيد صدر (ره)<br />دلت بايد بتپد<br />براي خانه و خانواده<br />كلاس و هم&zwnj;كلاسي&zwnj;ها و معلّم<br />جامعه و مردم و رهبران آن<br />حتي بشريّت<br />حتي طبيعت<br />هر چه كه خداوند خلق كرده است<br /><span style="color: #008000;">وقتي دلت براي &laquo;خدا&raquo; بتپد<br />&laquo;توجه&raquo; پيدا مي&zwnj;شود<br />به او و هر آن&zwnj;چه كه به او وابسته است!</span><br /><br />قال أميرالمؤمنين (ع): <span style="color: #008000;">&laquo;إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً، فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا، فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ.&raquo; </span><span style="color: #999999;">(نهج&zwnj;البلاغه، ح193)</span><br /><span style="color: #ff0000;">براى دل هاى (آدميان) علاقه و اقبال و (گاه) تنفر و ادبار است. هنگامى كه مى خواهيد كارى انجام دهيد از سوى علاقه و اشتياق وارد شويد، زيرا اگر قلب را مجبور به كارى كنند نابينا مى شود.</span> <span style="color: #999999;">(ترجمه مكارم<span style="color: #ff0000;">*</span>)</span><br /><span style="color: #ff0000;">*</span> <span style="color: #999999;">اين روزها ايشان در بستر بيماري هستند، براي سلامتي&zwnj;شان دعا مي&zwnj;كنيم!</span></p> Sat, 26 Oct 2019 08:43:00 GMT سيل ويرانگر اطلاعاتي_امنيتي در لانه مورچگان http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1521/%d8%b3%d9%8a%d9%84+%d9%88%d9%8a%d8%b1%d8%a7%d9%86%da%af%d8%b1+%d8%a7%d8%b7%d9%84%d8%a7%d8%b9%d8%a7%d8%aa%d9%8a_%d8%a7%d9%85%d9%86%d9%8a%d8%aa%d9%8a+%d8%af%d8%b1+%d9%84%d8%a7%d9%86%d9%87+%d9%85%d9%88%d8%b1%da%86%da%af%d8%a7%d9%86/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="background-color: #00ffff;"><span style="color: #ff0000;">سربان گمنام امام زمان در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران روح الله زم مدير شبکه ضدانقلابي آمدنيوز را دستگير کردند.<img style="float: left;" src="http://uupload.ir/files/761_510-7.gif" alt="1" width="220" height="220" /></span></span> </span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><span style="color: #0000ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">خبر فوق در کنار انهدام پهپاد آمريکايي و توقيف کشتي انگليسي، برگ زرين ديگري از اقتدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است.</span></strong></span></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="color: #ff0000;">دستگيري روح اله زم، مثل جاري شدن سيل در سوراخ مورچگاني است،</span> که از وحشت دستگيري خواب از چشمان آنان و اربابانشان ربوده شده است.</span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="background-color: #ffff00;">گزينه&zwnj;ي تسليم، بهترين و تنها راه پيش روي شبکه نفوذ و ستون پنجم دشمن است</span>.</span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><span style="color: #800000;"><span style="background-color: #00ffff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">آيا دستگيري روح الله زم، به پالايش گسترده مرکز مهم و حساس در دولت و مجلس و روزنامه&zwnj;هاي زنجيره&zwnj;اي منجر مي&zwnj;گردد؟</span></strong></span></span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="color: #0000ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">شاهد فرار گسترده</span><span style="font-size: 9pt;"> فتنه&zwnj;گران و براندازان از کانال ضدانقلابي آمدنيوز هستيم که البته دير مطلع شدند!</span></strong></span></p> <p style="text-align: left;"><span style="color: #ff00ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></strong></span></p> <p>&nbsp;</p> Sat, 26 Oct 2019 08:41:00 GMT شاه کليد تدبير و اميد! http://mpiam.ParsiBlog.com/Posts/179/%d8%b4%d8%a7%d9%87+%da%a9%d9%84%d9%8a%d8%af+%d8%aa%d8%af%d8%a8%d9%8a%d8%b1+%d9%88+%d8%a7%d9%85%d9%8a%d8%af!/ <p> <p align="center">&nbsp;</p> <p><strong>سرخه ايکاش نمي زاد حسن را يارب</strong></p> <p align="right"><strong>اين همه يأس نفسگير و محن را يارب</strong></p> <p align="right"><strong><br /></strong></p> <p><strong>چه کليديست که با حقه تدبير و اميد</strong></p> <p align="right"><strong>هيچ قفلي نگشودند ازين تحفه کليد!</strong></p> <p align="right"><strong><br /></strong></p> <p><strong>قفلها بسته ، بمانَد ، چه قدَر قفل جديد</strong></p> <p align="right"><strong>بست بردست توانمند جوانان رشيد</strong></p> <p align="right"><strong><br /></strong></p> <p><strong>همه آواره ي بازار پي صرف دلار</strong></p> <p align="right"><strong>کار و توليد غمالوده و راکد بازار</strong></p> <p align="right"><strong><br /></strong></p> <p><strong>مردمان درپي يک لقمه ي نان بهرعيال</strong></p> <p align="right"><strong>يک فلانزاده به مليارد خورد بيت المال</strong></p> <p align="right"><strong><br /></strong></p> <p><strong>غصه ي نان شب عائله سخت وجانکاه</strong></p> <p align="right"><strong>غم دولت که چسان زن برود ورزشگاه!</strong></p> <p align="right"><strong><br /></strong></p> <p><strong>درمديريت کشور اثردولت چيست ؟</strong></p> <p align="right"><strong>ياکه مسئول عقب ماندگي ملت کيست؟</strong></p> <p align="right"><strong><br /></strong></p> <p><strong>رهبري هرچه به پنهان و علن زد فرياد</strong></p> <p align="right"><strong>حسنک جامه ي برجام ز تن وا ننهاد !</strong></p> <p align="right"><strong><br /></strong></p> <p><strong>يک حسن عزت اسلام وجهان درلبنان</strong></p> <p align="right"><strong>اين حسن مايه ي شرمندگي اندرايران</strong></p> <p align="right"><strong><br /></strong></p> <p style="text-align: right;"><strong>سرخه ايکاش نمي زاد حسن را يارب</strong></p> <p style="text-align: right;"><strong>اين همه يأس نفسگير و محن را يارب</strong></p> <p style="text-align: right;"><strong><br /></strong></p> <p style="text-align: right;"><strong>ادامه دارد ...&nbsp;شهريور98</strong></p> </p> Tue, 17 Sep 2019 11:18:00 GMT خون و القلم http://sayedali121.ParsiBlog.com/Posts/75/%d8%ae%d9%88%d9%86+%d9%88+%d8%a7%d9%84%d9%82%d9%84%d9%85/ <p>&nbsp;</p> <p>عاشقان را در عزايت پير کردي يا حسين<br />عشق را در کوي خود زنجير کردي يا حسين</p> <p>بر سر ني با سر از تن جدا در راه شام<br />آيه آيه داغ را تفسير کردي يا حسين</p> <p>کربلا تا شام را با آيه ي خون والقلم<br />بر تمام خفته گان تحرير کردي يا حسين</p> <p>منبر و مسجد شده بوزينه بازار يزيد<br />خواب ختم المرسلين تعبير کردي يا حسين</p> <p>در سپاه کوفه هم قاري قرآن کم نبود<br />جنگ را با لشگر تزوير کردي يا حسين</p> <p>با قيامت با سر بي تن به دشت کربلا<br />شرح آيه آيه ي تکوير کردي يا حسين</p> <p>با شفاعت در حريم کبريايي خدا<br />از عزا داران خود تقدير کردي يا حسين</p> <p>سيد علي کهنگي. شهريور1398<br />@sayedalikahangi</p> <p>&nbsp;</p> Sun, 15 Sep 2019 08:34:00 GMT شجاعت امام حسين (ع) http://m12s14.ParsiBlog.com/Posts/938/%d8%b4%d8%ac%d8%a7%d8%b9%d8%aa+%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85+%d8%ad%d8%b3%d9%8a%d9%86+(%d8%b9)/ <p>درحکمت&nbsp; ، شجاعت قوه اعتدال بين تهور وجبن تعريف مي شود&nbsp; ودرمنطق اخلاق همه فضائل اخلاقي حد وسط بين دو طرف افراط وتفريط هستند وازجمله شجاعت که&nbsp; در ميان جبن به معناي ترس وتهور به مفهوم بي باکي جاهلانه قرار مي گيرد&nbsp;</p> <p>شجاع&nbsp; بر قوه غضب خود عقل&nbsp; را حاکم ساخته&nbsp; عقلي که ثمره اش عمل معتدلانه وبه دور از افراط وتفريط است لذا شجاع&nbsp; نه کار ي را از سر ترس فرو مي گذارد ونه عملي را بدون علم وتعقل وبدون محاسبه انجام ميدهد وشجاعت وعقلانيت دو کفه يک ترازو هستند&nbsp;</p> <p>&nbsp;امام حسين درکربلا تصوير دقيقي از شجاعت&nbsp; ارائه مي دهد وتمام برنامه وعمل ايشان مويد اين معناست شجاعت امام باعث مي شود بدون محاسبه عازم کوفه نشود لذا اول مسلم را براي بررسي اوضاع به کوفه مي فرستد&nbsp;</p> <p>شجاعت امام اقتضاء مي کند تا جايي که مي تواند از لشگر دشمن به سوي خود جلب کند ومذاکره با ابن سعد وخطابه هاي مختلف در کربلا دراين راستاست&nbsp;</p> <p>(الامامه والسياسه ج 2 ص ص6)</p> <p>شجاعت امام مي طلبد شجاعان را همراه خود به کربلا برد ودعوت از مثل زهير دراين راستاست&nbsp;</p> <p>&nbsp;کند همجنس با همجنس پرواز&nbsp;</p> <p>کبوتر با کبوتر باز با باز&nbsp;</p> <p>شجاعت امام اقتضاء دارد که همه راههاي عقلاني را بيازمايد وخود ويارانش را يکباره در تيررس دشمن&nbsp; قرار ندهد لذا هنگام مانع شدن سپاه عمرسعد از ورودش به کوفه&nbsp; پيشنهاد بازگشت را مي دهد که البته دشمن نمي پذيرد (تاريخ طبري ج 5 ص 403)</p> <p>شجاعت امام اقتضاء دارد که جان ياران وهمراهانش بيش از جان عزيز خود او برايش اهميت داشته باشد لذا درشب عاشوراء بيعت خودرا بر مي دارد واعلام مي فرمايد هرکس مي خواهد برودگرچه ياران با وفايشان با جان ودل اعلام همراهي ووفاداري نمودند (تاريخ طبري ج 5 ص 185)</p> <p>شجاعت امام مي طلبد که فرمان کندن خندق دراطراف خيمه ها را براي حفاظت بيشتر بدهد وطناب خيمه ها را به گونه اي به هم ببندند که رفت وآمد از ميان آنها سخت باشد واز شجاعت امام است که در روز تاسوعا گروهي پنجاه نفره را به فرماندهي برادرش&nbsp; عباس بن علي براي کنار زدن دشمن از شريعه وآوردن آب اعزام نمايد وآنان نيز موفق به بازگشت با مشک هاي پرآب شدند (انساب الاشراف /ج3ص 181)</p> <p>شجاعت امام البته بيعت با چون يزيد را نيز نمي پذيرد البته نه از آن رو که يزيد فقط فاسق بود که پيشينيان او چون معاويه نيز فاسق بودند&nbsp; بلکه بيشتر&nbsp; از آن روي که يزيد اولين کسي است که به روش سلطنتي واستبدادي محض وموروثي به خلافت رسيده است و موقعيت اوبا هيچ نوع تفسير وقرائت از مفهوم&nbsp; خلافت اسلامي سازگار نيست</p> <p>مهم ترين وجه خلافت اسلامي اين است که ضد استبداد وضدسلطنت باشد واين امر در خلافت يزيد به کل ناديده گرفته شده است واستبداد علاوه بر&nbsp; منش شخصي به روشي عمومي تبديل مي شود و بدتر اين که اين استبداد لباس دين پوشيده است و رذيلت استبداد ديني در حال پايه ريزي است&nbsp;</p> <p>شجاع به روش مستبدانه تن نمي دهد چون به تعبير قرآن که درباره فرعون آن مستبد مهم تاريخ آورده است مستبد خوي تخفيف وخوار کردن ديگران را دارد&nbsp; که قرآن فرمود :</p> <p>فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ&nbsp;</p> <p>پس او قومش را خوارنمود در نتيجه از او اطاعت كردند آنان مردمى فاسق بودند&nbsp;</p> <p>(زخرف /54)&nbsp;</p> <p>امام شجاع زير بار خفت وخواري نمي رود لذا امام حسين ذلت ناپذيري خود را دليل بيعت ناپذيري اعلام فرمود : :ان ابن الدعي بن الدعي قد رکزني بين اثنين السله والذله وهيهات منا الذله ،آن مشکوک النسب (ابن زياد )مرا در دايره (انتخاب) مرگ با شمشير وياذلت قرار داده وچه دوراست ذلت از ما&nbsp; (تاريخ دمشق ص 216)</p> <p>بالاخره شجاعت امام اقتضاء مي کند در عصر غم انگيز عاشوراء در حين نبرد دليرانه فرياد هل من ناصر ينصرني سر دهد چون شجاع آگاهانه به ميدان قدم مي گذارد واعلام ياري خواستن ودعوت از آگاه دلان براي انتخاب راه حق به مفهوم پافشاري بر حقانيت راهي است که مي رود</p> Wed, 11 Sep 2019 07:14:00 GMT از چاي خور رسانه اي تا چاي خور فرهنگي http://JAVADCHIRIK.ParsiBlog.com/Posts/971/%d8%a7%d8%b2+%da%86%d8%a7%d9%8a+%d8%ae%d9%88%d8%b1+%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87+%d8%a7%d9%8a+%d8%aa%d8%a7+%da%86%d8%a7%d9%8a+%d8%ae%d9%88%d8%b1+%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%d9%8a/ <p> <p><strong><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">از چاي خور رسانه اي تا چاي خور فرهنگي</span></strong></p> <p>&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">به نظر من امروزه با ظهور و فراگير شدن شبکه هاي اجتماعي برخي دچار توهم خود خبرنگار پنداري شده اند. افرادي که با انتشار چند مطلب در مجازآباد که حداقل هاي عناصر خبري هم در محتواي شان يافت نمي شود و گاه جز موج سواري و آبروي خلق الله را ريختن، عايدي ديگري براي دنيا و آخرت شان ندارند.</span></p> <p>&nbsp;</p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">دسته اي ديگر هم در عالم رسانه وجود دارند که اساسا آدم هاي پيگيري هستند! و نقش شان در حوزه رسانه چيزي بيش از حضور مجاهدانه آقاي دوربيني نيست. و فقط صرف اينکه مدتي در تحريريه با بپر بپر و مصاحبت با روزنامه نگاران و چاي نوشيدن در پايان عصرهاي کاري با اهالي قلم و فرهنگ، يک لحظه امر برشان مشتبه مي شود که اي دل غافل من چه نخبه اعجوبه اي در حوزه رسانه و فرهنگ بوده ام و کشف نشده ام و واي بر حال اصحاب فرهنگ و رسانه که از برکات وجود همچون مني در اين ساحت از عالم بي بهره مانده!</span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">&nbsp;بنابراين به طور مجاهدانه اي در همه ميتينگ هاي رسانه اي حضور مي يابند و با توجه به روابطي که از برکات چاي خوري نصيب شان شده قبايي ترمه براي خود در تحريريه رسانه اي و سازمان فرهنگي اي مي دوزند، خلاصه حجره کوچکي براي خود باز مي کنند و خدا مي داند چه قدر تپه گل کاري نکرده! در دوران کاري شان بر جاي نمي گذارند.</span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">البته رسانه همسايه ديوار به ديوار فرهنگ است، بايد گريزي نيز به اين عرصه زد و اهالي اين بخش از اصحاب خود روزنامه نگار پندار بدترند! از مظلوميت فرهنگ همين بس که همه اقشار خود را فعال فرهنگي مي دانند، طراح و تئوريسين بخش هاي فرهنگي و نظريه پردازاني که به کمتر از ژنرال فرهنگي نسبت به نام گذاري خود قائل نيستند.</span></p> <p>&nbsp;</p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">شخصا به جايگاه ويژه پيشکسوتان هر عرصه اي ارزش قائلم و خود نيز براي پاسداشت بزرگان در جاهايي که فرصتش بوده به اين تکليف عمل کرده ام. اما خاطرم هست که در مجلسي يکي از عزيزان که خيلي هم دوستش مي دارم گفت: اگر بخواهيم بگوييم در اين جمع چه کسي از همه حرفه اي تر است، فلان فرد است که ساليان درازي است که حوزه فعاليت داشته و پيشکسوت تر است...</span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">سلمّنا! تاکيد و توجه به قدمت افراد کار درست و عقلاني اي است، اما قدمت حضور در هر حوزه اي براي سنجه پيشکسوتي افراد شرط لازم هست اما قطعا شرط کافي نيست. چرا که برخي آدم ها اساسا مسير را اشتباهي آمده اند حتي اگر سال ها در آن ساحت حضور داشته باشند آدم هاي معمولي اي و متوسطي هستند و تمايز ويژه اي با ديگر افراد ندارند و اصطلاحا صاحب سبک نيستند.</span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">نکته حائز اهيمت ديگر اين است که، مگر مي شود کسي اهل فرهنگ و رسانه باشد اما شعر را نشناسد و حداقل چند رمان مطرح جهان را نخوانده باشد؟ مگر مي شود اهل رسانه باشي و زبان مردم ايران که به گفته بزرگان ارتباطات و جامعه شناسان (دکتر خانيکي يکي از اين افراد است) زبان شعر است را نداني؟ بديهي است اهل رسانه اي که در اين مسئله ذوق و سليقه اي ندارد، کميتش در توانش رسانه اي، انتخاب تيتر، و ايضا تحليل درست خواهد لنگيد.</span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">در زبان آذري مثل معروفي هست که مي گويند &laquo;هيکلي چوخ، غيرتي يوخ!&raquo; يعني از دور هياهوي شان گوش عالم را کر مي کنند، اما در عمل آن ها همان کساني هستند حتي يک يادداشت که سناريوي ساده اي داشته باشد نمي توانند، بنويسند، وقتي حتي در حوزه هاي حرفه اي و تخصصي جز بازيگري در شبکه! مهارت ديگري ندارند و اساسا با شبکه زنده اند نه با مهارت ها و شخصيت بزرگ خود! افرادي که به اسلوب چهارگانه سخنوري &laquo;شنيدن، خواندن، نوشتن و در نهايت سخنوري&raquo; تسلط مناسبي ندارند و... عرضم اين است که يک فعال فرهنگي رسانه اي بايد &laquo;</span><span style="font-size: 16.0pt;B Nazanin&quot;;">full skil </span><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">&nbsp;&raquo; باشد. پر رنگ شدن روزنامه نگاري چند رسانه اي در روزگار ما يکي زا مصداق اين مسئله و پر رنگ بودن مهارت هاست.</span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">في الحال و با اين مقدمه بايد عرض کنم</span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">معتقدم در حاضر يک مسموميت مهلک رسانه اي دامنگيربسياري از ما شده و البته متوجه هم نيستيم و آن تلگرام خواني، خبرخواني و بدون تحليل صحيح و خوانش مطالب نامعتبر شبکه هاي اجتماعي و و رسانه هاي ضد انقلاب است. </span></p> <p>&nbsp;</p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">مادام که بعضي از ما اينگونه ايم! دانسته هايمان مشتي ناداني با پوشش دانايي، الويت هايمان درجه چندم و فهم تحليل مان از جهان پيرامون غلط و نا واقعي است..</span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">اينکه چنين جامعه اي چه خطراتي تهديد مي کند در تواريخ امم پيشين ابل مطالع و درک است. رشته ارتباطات يکي از دروسي است که در سازمان به نگاه عمومي به آن مي شود در حالي که بسيار تخصصي است. رشته اي که آدم ها با تيپ سازي قلابي در اجتماع جلوه فروشي مي کنند. </span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">خدا رحمت کند شهيد آويني را در خاطراتش نوشته بود: &laquo;من سال ها با جلوه فروشي و تظاهر به دانايي زيسته ام. ريش پروفسوري و سيبيل نيچه اي گذاشته ام و کتاب تک ساختي&raquo;هربرت مارکوز را بي آن که خوانده باشک اش طوري دست گرفته ام که ديگران جلد آن را ببينند و پيش خودشان بگويند: &laquo;عجب فلاني چه کتاب هايي مي خواند، معلوم است که خيلي مي فهمد.!&raquo; عرضم اين است که انساني که به خودشناسي طبقاتي رسيده باشد مي داند کجاي عالم ايستاده...</span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">در پايان بايد عرض کنم، هزينه اعتماد به اين اطوار قلابي در بزنگاه ها و بحران هاست که گريبان مردان بزرگ را خواهد گرفت که آن روز بسيار دير شده است. البته اين مسئله در دستگاه هاي خصوصي به خاطر درگير بودن سود و زيان سازمان شان کمتر دچار اشتباه در تشخيص مي شوند. اميدوارم که روزي مديران شناخت و تشخيص شان در درک اين بازي نافذ تر شود. </span></p> <p><span style="font-size: 16.0pt; font-family: &quot;B Nazanin&quot;;">&nbsp;رضا شاعري<br /></span></p> </p> Wed, 11 Sep 2019 07:14:00 GMT غار دنيا... http://zamzamenasim.ParsiBlog.com/Posts/550/%d8%ba%d8%a7%d8%b1+%d8%af%d9%86%d9%8a%d8%a7.../ <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp;&nbsp; جهان به وجود آمده و مخلوق است، نه اينکه هميشه بوده باشد. افلاطون در محاوره&shy; ي تيمائوس جهان را قابل رؤيت، محسوس و داراي جسم مي&shy; شمارد و هر چيزي را که از اين نوع باشد قابل ادراک حسي خواهد بود و آنچه قابل ادراک حسي باشد مخلوق است (تيمائوس). جهان ما زيباترين و خالقش خوبترين است. خالق جهان هر آنچه را که ايجاد کرد به بهترين شکل آن را آراست. اما به نظر افلاطون علت پيدايش جهان اين است که سازنده ي ما خوب بود و هيچ حسادتي در وجود او نبود. چون حسود نبود، مي&shy; خواست همه چيز شبيه به خودش باشد يعني بهترين و زيباترين باشد. (خدا مي&shy; خواست که همه چيز تا جايي که ممکن است خوب باشد نه بد و آنچه قابل رؤيت بود ثبات نداشت و&nbsp;از حرکتي بي&shy; نظم و آشفته برخوردار بود، پس خدا همه چيز را منظم آفريد)(<span style="2 Lotus&quot;;">تيمائوس</span>).</span></span></p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp; اما سوال اينجاست که چرا افلاطون اين جهان زيبا را به غار و آدمي را به زنداني اين غار تشبيه مي&shy; کند؟ جهان زيباست و هر آنچه در آن است زيباست؛ چون خدا زيباست. جهان شايد زيبا باشد اما سايه&shy; اي بيش نيست. افلاطون انسان آرمانگرايي است كه سايه&shy; ها او را خرسند نمي&shy; سازد و او به دنبال اصل و منشأ مي&shy; گردد.</span></span></p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp;&nbsp; اما تشبيه غار چنين است: (تصور كنيد افرادي در زيرزميني شبيه غار ساكن هستند، مدخل و راه طولاني و عريضي هست كه باعث روشن شدن غار مي&shy; شود. اين افراد از كودكي در اين غار ثابت مانده &shy;اند، گردنها و پاهايشان چنان بسته شده است كه قادر نيستند چيزي جز روبرويشان را ببينند، زنجيرهايشان مانع مي&shy; شود كه سرشان را برگردانند. آتشي در پشت سر آنها روشن است و ميان آنها و آتش ديواري است شبيه به پرده&shy; اي كه براي نمايش به كار مي &shy;&shy;رود. حال تصور كنيد در طول اين ديوار افرادي هستند كه انواع مصنوعات، مانند: تمثال انسان و ديگر حيوانات را كه از سنگ و چوب و مواد ديگري ساخته شده است حمل مي &shy;كنند. بعضي از اين افراد هنگام عبور صحبت مي&shy; كنند و بعضي خاموشند. اين زندانيان در شرايطي قرار دارند که نه از خود چيزي مي &shy;بينند و نه از ديگران، مگر سايه&shy; هائي که بر اثر نور آتش بر روي ديوار مقابلشان مي&shy; افتد و تمام صحبتهاي آنها درباره&shy; ي سايه&shy; هائي است که مي&shy; بينند)(جمهوري). </span></span></p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;">&nbsp; زندگي ما در اين جهان، شبيه وضعيت زندانيان است، آنها هيچ چيز نمي&shy; توانند ببينند. وقتي يكي از آنها را آزاد كنند و وادار كنند كه به پا خيزد، سرش را برگرداند و به سمت روشنايي نگاه كند، او در ابتدا دچار درد و رنج خواهد شد و در روشنايي خيره&shy; كننده قادر نخواهد بود اشيائي را كه تا آن زمان سايه&shy; ي آنها را ديده بود بنگرد(جمهوري).</span></span></p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp;&nbsp; يکي از نکات قابل تأمل در خصوص تمثيل غار، مسأله تربيت است. در اين تمثيل زندگي در اين&shy; جهان به اقامت در زندان و روشنايي آتش به تأثير خورشيد؛ خروج از غار و تماشاي اشياء اطراف به سير صعودي روح به عالم بالا تشبيه مي&shy; شود(جمهوري). </span></span></p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp;&nbsp; در واقع اين جهان غار است و انسان در اين غار زنداني است، بايد كسي&nbsp;او را از غل و زنجير ناداني برهاند و از ديدن ظواهر دنيوي به حقايق ناديدني برساند. انسان در سايه &shy;ي &shy;تربيت صحيح است که مي تواند راه را از بيراه و درست را از نادرست تميز دهد و حقيقت زندگي را دريابد و زندگي را با تمام خوشيها و لذتهايش غاري بيش نپندارد.</span></span>&nbsp;</p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">&nbsp;&nbsp;&nbsp; با توجه به اينكه نفس از عالم بالاست و تن زميني است، در اين تمثيل،(گودال عميقي كه ميان جهان ديگر و دنياي محسوسات باز شده، مشابه ورطه&shy; اي است كه دنياي نفس را از دنياي بدن جدا مي&shy; كند)(متفکران يونان). همان دوگانگي که انسان ميان جسم و روح خويش در مي يابد همان دوگانگي را نيز ميان اين جهان و آن جهان نيز احساس مي کند. نکته ي جالب توجه اينجاست که نه تنها در اديان ابراهيمي که حتي در آئينها و اديان ديگر نيز به نوعي عقيده به روح و جسم بودن انسان و نيز عقيده به جهان ديگر مشاهده مي شود، حتي در آئينهايي چون گاوپرستي يا بت پرستي. گويي انسان تمايز ميان جسم و روح خويش و نيز تمايز ميان اين جهان و آن جهان را از عمق جان خويش در مي يابد و آنان که انکار مي کنند شايد دچار لجاجت اند يا نمي خواهند که دست از لذات نفساني خويش بردارند. </span></span></span></p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;">&nbsp;</p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><img src="http://ahlolbait.com/files/u12/471.jpg" alt="" width="1080" height="1080" /><br /></span></span></span></p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;">&nbsp;</p> <p style="margin: 12pt 14.15pt 0.0001pt 4.5pt; text-align: justify;">&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> Sat, 07 Sep 2019 10:18:00 GMT زينب و صبر... http://zamzamenasim.ParsiBlog.com/Posts/549/%d8%b2%d9%8a%d9%86%d8%a8+%d9%88+%d8%b5%d8%a8%d8%b1.../ <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp; همه ي ما از يک نهاديم و از يک نوعيم، همه ي ما انسانيم. همه ي ما از يک رگ و ريشه ايم و جوهر همه ي ما يکي است. همه ي ما درد را مي شناسيم و زخم را مي فهميم. همه ي ما در زندگي يک بار گريسته ايم و گريه را مي شناسيم. همه ي ما بغض فرو خورده را درک مي کنيم. همه ي ما دشمني را تجربه کرده ايم و همه ي ما در زندگيمان تجربه هاي يکسان داشته ايم هر چند که يکسان نزيسته باشيم. </span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp; گاهي دردي بزرگ را بر دوش کشيده ايم مثل از دست دادن عزيزان، يا گاهي مصيبتي که مي آيد بي آنکه ما مقصر باشيم يا راه علاجي برايش داشته باشيم مثل بيماري، زلزله و سيل و.... اينطور مواقع همه بر سر و سينه مي کوبند و بلند گريه مي کنند تا کمي سبک شوند. همه با صداي بلند ناله ميکنند و فرياد مي کشند، تا درد درون قلبهايشان شايد کمي التيام يابد، مرد و زن و کودک و پير هم ندارد. </span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp;&nbsp; حال لحظه اي فکر کنيم دردي بزرگ داري و اندوهي سنگين و بغضي فرو مانده در گلو اما نمي تواني گريه کني، نمي تواني فرياد بزني چون مقابل تو کساني صف کشيده اند که منتظرند گريه هاي تو را بشنوند، منتظرند ناله کني و از درد فرياد بزني تا شاد شوند و بخندند به روزگار تو که خود مقصر آنند. دردي مضاعف بر روي دردهايت. چه روح بلندي دارد آنکه نمي گريد. بغضي در گلو که مي آزارد و سينه اي که سنگين است و فقط مي تواني در تاريکي شب و در تنهاييت بي صدا گريه کني بي آنکه کسي باشد تا مرهمي بر دردهاي جانت بگذارد. چه تلخ است و چه درد عظيمي است و چه طاقتي مي خواهد.</span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp; اما داستان به اينجا ختم نمي شود و مصيبت از اين هم بزرگتر است، بايد مرهم دل ديگران هم باشي، بايد سنگ صبور باشي، بايد گريه هاي عزيزانت را از ديدگانشان پاک کني، بايد تيمار دار کودکان باشي و از سوي ديگر بايد هوشيار باشي و حرکات دشمن را هم زير نظر بگيري که مبادا غفلت کني و دشمن از شرايط سوء استفاده کند، بايد پرستار دخترکان رنج کشيده ي نازپرورده باشي و بر بي تابي شان تاب بياوري. همه ي اينها را و چندين برابر بدتر از اين شرايط را که از ذهن بگذرانيم تازه مي فهميم که زينب يعني که و صبر يعني چه ... .</span></p> <p style="text-align: justify;">&nbsp;</p> <p style="text-align: center;"><span style="font-size: small;"><img src="https://www.samatak.com/image/2019/03/3/1577791591-samatak-com.jpg" alt="" width="600" height="565" /><br /></span></p> Sat, 07 Sep 2019 10:17:00 GMT توهم بهبود شاخص اقتصادي! http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1482/%d8%aa%d9%88%d9%87%d9%85+%d8%a8%d9%87%d8%a8%d9%88%d8%af+%d8%b4%d8%a7%d8%ae%d8%b5+%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af%d9%8a!/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;" dir="ltr"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">حسن روحاني 15 مرداد 92 گفته بود: <span style="background-color: #ffff99;">&laquo;معيار اصلي تورم جيب مردم است نه بانک مرکزي و مرکز آمار.&raquo;<img style="float: left;" src="http://www.upsara.com/images/majt_2.gif" alt="1" width="220" height="293" /></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">&zwnj;&zwnj;</span><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">حسن</span><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"> روحاني 31 مرداد 98 گفت: <span style="color: #ff0000;"><span style="background-color: #00ffff;">&laquo;آمار به ما مي گويد که تمام شاخص هاي اقتصادي نسبت به پارسال به مراتب بهتر است و مردم آرامش بيشتري دارند.&raquo;</span></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="color: #0000ff;">ظاهرا قرار بوده با پروژه بحران اقتصادي و فشار حداکثري به مردم، فتنه 98 کليد! زده شود!</span> <span style="background-color: #ffff00;">اما مردم فهيم کشورم، متوجه اقدامات عمدي دولت در کوچک کردن سفره خود شده&zwnj;اند!</span> لذا بازهم ملت براي جلوگيري از فتنه خواص، در صحنه حاضرند، <span style="color: #ff0000;">هر چند که حسن روحاني در توهم بهبود شاخص اقتصادي است!</span> اما ملت به کوري چشم فتنه&zwnj;گران و براندازان، آرامش خود و کشور را حفظ کرده&zwnj;اند.</span></strong></p> <p style="text-align: left;"><span style="color: #ff00ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></strong></span></p> <p>&nbsp;</p> Sat, 31 Aug 2019 12:53:00 GMT دو اتفاق مهم http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1480/%d8%af%d9%88+%d8%a7%d8%aa%d9%81%d8%a7%d9%82+%d9%85%d9%87%d9%85/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;" dir="ltr"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">1-بعد از فتواي يکي از مراجع تقليد عراق، مبني بر وجوب خروج نيروهاي آمريکايي از عراق، <span style="color: #ff0000;">آمريکا ذليلانه به عراق تعهد داد که جلوي حملات اسرائيل به مراکز نظامي نيروهاي جريان مقاومت در عراق را بگيرد.</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">&nbsp;2-مايک پمپئو وزير خارجه آمريکا درسازمان ملل به قدرت ايران اعتراف <span style="background-color: #ffff99;"><span style="color: #0000ff;">و از کشورهاي جهان درخواست کمک براي کنترل ايران کرد</span></span>.</span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">دو اتفاق فوق، <span style="color: #ff0000;">يعني پايان کدخدايي آمريکا!</span> <span style="color: #0000ff;">آيا رئيس جمهور ايران، فردا براي رضايت کدخدا، در جهت تضعيف اقتدار کشور، سخني مي&zwnj;گويد؟!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">آمريکا براي ايجاد ائتلاف بر عليه منافع ايران در خليج فارس، نتيجه لازم را نگرفت <span style="color: #ff0000;">ولذا متوجه زوال خود و عدم توجه کشورهاي جهان به آمريکا شد!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">&nbsp;<span style="background-color: #00ffff;"><span style="color: #800000;">يحتمل رمز پيام وزير خارجه آمريکا، خطاب به اصلاح طلبان، اعتداليون، فتنه&zwnj;گران و براندازان در قدرت است</span></span>، <span style="color: #0000ff;">تا انقلاب اسلامي را در راستاي منافع شيطان بزرگ، کنترل نمايند!</span></span></strong></p> <p style="text-align: left;"><span style="color: #ff00ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></strong></span></p> <p>&nbsp;</p> Sat, 31 Aug 2019 12:53:00 GMT تحريم ظريف باورکردني نيست! http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1479/%d8%aa%d8%ad%d8%b1%d9%8a%d9%85+%d8%b8%d8%b1%d9%8a%d9%81+%d8%a8%d8%a7%d9%88%d8%b1%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86%d9%8a+%d9%86%d9%8a%d8%b3%d8%aa!/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;" dir="ltr"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">جواد ظريف وزير خارجه، پس از ملاقات با مکرون رئيس جمهور فرانسه گفت: <span style="color: #0000ff;">&laquo;علي&zwnj;رغم تلاش&zwnj;هاي آمريکا براي تخريب دموکراسي امروز با رئيس&zwnj;جمهور فرانسه، امانوئل ماکرون و ژان ايو لورديان در پاريس ديدار کردم.&raquo; </span></span></strong></p> <p><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">عجيب است! ظ<span style="color: #ff0000;">ريف تحريم نبود، به هواپيمايش در اروپا بنزين نمي&zwnj;دادند</span>!، <span style="background-color: #00ffff;"><span style="color: #800000;">اما تحريم که شده، راحت به تور اروپا مي&zwnj;رود و بنزين هم برايش آزاد است!</span></span> پس؛ تحريم ظريف، باورکردني نيست!</span></strong></p> <p><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">مکرون رئيس جمهور فرانسه مدتي قبل در ملاقات با نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي به رمز مهمي اشاره کرد و گفت: <span style="background-color: #ffff99;"><span style="color: #ff0000;">&laquo;بايد برجام را حفظ کنيم، ما بايد از ميانه&zwnj;روها در ايران حمايت کنيم، <span style="color: #0000ff;">نه اينکه مأموريتشان را سخت کنيم!&raquo;</span></span></span></span></strong></p> <p><span style="background-color: #ccffff;"><span style="color: #993366;"><strong><span style="font-size: 9pt;">واقعا دستور العمل مأموريت سه کشور اروپايي و احيانا آمريکا، به دولت ميانه&zwnj;رو حسن روحاني چيست؟!</span></strong></span></span></p> <p><span style="color: #000000;"><span style="background-color: #ccffff;"><strong><span style="font-size: 9pt;"> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: 9pt;">مأموريت اعلاني مکرون، به ظريف و روحاني، فعلا در حوزه برجام است! لذا آقاي ظريف در سفر به نيويورک و ملاقات اخير با مکرون، <span style="color: #0000ff;">قول عدم خروج ايران از برجام و گسترش برخي از بخشهاي برجام را براي کسب رضايت آمريکا را داده است!</span></span></p> </span></strong></span></span><span style="background-color: #ccffff;"><span style="color: #993366;"><strong>&nbsp;</strong></span></span></p> <p style="text-align: left;"><span style="color: #ff00ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></strong></span></p> <p>&nbsp;</p> Thu, 29 Aug 2019 08:31:00 GMT حذف 4 صفر توطئه نيست؟! http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1478/%d8%ad%d8%b0%d9%81+4+%d8%b5%d9%81%d8%b1+%d8%aa%d9%88%d8%b7%d8%a6%d9%87+%d9%86%d9%8a%d8%b3%d8%aa%d8%9f!/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;" dir="ltr"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">شتاب دولت براي حذف چهار صفر از پول ملي براي چيست؟! <span style="color: #333399;">آيا قصد حل مشکلات اقتصادي کشور و مردم را دارد؟!</span> <span style="color: #ff0000;">آيا هدف دولت، آشوب اقتصادي به قصد افزايش تورم و ايجاد فتنه 98 است؟!</span> <span style="color: #0000ff;">آيا هدف دولت، کاهش فشار بر دوستان متهم و فاسد اقتصادي است؟!</span> <span style="color: #800000;"><span style="background-color: #ffff99;">آيا بدنبال فراموشي کاهش ارزش پول ملي است؟</span></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">سابقه دولت حتي در تغيير رنگ اسکناس هم در راستاي اهداف آمريکا تعريف مي&zwnj;شود! <span style="color: #ff0000;"><span style="background-color: #00ffff;">مثلا در سال 92 اولين خيانت را در تغيير رنگ، حذف نام خليج فارس و آرم سازمان انرژي اتمي کشور از اسکناسهاي 50 هزار ريالي بود!</span></span> که بجاي آن، رنگ موذي بنفش و سردر دانشگاه تهران نقاشي شد!</span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">وقتي کشور شرايط اقتصادي پايدار ندارد و حسن روحاني همچنان منتظر معجزه اروپا است، <span style="color: #ff0000;">پس هدف دولت از کاهش 4 صفر، رفع مشکلات اقتصادي نيست!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">هدف قطعي دولت <span style="background-color: #ffff99;">اولا ايجاد فتنه اقتصادي،</span> <span style="color: #0000ff;">ثانيا با کاهش 4 صفر از پول ملي، مردم فريب خورده و مبالغ اختلاس دزدان همکار و رأي جمع کن حسن روحاني را ناچيز تصور مي&zwnj;کنند</span> و <span style="color: #ff0000;">ثالثا مردم خيانت دولت در توزيع 22 ميليارد دلار ارز و خروج بيش از 60 تن طلا از خزانه بيت المال را فراموش کنند!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">فرشاد مومني، اقتصاددان و عضو هيات علمي دانشگاه علامه در خصوص حذف صفرها از پول ملي گفت: &laquo;خاضعانه از نمايندگان مجلس مي&zwnj;خواهم تا قبل از اينکه از دولت، تضمين لازم را براي حذف صفرها نگرفتند، اجازه ندهند <span style="color: #800000;"><span style="background-color: #00ffff;">اين اقدام نمايشي اتفاق بيفتد. يکي از مشکلات حذف صفرها حساسيت زدايي از اختلاس&zwnj;هاست.</span></span></span></strong></p> <p style="text-align: left;"><span style="color: #ff00ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></strong></span></p> <p>&nbsp;</p> Thu, 29 Aug 2019 08:31:00 GMT خانواده؛ دشمن كاپيتاليسم 1 http://rastan.ParsiBlog.com/Posts/999/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%d9%87%d8%9b+%d8%af%d8%b4%d9%85%d9%86+%d9%83%d8%a7%d9%be%d9%8a%d8%aa%d8%a7%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%85+1/ <p><span style="color: #008000;">&laquo;دشمن بشريت يعني جريان سرمايه&zwnj;داري بين&zwnj;المللي و صهيونيسم تقريباً از حدود صد سال پيش تصميم گرفتند كه خانواده را در بين بشر از بين ببرند&raquo;</span><br /><span style="color: #ff0000;">آيةالله العظمي خامنه&zwnj;اي، 7/12/1397</span><br /><br /><span style="color: #ff00ff;"><strong>ادعاي پدر</strong></span><br />&laquo;آدام اسميت&raquo;&nbsp; پدر كاپيتاليسم است. تا قبل از او نبود. نظريه اصلي نظام سرمايه&zwnj;داري را او طرح كرد: &laquo;دست نامرئي بازار&raquo; را.<br />ادعاي او اين بود: مكانيزم بازار خودبه&zwnj;خود به تعادل مي&zwnj;رسد. اگر اجازه دهيم سرمايه&zwnj;ها &laquo;انباشته&raquo; شود، متمركز، دست يك يا چند نفر، افراد كمي داراي ثروت فراوان، اين ثروت انباشته، به بازار مي&zwnj;آيد و تقاضا براي كارگر افزايش پيدا مي&zwnj;كند. كارگر هم كه تعدادش زياد نشده، پس دستمزد بالا رفته و وضع مالي كارگران خوب مي&rlm;شود. همه&zwnj;شان سر كار مي&zwnj;روند و به &laquo;اشتغال كامل&raquo; مي&zwnj;رسيم. يعني وضعيتي كه هيچ بيكاري وجود نخواهد داشت.<br />همان تعادل &laquo;عرضه و تقاضا&raquo; كه امروز همه به آن باور داريم. پسته كه گران مي&zwnj;شود، مي&zwnj;گوييم: تقاضاي جهاني بالا رفته، پس توليدكننده صادر مي&zwnj;كند. اگر هم بخواهد در داخل بفروشد، به همان نرخ صادرات. كدام آدم عاقلي وقتي مشتري گران هست، ارزان مي&zwnj;دهد؟!<br /><br /><strong><span style="color: #ff00ff;">اقتصاد آزاد</span></strong><br />اين همان اقتصاد &laquo;ليبرال&raquo; است. اقتصاد بازار آزاد كه مي&zwnj;گويند همين است. آدام اسميت يعني اين را مي&zwnj;گفت. كار به كار كسي نداشته باشيد، دولت در اقتصاد دخالت نكند، مردم عاقل هستند، خودشان سرمايه را در جاي درست خرج مي&zwnj;كنند!<br />در اقتصاد ليبرال، در اقتصاد مبتني بر بازار آزاد، سرمايه و ثروت خودش تصميم&zwnj;گيرنده نهايي&zwnj;ست. هر جا به نفعش باشد مي&zwnj;رود و هر جا نباشد، فرار مي&zwnj;كند. اين&zwnj;كه در بورس مي&zwnj;گويند: سرمايه ترسوست، منظورشان همين است. هر جا ريسك و خطر زياد شود، سرمايه&zwnj;گريز مي&zwnj;شود.<br />مثالي واضح: دو بانك اگر يكي سود ده درصد روي سپرده&zwnj;ها بدهد و ديگري بيست درصد، با ريسك برابر، اگر كسي در اولي سپرده بگذارد، نمي&zwnj;گويند احمق و سفيه است؟!<br /><br /><strong><span style="color: #ff00ff;">ثروت ملّي</span></strong><br />آدام اسميت اين را ثروت ملّت&zwnj;ها مي&zwnj;داند. اين&zwnj;كه اگر جامعه به اشتغال كامل برسد، همه كار كنند، توليد در آن كشور زياد مي&zwnj;شود. كالا يعني ثروت. كشوري ثروتمندتر است كه بيشترين بازده در توليد را داشته باشد و با تمام توان خود كار كند. اين از چه راهي به دست مي&zwnj;آيد؟ از راه باز گذاشتن دست ثروت&zwnj;اندوزان در تجميع سرمايه و رها كردن بازار و آزاد گذاشتن قيمت كالاها و نرخ دستمزد كارگر.<br />از نظر او همه چيز اتوماتيك است در اقتصاد. اگر هم گاهي به هم مي&zwnj;ريزد، چون دولت&zwnj;ها دستكاري كرده&zwnj;اند!<br /><br /><strong><span style="color: #ff00ff;">مولّد و غيرمولّد</span></strong><br />اسميت كارگران را به دو قسمت تقسيم كرد. اصلاً كار را. كارهايي كه مولّد هستند و ثروت توليد مي&zwnj;كنند و كارهاي غيرمولّد. <br />او فقط توليد &laquo;كالا&raquo; را توليد ثروت مي&zwnj;دانست. از نظر او تمامي كارهاي خدماتي &laquo;مصرفي&raquo; هستند و چيزي توليد نمي&zwnj;كنند. مثل معلّمي، پزشكي، رفتگر شهرداري، مدير، حسابدار، بانكدار و هر كاري كه ته آن يك كالا به دست نيايد.<br />او ثروت را محصول توليد كالا مي&zwnj;دانست و تمامي كساني كه كار خدماتي انجام مي&zwnj;دهند ريزه&zwnj;خوار كساني هستند كه كالا توليد مي&zwnj;كنند.<br /><br /><span style="color: #ff0000;">[ادامه دارد...]</span></p> Thu, 29 Aug 2019 08:31:00 GMT خانواده؛ دشمن كاپيتاليسم 3 http://rastan.ParsiBlog.com/Posts/1001/%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%d9%87%d8%9b+%d8%af%d8%b4%d9%85%d9%86+%d9%83%d8%a7%d9%be%d9%8a%d8%aa%d8%a7%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%85+3/ <p><strong><span style="color: #ff00ff;">استثمار كارگر مولّد</span></strong><br />اصلاً سؤال اصلي اين&zwnj;جاست: چرا مولّد بايد اين&zwnj;همه هزينه براي خدمات پرداخت كند؟ در حالي كه آن&zwnj;چه نياز دارد را خود توليد مي&zwnj;كند؟<br />نظام سرمايه&zwnj;داري روي بخش &laquo;خدمات&raquo; استوار شد. اين را اسميت پيش&zwnj;بيني نمي&zwnj;كرد. از مسير توليد منحرف شد. بانكداري با تمام كارمندان حسابدارش! دولت و تمام كارمندانش. قاضي&zwnj;ها و وكلا و پليس و نيروهاي انتظامي و &hellip; در حقيقت شهرها كه آمدند، كوله&zwnj;باري از خدمات را گذاشتند روي دوش كشاورز.<br />كشاورزي كه ديروز نيازي به ادارات نداشت، امروز براي خريدن بذر بايد مجوّز بگيرد، عوارض بدهد، هزينه كارشناسي بدهد، تأييديه بگيرد، به آبخيزداري برود و حق آب خود را تمديد كند. هزاران كاري را كه اصلاً ربطي به توليد محصول نداشت، سرمايه&zwnj;داري به گردن توليدكننده انداخت. تا چه شود؟ تا بتواند هزينه&zwnj;هاي بخش خدمات را كه محصول توليد نمي&zwnj;كند تأمين نمايد. <br /><br /><strong><span style="color: #ff00ff;">عائله بزرگ</span></strong><br />كشاورز و دامدار و معدنچي و صنعتگري كه قبلاً چهار پنج سر عائله داشت، با درآمد اندك كارش راست مي&zwnj;آمد. اما امروز با اين&zwnj;همه ثروتي كه توليد مي&zwnj;كند، به مدد ابزار و فن&zwnj;آوري و دانشي فراوان، كم مي&zwnj;آورد. چرا؟ زيرا عائله او زياد شده است.<br />نظام سرمايه&zwnj;داري حواسش هست. او مراقب است تا تمام آن&zwnj;چه را براي تأمين بخش خدمات نياز دارد از درآمد كارگر بيرون بكشد. همين است كه هر چه درآمد او بيشتر مي&zwnj;شود، بدون اين&zwnj;كه بفهمد چرا، ثروتش افزايش نمي&zwnj;يابد.<br /><br /><strong><span style="color: #ff00ff;">توليد نياز</span></strong><br />اقتصاد سرمايه&zwnj;داري، آن&rlm;چه امروز در دنيا مي&zwnj;بينيم، كارش با نيازسازي پيش مي&zwnj;رود. مراكز تفريحي بزرگ مي&zwnj;سازد، ديزني&zwnj;لند مثلاً. كه چه شود؟ تا كارگر مولّد احساس كند چيزي لازم دارد كه ندارد؛ تفريح مثلاً. بخشي از درآمد توليد خود را هزينه كند تا دستمزد خدمات آن&zwnj;ها را بدهد. دولت هم سريع ماليات مي&zwnj;گيرد از مركز تفريحي. تا دستمزد بخش ديگري از نيروهاي غيرمولّد را در&zwnj;آورد.<br />اين نياز چگونه توليد مي&zwnj;شود؟ اين سيستم چطور به نيروهاي مولّد مي&zwnj;باوراند كه بايد ثروت خود را براي چيزي كه تا آن روز به آن نياز نداشتند هزينه كنند؟<br /><br /><strong><span style="color: #ff00ff;">فاصله طبقاتي</span></strong><br />نظام سرمايه&zwnj;داري به ثروت نياز دارد و ثروت را اسميت گفت كه فقط كارگر مولّد تأمين مي&zwnj;كند. وقتي بيشتر شغل&zwnj;ها بر اساس آمارهاي رسمي كشورهاي توسعه&zwnj;يافته، به بخش خدمات اختصاص دارد، چطور پس اين ثروت را بيرون مي&zwnj;كشند از حلقوم كارگر مولّد؟<br />انسان فطرتاً از تحقير شدن فراري&zwnj;ست. زير بار آن نمي&zwnj;رود. اگر به دو مهمان نان و پنير بدهي راضي بيرون مي&zwnj;روند، اما اگر به يكي نان و پنير بدهي و به ديگري جوجه&zwnj;كباب، قطعاً نان و پنير را پرت مي&zwnj;كند توي صورتت!<br />نظام سرمايه&zwnj;داري با ايجاد تفاوت در الگوي مصرف، نيروي كار مولّد را تحقير مي&zwnj;كند. كالاهاي لوكس و لاكچري مي&zwnj;سازد، چيزهايي كه فقط براي تفاخر ساخته مي&zwnj;شوند حتي. با تبذير و اسراف، حرص ايجاد مي&zwnj;كند و طمع. حالا كارگر تمام تلاش خود را مي&zwnj;كند تا چيزي را به دست آورد كه سرمايه&zwnj;دار دارد، رئيس دارد، مدير. نوع مسكن، محل قرارگيري آن در شهر حتي. خودرو، لباس، رستوراني برود كه او غذا مي&zwnj;خورد. هر چه كه او مصرف كند را مي&zwnj;خواهد.<br />بله، نياز ساخته مي&zwnj;شود. فاصله طبقاتي در الگوي مصرف، نياز ايجاد مي&zwnj;كند تا اقشار پايين&zwnj;دست جامعه بيشتر كار كنند. دقيقاً همان قشري كه تنها نيروي مولّد در جامعه است. ثروت را اين&rlm;ها بايد تأمين كنند و با بالادستي&zwnj;ها به اشتراك بگذارند، اما نه اشتراكي مساوي و برابر!<br /><br /><span style="color: #ff0000;">[ادامه دارد...]</span></p> Thu, 29 Aug 2019 08:30:00 GMT حسن روحاني، کاسب برجام! http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1467/%d8%ad%d8%b3%d9%86+%d8%b1%d9%88%d8%ad%d8%a7%d9%86%d9%8a%d8%8c+%da%a9%d8%a7%d8%b3%d8%a8+%d8%a8%d8%b1%d8%ac%d8%a7%d9%85!/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;" dir="ltr"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">روايتي از حسن روحاني! در 27 ارديبهشت، ايام تبليغات انتخاباتي رياست جمهوري سال 96 در اردبيل گفت: &laquo;<span style="color: #ff0000;">کاسبان تحريم! ناراحتيد تحريمها برداشته شده؟</span> <span style="background-color: #ffff99;"><span style="color: #800000;">مي&zwnj;خواهيد تحريم برگردانيد؟ تحريمها ديگر برنمي&zwnj;گردد</span></span>! <span style="color: #0000ff;">شما بلديد با دنيا مذاکره کنيد؟</span> <span style="color: #993366;">شما زبان دنيا را بلديد چيه؟</span> <span style="color: #800000;">بابا جمعه تموم ميشه و شنبه مياد، چه جور آب و صابون بياريم، روتون رو بشوريم؟</span>&raquo;</span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">1-<span style="background-color: #ccffff;">آيا تحريمها برداشته شد؟!</span> 2-<span style="color: #ff6600;">آيا تحريمها برنگشت؟!</span> 3-<span style="color: #0000ff;">آيا بلد بودند با دنيا مذاکره کنند؟!</span> 4<span style="color: #800000;">-آيا زبان دنيا را بلد بودند؟!</span> 5-<span style="color: #0000ff;">براي چه کسي بايد آب و صابون آورد؟!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="color: #ff0000;">تحريمهاي برداشته شده روي کاغذ را ترامپ گسترده&zwnj;تر از سابق برگرداند!</span> برجام، نتيجه مذاکرات ظريف بود، که به کام آمريکا و اسرائيل شد!<span style="color: #800000;"><span style="background-color: #ffff00;">و ظريف هم، تحريم شد!</span></span><br /></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">تحصيل روحاني در انگلستان در مقطع ارشد و دکتراي 20 سال طول کشيد، اما روحاني توان مکالمه زبان انگليسي ندارد! و يا اگر ظريف، مفاهيم زبان انگليسي را خوب مي&zwnj;دانست! خانم</span><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">وندي شرمن نماينده ارشد آمريکا در مذاکرات هسته&zwnj;اي در انديشکده وودرو ويلسون با تمسخر نسبت به تيم مذاکره ايراني نمي&zwnj;گفت: &laquo;</span><span style="background-color: #ffff99;"><span style="color: #ff0000;"><span style="font-size: 9pt;">lift</span></span></span><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="background-color: #ffff99;"><span style="color: #ff0000;"> لغتي است که در زبان انگليسي به معني معلق نگاه داشتن است!</span></span> <span style="background-color: #00ffff;"><span style="color: #800000;">اما طرف ايراني </span></span></span><span style="background-color: #00ffff;"><span style="color: #800000;"><span style="font-size: 9pt;">lift</span></span></span><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="background-color: #00ffff;"><span style="color: #800000;">&nbsp;را به معني پايان دادن و خاتمه دادن ترجمه مي کرد!</span></span> <span style="color: #ff0000;">و به همين دليل هم ما از اين لغت&nbsp;استفاده کرديم.&raquo;</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">در 5 جمله، 5 دروغ! آيا شستن صورت پلشت دروغگو، با آب و صابون، امکان دارد؟! <span style="background-color: #ccffff;"><span style="color: #800000;">يحتمل، اسم رئيس جمهور ايران، بعنوان بزرگترين دروغگو، در گينس ثبت شود!</span></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">نتيجه دروغ!، <span style="color: #0000ff;">بحران اقتصادي، فرهنگي، امنيتي و سياسي، گريبان کشور و ملت را گرفته،</span> <span style="color: #ff0000;">اما حسن روحانيِ کاسب برجام، نه خجالت مي&zwnj;کشد و نه از شرم، دق مي&zwnj;کند!!!</span></span></strong></p> <p style="text-align: left;"><strong> <span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></span></strong></p> <p>&nbsp;</p> Sat, 17 Aug 2019 13:17:00 GMT سلبريتيسم يا پادشاهي چشم پرکن ها http://moallemaneh2.ParsiBlog.com/Posts/2/%d8%b3%d9%84%d8%a8%d8%b1%d9%8a%d8%aa%d9%8a%d8%b3%d9%85+%d9%8a%d8%a7+%d9%be%d8%a7%d8%af%d8%b4%d8%a7%d9%87%d9%8a+%da%86%d8%b4%d9%85+%d9%be%d8%b1%da%a9%d9%86+%d9%87%d8%a7/ <p> <p><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">بسم الله الرحمن الرحيم</span></span></p> <p style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">&laquo;فاما خداي رومي شهرت و شايعه در شهر ويرجيل به عنوان شيطان توصيف شده است که طاعوني سريعتر از او نيست. در &laquo;انه ايد&raquo; او درج دهنده توانمند اخبار است که از پر و بال و دهان هاي متعددش استفاده مي کند تا خبر را به همه در آسمان و زمين بگويد.&raquo;</span></span></p> <p style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">&laquo;سلبريتيسم&raquo; مانند هر &laquo;ايسم&raquo; ديگري بيان گر يک شيوه و منش است. &laquo;سلبريتي&raquo; چنان که گفته اند شخصي است که در زمينه موسيقي، ورزش، رسانه، سياست، ادبيات و مانند آن در جامعه سرشناس و معروف مي شود و &laquo;سلبرتيسم&raquo; همان سلبريتي زدگي است، يعني سپردن فکر جامعه به سلبريتي ها و پيروي عوام از آنها در فکر و پوشش و انتخاب و...! حال در تبليغ يک کالا يا ترويج يک نوع خاص پوشش يا تبليغ به نفع يک کانديدا يا هر چيز ريز و درشت ديگري که بتواند عرصه اظهار نظر و فضل شود براي او! </span></span></p> <p style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">سلبريتيسم همان &laquo;قارونيسم&raquo; است که رنگ فرهنگي به خود گرفته است. قرآن کريم ويژگي &laquo;قارونيسم&raquo; را چنين برشمرده است:&laquo;در برابر حق سرکش است و از نعمت دنيا سرخوش است(قصص،76) امکانات خود را به رخ ديگران مي&shy;کشد(قصص،79) و دچار خود بزرگ بيني و استکبار است.(عنکبوت،39) و جايگاهش را نتيجه دانش و تلاش خود مي&shy;بيند، نه لطف خدا.(قصص،78)&raquo; سلبريتيسم هم همه اينها را دارد. هم در برابر حق سرکش است، هم به نعمت دنيا خشنود و چند برابر قارون&shy;ها خودنمايي دارد. يک ويژگي مشترک ديگر هم ميان &laquo;سلبريتيسم&raquo; و &laquo;قارونيسم&raquo; وجود دارد: دل گنجشکي! ظرفيتشان کمتر از شهرت و منالشان است. گويند:&laquo;قارون پسر عموي موسي بود و شايد هم عمو! از موسي علم کيميا را آموخت، ولي ظرفيتش را نداشت و خودش را گم کرد و قارون سرکش از حق شد.&raquo; درست مثل سلبريتيست&shy;ها که ظرفيت شهرتشان را ندارند. آشکار است که هر &laquo;سلبريتي&raquo; لزوما &laquo;سلبرتيست&raquo; نيست، چنان که هر دارامندي، قارون نخواهد شد.</span></span></p> <p style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">قرآن کريم در جريان شناسي گروه&shy;هاي مؤثر در اجتماع هم به سلبريتيست&shy;ها پرداخته است، هم به قارونيست&shy;ها! سلبريتيست&shy;ها را &laquo;ملأ&raquo; نام نهاده است و قارونيست&shy;ها را مترف، و اين دو در کنار هم، همواره مخالف و سد راه جبهه حق بوده&shy;اند. &laquo;ملأ&raquo; در قرآن کريم معمولا به معناي خواص قوم است و هم به اشراف و هم به جماعتي از اهل ملکوت اطلاق شده است. اينها با موقعيت و جايگاه خود چشم و دل مردم را پر مي&shy;کنند(الميزان، ج2، ص285) و مردم، در تصميم ، اقدام و جهت گيري خويش منتظر اشاره آنان هستند. </span></span></p> <p style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">زنده&shy;ياد دکتر شريعتي ملأ را چنين تعريف کرده است:&laquo;ملأ &laquo;چشم پرکن&shy;ها&raquo; هستند، يعني نمايندگان زور در جامعه بشري هستند، ملأ يعني کسي که وقتي در جامعه راه مي&shy;رود، چشم&shy;ها را پر مي&shy;کند.&raquo;</span></span></p> <p style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">&laquo;مترف&raquo; نيز کسي است که ثروتش او را به &laquo;خود بي&shy;نياز بيني&raquo;(علق،6و7) کشانده و ثروت و مکنتش او را به سرمستي و شهوت راني کشانده است.</span></span></p> <p style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">قرآن کريم ويژگي&shy;هاي ملأ و مترفان را چنين بر شمرده است:</span></span></p> <p class="MsoListParagraphCxSpFirst" style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify; text-indent: -18.0pt;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;"><span>1.<span style="font-style: normal; font-variant: normal; font-weight: normal; font-stretch: normal; font-size-adjust: none; font-kerning: auto; font-language-override: normal; font-feature-settings: normal;">&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp; </span></span>&nbsp;به خاطر ثروت و موقعيت خود را برتر از ديگران مي&shy;دانند و گمان مي&shy;کنند به خاطر اين برتري نزد خدا جايگاه ويژه&shy;اي دارند: &laquo;وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبينَ &raquo;&laquo;و گفتند: &laquo;اموال و اولاد ما (از همه) بيشتر است (و اين نشانه علاقه خدا به ماست!) و ما هرگز مجازات نخواهيم شد!&raquo; (سبأ،35)</span></span></p> <p class="MsoListParagraphCxSpMiddle" style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify; text-indent: -18.0pt;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;"><span>2.<span style="font-style: normal; font-variant: normal; font-weight: normal; font-stretch: normal; font-size-adjust: none; font-kerning: auto; font-language-override: normal; font-feature-settings: normal;">&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp; </span></span>ميان مردم فتنه و ترس ايجاد مي&shy;کنند تا ستمگران را ياري کنند:&laquo; فَما آمَنَ لِمُوسى&rlm; إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى&rlm; خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفينَ &raquo;&laquo; (در آغاز،) هيچ كس به موسى ايمان نياورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش، مبادا آنها را شكنجه كنند زيرا فرعون، برترى&rlm;جويى در زمين داشت و از اسرافكاران بود!&raquo;(يونس،83)</span></span></p> <p class="MsoListParagraphCxSpMiddle" style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify; text-indent: -18.0pt;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;"><span>3.<span style="font-style: normal; font-variant: normal; font-weight: normal; font-stretch: normal; font-size-adjust: none; font-kerning: auto; font-language-override: normal; font-feature-settings: normal;">&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp; </span></span>با گمراه سازي مردم، آنان را از حق دور مي&shy;کنند: &laquo;وَ قالَ مُوسى&rlm; رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زينَةً وَ أَمْوالاً فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبيلِكَ...&raquo;&laquo;موسى گفت: &laquo;پروردگارا! تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالى (سرشار) در زندگى دنيا داده&rlm;اى، پروردگارا! در نتيجه (بندگانت را) از راه تو گمراه مى&rlm;سازند!...&raquo;(يونس، 88)</span></span></p> <p class="MsoListParagraphCxSpMiddle" style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify; text-indent: -18.0pt;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;"><span>4.<span style="font-style: normal; font-variant: normal; font-weight: normal; font-stretch: normal; font-size-adjust: none; font-kerning: auto; font-language-override: normal; font-feature-settings: normal;">&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp; </span></span>با هر چه مخالف هواي نفسشان باشد، يکسر مخالفند و ذره&shy;اي از آن را برنمي&shy;تابند:&laquo; وَ ما أَرْسَلْنا في&rlm; قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ &raquo;&laquo; و ما در هيچ شهر و ديارى پيامبرى بيم&rlm;دهنده نفرستاديم مگر اينكه مترفين آنها (كه مست ناز و نعمت بودند) گفتند: &laquo;ما به آنچه فرستاده شده&rlm;ايد كافريم!&raquo;(سبأ،34)</span></span></p> <p class="MsoListParagraphCxSpMiddle" style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify; text-indent: -18.0pt;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;"><span>5.<span style="font-style: normal; font-variant: normal; font-weight: normal; font-stretch: normal; font-size-adjust: none; font-kerning: auto; font-language-override: normal; font-feature-settings: normal;">&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp; </span></span>با هر اصلاح حقيقي مخالفند و از نفوذ خود براي دور کردن مردم از مصلحان بهره مي&shy;برند:&laquo; وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى&rlm; آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْ&rlm;ءٌ يُرادُ &raquo;&laquo; سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند: &laquo;برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد، اين چيزى است كه خواسته&rlm;اند (شما را گمراه كنند)!&raquo;(ص،6)</span></span></p> <p class="MsoListParagraphCxSpMiddle" style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify; text-indent: -18.0pt;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;"><span>6.<span style="font-style: normal; font-variant: normal; font-weight: normal; font-stretch: normal; font-size-adjust: none; font-kerning: auto; font-language-override: normal; font-feature-settings: normal;">&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp; </span></span>به گذشته افتخار مي&shy;کنند و از آن دست نمي&shy;کشند:&laquo; وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في&rlm; قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى&rlm; أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى&rlm; آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ &raquo;&laquo; و اين گونه در هيچ شهر و ديارى پيش از تو پيامبر انذاركننده&rlm;اى نفرستاديم مگر اينكه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: &laquo;ما پدران خود را بر آئينى يافتيم و به آثار آنان اقتدا مى&rlm;كنيم.&raquo;(زخرف،23)&shy;</span></span></p> <p class="MsoListParagraphCxSpLast" style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify; text-indent: -18.0pt;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;"><span>7.<span style="font-style: normal; font-variant: normal; font-weight: normal; font-stretch: normal; font-size-adjust: none; font-kerning: auto; font-language-override: normal; font-feature-settings: normal;">&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp; </span></span>خود را طرفدار مردم و خواسته&shy;هاي آنان نشان مي&shy;دهند:&laquo; وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُوني&rlm; أَقْتُلْ مُوسى&rlm; وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ &raquo;&laquo; و فرعون گفت: &laquo;بگذاريد موسى را بكشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زيرا من مى&rlm;ترسم كه آيين شما را دگرگون سازد، و يا در اين سرزمين فساد بر پا كند!&raquo;(غافر،26)</span></span></p> <p style="margin-top: 0cm; margin-right: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-left: 0cm; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">سلبريتيسم در دنياي امروز آميخته&shy;اي از &laquo;ملأ&raquo; و &laquo;اتراف&raquo; است که قدرت رسانه و ثروت را در اختيار خود گرفته است. در واقع سلبريتيسم محصول رسانه است و سلبريتي خود يک رسانه که بسيار اتفاق مي&shy;افتد ابزار دست سياستمداران مزور باشد، چنان که در طول تاريخ چنين بوده است. &laquo;ساحران&raquo; سلبريتي&shy;هاي عصر موسي(ع) بودند که فرعون براي &laquo;برتري جويي&raquo; خود از آنها بهره مي&shy;برد. &laquo;شعراء&raquo; سلبريتي&shy;هاي عصر محمد(ص) بودند که:&laquo; وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ، أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ في&rlm; كُلِّ وادٍ يَهيمُونَ، وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ &raquo;&laquo;گمراهان از آنان پيروى مى&rlm;كنند، در هر وادى سرگردانند و سخنانى مى&rlm;گويند كه (به آنها) عمل نمى&rlm;كنند؟!&raquo;(شعراء،224-226) متکلمان و فقيهان درباري &laquo;سلبريتي&raquo; عصر خلفا شدند و برخي بحث&shy;هاي بي حاصل کلامي و فقهي را به نفع خودکامگان دامن زدند. گاه هم &laquo;پري بلنده&raquo;ها و &laquo;شعبان بي مخ&raquo;ها سلبريتي عصر محمد رضا شاهي مي&shy;شوند.</span></span></p> <p style="margin-top: 0cm; margin-right: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-left: 0cm; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">سلبريتيسم امروز، قمپزي است که جز صدا هيچ ندارد و صداي بلند خود را مديون رسانه&shy;هاي نوظهوري است که بي هيچ زحمتي، او را تا دورترين مناطق نفوذ مي&shy;دهد.</span></span></p> <p style="margin-top: 0cm; margin-right: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-left: 0cm; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">سلبريتيسم آميخته&shy;اي از جهل، احساس زدگي و خودنمايي است. گاه از شدت جهل سخن مولا علي(ع) را به &laquo;کورش موهوم&raquo; نسبت مي&shy;دهد و گاه بزاق دهان مردم را براي جنايتکاران جمع مي&shy;کند تا زرادخانه بيولوژيک آنان را کامل کند. احساساتش زود بر انگيخته مي&shy;شود و از روي احساس زدگي سخن مي&shy;گويد. اما بزرگترين مشخصه سلبريتيسم &laquo;خودنمايي&raquo; است. اين جماعت نه مانند شيخ اجل سعدي است که زندگي را در نکونامي بدانند که به شدت بيسمارک زده معتقد است:&laquo;بدنامي بهتر از گمنامي است.&raquo;</span></span></p> <p style="margin-top: 0cm; margin-right: 18.0pt; margin-bottom: .0001pt; margin-left: 0cm; text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: medium;">سلبريتي بودن بد نيست، ولي سلبريتيست بودن چرا! نبايد به سلبريتيست&shy;ها بها داد و آنان را بادکنکي بزرگ کرد، بگذار سرشان گرم تبليغ ماست و دوغ و عطر و زلم زبمبو باشد و هرگاه پا به عرصه&shy;اي گذاشت که جاي او نبود، تنها بايد او را &laquo;هو&raquo; کشيد و تمسخر کرد.</span></span></p> </p> Tue, 13 Aug 2019 08:56:00 GMT چرا رئيس جمهور اختيار براندازي ندارد؟! http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1465/%da%86%d8%b1%d8%a7+%d8%b1%d8%a6%d9%8a%d8%b3+%d8%ac%d9%85%d9%87%d9%88%d8%b1+%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%8a%d8%a7%d8%b1+%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b2%d9%8a+%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%af%d8%9f!/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;" dir="ltr"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">حسن روحاني در شهريور 93گفت:<span style="color: #ff0000;"> &laquo;همه مسئوليت مذاکرات(هسته&zwnj;اي) با من است.&raquo;</span> </span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">حسن روحاني در تبريز مرداد 98 گفت: <span style="color: #0000ff;">&laquo;در مرحله اول که در خصوص مسائل هسته اي مذاکره مي کرديم مقام معظم رهبري در يک مقطعي &zwnj;همه اخيتارات را به ما سپردند و همه اختيارات بر عهده من بود.&raquo;<img style="float: left;" src="http://uupload.ir/files/gm0_510.gif" alt="1" width="240" height="200" /></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">روحاني ارديبهشت 98 گفت: <span style="color: #ff0000;">&laquo;در دوره اوباما، در سياست خارجي اختيار نداشتم!&raquo;</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">حسن خان! <span style="background-color: #ffff99;"><span style="color: #800000;">بگو ببينيم چه کاري مي خواستي بکني، که اختيار نداشتي؟! </span></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">1-<span style="color: #0000ff;">براندازي انقلاب اسلامي ثمره حضرت روح الله؟!</span> </span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">2-<span style="color: #ff0000;">کودتا بر عليه توان دفاعي کشور بر اساس استراتژي متوهمانه هاشمي رفسنجاني(دوران مذاکره است، نه موشکها!)؟! </span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">3-<span style="background-color: #00ffff;"><span style="color: #800000;">تحويل توان دفاعي موشکي مثل قذافي به کدخدا(آمريکا)؟!</span></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">4-<span style="color: #0000ff;">تلاش در جهت انحلال حزب الله لبنان، حشدشعبي عراق، نيروهاي مردمي سوريه، لشگر فاطميون افغانستان؟!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">بله واقعا حسن روحاني اختيار نداشت، <span style="background-color: #ffff99;"><span style="color: #800000;">زيرا اگر امور 4 گانه فوق برعهده او بود، امروز از انقلاب اسلامي و تشيع انقلابي خبري نبود!</span></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">درود خدا بر حضرت روح الله و شهيد بهشتي، که در زمان تنظيم قانون اساسي، <span style="color: #ff0000;">پيش بيني حضور احتمالي ليبرالهاي غربزده را در مراکز مهم قدرت نظام اسلامي به همراه گاندوهاي جاسوس کرده بودند.</span></span></strong></p> <p style="text-align: left;"><span style="color: #ff00ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></strong></span></p> <p>&nbsp;</p> Tue, 06 Aug 2019 09:08:00 GMT ضدانقلاب فاحش، شنيده ايد؟! http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1462/%d8%b6%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%82%d9%84%d8%a7%d8%a8+%d9%81%d8%a7%d8%ad%d8%b4%d8%8c+%d8%b4%d9%86%d9%8a%d8%af%d9%87+%d8%a7%d9%8a%d8%af%d8%9f!/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;" dir="ltr"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p style="text-align:justify"><strong><span style="font-size:9.0pt;line-height:107%;font-family:&quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;">سخنان کذب و جنگ رواني حسن روحاني در زمان تبليغات انتخابات رياست جمهوري سال 96 از طريق فضاي مجازي بصورت گسترده باز نشر داده مي&zwnj;شد و لذا اعتقاد روحاني براين است، که بدون حمايت مدير تلگرام و کانالهاي تلگرامي، مثل کانال ضدانقلابي آمدنيوز، امکان پيروزي نداشته است!</span></strong></p> <p style="text-align:justify"><strong><span style="font-size:9.0pt;line-height:107%;font-family:&quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;">حال ببينيم که نظر حسن روحاني و وزير اطلاعات، در مورد "کانال آمدنيوز" چيست؟!</span></strong></p> <p style="text-align:justify"><strong><span style="font-size:9.0pt;line-height:107%;font-family:&quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;">حسن روحاني: <span style="color: #ff0000;">"مگر آمدنيوز از کدام خط قرمز رد شده؟!"</span></span></strong></p> <p style="text-align:justify"><strong><span style="font-size:9.0pt;line-height:107%;font-family:&quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;">علوي وزير اطلاعات: <span style="background-color: #ffff99;"><span style="color: #800000;">"آمدنيوز رسانه&zwnj;ي ضدانقلاب فاحش نيست!"</span></span></span></strong></p> <p style="text-align:justify"><strong><span style="font-size:9.0pt;line-height:107%;font-family:&quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;">تا حالا ضدانقلاب فاحش و غيرفاحش شنيده بوديد؟! </span></strong></p> <p style="text-align:justify"><strong><span style="font-size:9.0pt;line-height:107%;font-family:&quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;">وقتي وزير اطلاعات، مسايل امنيتي نداند، آنگاه از قهرمان شرمنده برجام،(عراقچي) واژه فاحش را عاريه مي&zwnj;گيرد!</span></strong></p> <p style="text-align:justify"><strong><span style="font-size:9.0pt;line-height:107%;font-family:&quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;">از وقتي امثال نجفي جنايتکار، توسط فشارهاي وزير اطلاعات، تائيد صلاحيت شده&zwnj;، واژه "ضدانقلاب فاحش" هم به ادبيات مسايل امنيتي وارد شده است! </span></strong></p> <p style="text-align: left;"><span style="color: #ff00ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></strong></span></p> <p>&nbsp;</p> Tue, 06 Aug 2019 09:07:00 GMT سکوت نفرت انگيز ليبراليسم http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1454/%d8%b3%da%a9%d9%88%d8%aa+%d9%86%d9%81%d8%b1%d8%aa+%d8%a7%d9%86%da%af%d9%8a%d8%b2+%d9%84%d9%8a%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%84%d9%8a%d8%b3%d9%85/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><span style="background-color: #ffff99;"><span style="color: #800000;"><strong><span style="font-size: 9pt;">موضع سکوت غيرعقلاني و نفرت&zwnj;انگيز حسن روحاني در توقيف نفتکش انگليسي، شبيه سکوت مرگبار در زمان انهدام پهپاد آمريکايي است!</span></strong></span></span></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">گويا شيخ حسن، منتظر بوده و هست! <span style="color: #ff0000;">که کدخدا (آمريکا) يا دوستان انگليس&zwnj;اش، اقدامي بر عليه اقتدار آفرينان سپاه پاسداران انجام دهند</span>! و آنگاه با زبان گزنده تمسخر، ميدان ذلت و حقارت دشمن پسند را بر عليه جريان انقلابي از نيام برکشد!</span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><span style="color: #0000ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">البته جريان انقلابي هم بر اوضاع منطقه مسلط است و هم از چگونگي اخذ مدرک متقلبانه دکتراي حاج حسن از دانشگاه گلاسگوي انگليس مطلع است!</span></strong></span></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">جريان انقلابي بخوبي مي&zwnj;داند؛ اگر روحاني بر عليه منافع دوستان انگيسي خود، زبان دازي کند، <span style="color: #ff0000;">ممکن است آنها نارحت شوند و از پشت پرده مدرک دکتري حسن چيزهاي بگويند که منجر به سقوط او و ساير فتنه&zwnj;گران و براندازان در دولت اعتدال گردد!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">&nbsp;شايد، سکوت نفرت&zwnj;انگيز روحاني در رابطه با توقيف نفتکش انگليسي، برگرفته از تدبير فراگرفته در </span><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">MI6</span><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"> انگليس باشد!</span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="background-color: #00ffff;">دشتمان گرگ اگر داشت، نمي&zwnj;ناليديم / نيمي از گله&zwnj;ي ما را سگ چوپان خورده!</span> </span></strong></p> <p style="text-align: left;"><span style="color: #ff00ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></strong></span></p> <p>&nbsp;</p> Mon, 29 Jul 2019 11:12:00 GMT مذاکره غير مستقيم با آمريکا! http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1451/%d9%85%d8%b0%d8%a7%da%a9%d8%b1%d9%87+%d8%ba%d9%8a%d8%b1+%d9%85%d8%b3%d8%aa%d9%82%d9%8a%d9%85+%d8%a8%d8%a7+%d8%a2%d9%85%d8%b1%d9%8a%da%a9%d8%a7!/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">نسبت غربزده ها و غربگراهاي ايراني به آمريکا و اروپا، مثل رابطه مادر و فرزندي است! <span style="color: #ff0000;">بطوريکه اگر مادر او را از شير بگيرد، بازهم فرزند بهانه گرفته و بدنبال مادر مي&zwnj;رود و حتي اخم و تهديد مادر هم باعث دوري فرزند از مادر نمي&zwnj;شود!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">اين روزها ملت ايران در سخت ترين شرايط اقتصادي، شاهدند که <span style="background-color: #ffff99;">&nbsp;آقاي ظريف وزير خارجه، در 3 ماه گذشته<img style="float: left;" src="http://uupload.ir/files/k95u_510.gif" alt="1" width="220" height="275" /> با بهانه&zwnj;هاي واهي 2 بار راهي آمريکا شده، که حاصل سفر او به نيويورک، لذت مصاحبه با خبرگزاريهاي آمريکايي_انگليسي براساس تفکر اومانيسم است!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">همزمان با سفر آقاي ظريف به آمريکا، رئيس ظريف(حسن روحاني) هم بيکار ننشسته <span style="color: #0000ff;">ولذا با نمايش سريال سخنراني، به هر در بسته و باز مي&zwnj;زند، تا بلکه امتياز ناچيزي از مادران آمريکايي_اروپايي خود در مقابل اجراء نابخردانه و خائننانه برجام، دريافت کند!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">سئوال! <span style="background-color: #ccffff;"><span style="color: #ff0000;">آيا آمريکا و اروپا، فرزندان ليبرال و رام خود را در احزاب اعتدالي_اصلاح طلبي، در پيچ خطرناک حذف از قدرت(انتخابات مجلس)، رها مي&zwnj;کنند؟!</span></span> قطعا پاسخ منفي است، <span style="background-color: #00ffff;">زيرا اصلاح طلبان و اعتداليون، با خيانت به کشور و ملت خود، بزرگترين خدمات را در مقابل وعده هيچ در برجام، به اربان خود داشته و دارند!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">ملت ايران فراموش نکرده&zwnj;! <span style="color: #0000ff;">که آقاي ظريف دوبار، بصورت علني (فيلم و تصاوير موجود است) با نمايندگان غرب، براي ماندن اصلاح طلبان برانداز و اعداليون ليبرال در قدرت، ذليلانه به مذاکره نشسته است!</span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">آري، اگر اعتداليون و اصلاح طلبان، در انتخابات پيش روي مجلس شوراي اسلامي، <span style="color: #ff0000;">به پرتگاه سقوط از قدرت، نزديک شوند،</span> <span style="color: #ff0000;">قطعا ترامپ و اروپا، آب باريکه&zwnj;اي، مبني بر تعليق برخي تحريمها، باز خواهند کرد،</span><span style="background-color: #00ffff;"> تا اصلاح طلبان و اعتداليون اميد اسرائيل و غرب، با فريب ملت ايران، مجددا در قدرت باقي بمانند!</span></span></strong></p> <p style="text-align: left;"><span style="color: #ff00ff;"><strong><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></strong></span></p> <p>&nbsp;</p> Sun, 28 Jul 2019 09:39:00 GMT من هستم... http://zamzamenasim.ParsiBlog.com/Posts/278/%d9%85%d9%86+%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%85.../ <p style="text-align: justify;">&nbsp; <span style="font-size: small;">گاهي فکر مي کنم مي ارزد، زندگي، بودن، نفس کشيدن در اين دنيا مي ارزد، يعني اگر انتخاب با خود من بود هرگز بودن را و زندگي کردن را انتخاب نمي کردم. روزهاي زندگي را مرور که مي کنم، براي تجربه هايم قيمت گزافي پرداخته ام، گاهي غرورم شکسته، گاهي دلم شکسته، گاهي روحم آزرده شده، گاهي حرفها برايم سنگين تمام شده، گاهي استرس، گاهي اضطراب، گاهي دلشوره، گاهي بي خوابي کشيده ام، گاهي ترسيده ام و از شدت ترس قلبم کم مانده از حرکت بايستد، گاهي چنان دچار اضطراب و دلشوره شده ام که قلبم با چنان شدتي زده که گمان کرده ام صداي تپشش گوشم را کر مي کند. </span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp; اين تجربه ها فقط مال من نيست، حافظ هم روزي گفت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نيفزود، زنهار از اين بيابان و اين راه بي نهايت. ترسها، دلهره ها، اندوه و غمها، زخمها و دردها تجربه اي همگاني ست، هر چند درد داريم تا درد، زخم داريم تا زخم، ترس داريم تا ترس، اما درد در درد بودن، زخم در زخم بودن و ترس در ترس بودن هيچ يک فرقي با هم ندارند. همه بودنند و همه هستند و&nbsp; بودنشان و هستشان يکي ست.<br /></span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp; براستي دنيا اگر خدايي نداشت، دنيا اگر دست خدا نبود، اگر آن بالا خدايي نگاهمان نمي کرد، اگر پشت ما نمي ايستاد، اگر نمي گفت من هستم با ياد من آرام باش، اگر نمي گفت دلت با من قرص باشد، آن وقت دنيا به چه چيزي مي ارزيد؟ شايد بگوييد عشق هست، مهر فرزند هست، لبخند هست، زيباييهاي دنيا هست، اما هيچ يک آنجا که تويي و تنهاييت نيستند، آنجا که تويي و دردهاي نهانيت نيستند، و فقط همين نيست، داشتنهاي دنيا، زيباييهايش، خنده هايش در برابر دردها و نداشتن ها و گريه هايش اندک است. يک شبانه روز بخندي يادت نمي ماند، يک لحظه بترسي چنان که دنيا در برابر چشمانت تيره و تار شود تا ابد در خاطرت مي ماند. </span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">&nbsp;&nbsp; دنيا فقط يک چيز دارد، يک کس دارد که به همه ي داشتهاي دنيا و همه ي نداشته هايش، به همه ي خنده ها و گريه هايش، به همه ي زيباييها و زشتهايش مي ارزد و آن خداست. و چه بي چيز و چه تنهاست آن کس که خدا ندارد. </span></p> <p style="text-align: justify;">&nbsp;</p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;"><img src="http://cdn-tehran.wisgoon.com/dlir-s3/10531453361510870525.jpg" alt="" width="640" height="640" /><br /></span></p> Wed, 10 Jul 2019 08:59:00 GMT حفظ شأن چادر و چادري ها http://qalamdoon.ParsiBlog.com/Posts/938/%d8%ad%d9%81%d8%b8+%d8%b4%d8%a3%d9%86+%da%86%d8%a7%d8%af%d8%b1+%d9%88+%da%86%d8%a7%d8%af%d8%b1%d9%8a+%d9%87%d8%a7/ <h1><span style="color: #800080;"><span style="font-size: medium;">حفظ شأن چادر و چادري ها با برداشتن&laquo;چادر الزامي&raquo;از سر متهمان زن/ تصميمي درستي که گرايش به &laquo;حجاب برتر&raquo; را تقويت مي کند </span></span></h1> <p style="text-align: justify;"><span style="color: #800080;"><span style="font-size: medium;"><img src="http://tanineyas.ir/Attachments/Photo/1398/13980404/34026/34026-24240.jpg" alt="دادگاه با حضور متهمين زن بدون چادر " width="500" height="515" /><br /></span></span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;"><span style="color: #800080;">ر</span>وژآن زنديه: <strong>قوه قضاييه حکم قلب يک جامعه را دارد. با توجه به اينکه حجت الاسلام سيدابراهيم رئيسي، خود از پيکره دستگاه قضا برخاسته است، انتصاب وي به عنوان رئيس قوه قضاييه، خود تغيير بزرگي است که سال هاي سال است مردم چشم انتظار آن هستند.</strong> <br />طي چهار ماه گذشته که حجت الاسلام رئيسي، رياست بر قوه قضايه کشور را بر عهده گرفته است شاهد تحولات زيادي از ابعاد گوناگون در دستگاه قضا هستيم. وي در سخنراني معارفه خود گفته بود که برنامه تحول قضايي در بستر گام دوم با همکاري همه بخش&zwnj;ها چه دولت و چه مجلس بايد انجام شود و بايد همه تلاش کنند اين گام دوم در عرصه عدالت به&zwnj;خوبي برداشته شود. <br />رئيس دستگاه قضاييه اطاله دادرسي، صيانت از آزادي&zwnj;هاي اجتماعي و حقوق مردم، مسئله تکريم، نقدپذيري، فساد، اشکالات ساختاري و سرمايه&zwnj;گذاري در دستگاه قضايي را از مشکلات، موضوعات و مسائل مهمي دانست که بايد در جاي خود به هر کدام از آن&zwnj;ها پرداخته شود. <br />يک شنبه هفته جاري بود که نخستين گفت وگوي حجت الاسلام رئيسي با مردم با محوريت تشريح سياست&zwnj;ها و برنامه&zwnj;هاي دوره جديد قوه قضاييه و ارائه گزارشي از عملکرد يک سال گذشته اين قوه به مردم روي آنتن تلويزيون رفت. <br />برخي از صحبت هاي رئيس دستگاه قضا مثل اينکه <strong>&laquo; ليست اموالم را علاوه به رهبري به مردم هم اعلام مي کنم؛ ارائه گزارش سالانه عملکرد حساب هاي دستگاه قضا و رويکرد دستگاه قضا را به سمت حفظ حقوق عامه تغيير مي دهيم، تشديد مبارزه با مفاسد اقتصادي ..&raquo; بسيار مورد توجه مردم قرار و رسانه ها قرار گرفت.</strong> <br />از سويي ديگر گزارش حجت الاسلام محسني، سخنگوي دستگاه قضا در نشست خبري هفته قوه قضاييه نيز به خدمات زياد و تحولات قابل توجهي اشاره دارد که بعد از ورود حجت الاسلام رئيسي به قوه قضاييه صورت گرفته است. اقداماتي نظير رسيدگي به 4300 پرونده بلاتکليف ،صادر شدن حکم انفصال 60 قاضي در رده&zwnj;هاي مختلف بود. اين خبر نيز بازتاب زيادي در بين رسانه ها و آحاد مردم داشت. <br /><strong>نکته حائز اهميت در رياست حجت الاسلام رئيسي ديدارهاي وي با اقشار مختلف مردم است. در طول اين چهارماه، رييس قوه قضاييه 6 استان سفر و با مردم و مسئولان قضايي، دانشجويان و افراد بخش خصوصي و روحانيون جلساتي برگزار کرده و نظرات آن&zwnj;ها را در راستاي ارتقاي قوه قضاييه و تحقق عدالت بيشتر گرفته شد.</strong> <br />يکي از اين ديدارها که در روزهاي اخير مورد توجه زيادي قرار گرفته و نتيجه مبارک و مثبت آن را در دادگاه ها شاهد بوده ايم، &laquo; نشست هم انديشي صاحب نظران و نخبگان حوزه حقوق زنان&raquo; با حجت الاسلام رئيسي است.<strong> نشستي که دو موضوع تأکيد رئيس دستگاه قضاييه بر &laquo; کامل شدن لايحه تأمين امنيت زنان&raquo; و &laquo; الزامي نبودن چادر به عنوان پوشش متهمان زن&raquo; مورد توجه رسانه ها و آحاد مردم به ويژه جامعه زنان قرار گرفت.</strong> <br />ورود متهمان زن با چادر به عنوان حجاب برتر، حجابي که معمولا بانوان متدين و متشرع آن را انتخاب مي کنند، براي زنان به ويژه بانوان ملبس به چنين پوششي بسيار گزاف بود. در برهه هاي گوناگون و رياست افرادي چون آيت الله يزدي، شاهرودي و لاريجاني بر دستگاه قضا، اين موضوع از سوي رؤساي شوراي فرهنگي زنان و حتي رئيس بسيج جامعه زنان کشور مطرح شده بود که تا دو روز پيش، مورد کم مهري و کم توجهي قرار گرفت بود. <br /><span style="color: #800080;"><strong>اين مسئله امري واضح است که تکرار برخي از رفتارها، پوشش ها و عادات مي تواند نشانه يک نوع موقعيت اجتماعي شود، حال در نظر بگيرد چقدر &laquo; الزام کردن زنان متهم، چقدر مي توانست در اين صحنه سازي که چادر وسيله اي براي استتار و مخفيگاه زنان متهم است! تأثيرگذار باشد&raquo; اين که زنان متهم آن هم به قانون شکني ها، خلاف کاري ها، اتهامات مختلف از قتل تا کلاهبرداري ... با حجاب برتر، در دادگاه حاضر مي شدند چقدر در مسئله قبح شکني حجاب برتر، تأثيرگذار بود .&raquo; </strong></span> <br /><strong>فرداي روزي که اين درخواست بار ديگر با رئيس جديد دستگاه قضا مطرح شد و حجت السلام رئيسي گفت: &laquo; پوشش متهمان زن لزوما نبايد چادر باشد &raquo; اين اتفاق مهم را رقم خورده شد که متهمان زن- سومين جلسه رسيدگي به اتهامات شرکت متهمان کيميا خودرو- با پوششي که قبلا از آن استفاده مي کردند در دادگاه حاضر شدند. </strong> <br />مينو اصلاني رئيس سازمان بسيج جامعه زنان کشور که در &laquo; نشست هم انديشي صاحب نظران و نخبگان حوزه حقوق زنان&raquo; اين موضوع را با رئيس قوه قضاييه مطرح کرده بود در اين خصوص به خبرنگار ما گفت: <strong>با توجه به اينکه چادر &laquo;حجاب برتر&raquo; محسوب مي&zwnj;شود زيبنده نيست از اين پوشش براي متهمان استفاده شود. </strong> <br />وي با بيان اينکه وقتي متهمين در دادگاه ها با پوشش چادر حضور پيدا مي کردند، اثرات منفي در ذهن جامعه جوان در خصوص اين نوع حجاب ايجاد مي کرد، گفت: <strong>اين که متهمان با همان پوششي که سطح جامعه داشتند در دادگاه حاضر شوند از جريجه دار شدن احساسات جامعه زنان محجبه جلوگيري مي کند.</strong> <br />رئيس سازمان بسيج جامعه زنان کشور بيان کرد: قطعا اين تصميمي در گرايش به حجاب در جامعه کمک خواهد کرد چرا که اين نگاه نادرست را از دختران جوان مي گيرد که چادر پوشش متهمين است نه زنان عادي جامعه! <br />اصلاني در ادامه بيان اينکه چند سالي است بسيج جامعه زنان کشور قضيه حذف چادر اجباري از سر متهمين را پيگري مي کرد، گفت: <span style="color: #800080;"><strong>برداشته شدن چادر الزامي براي حضور زنان در دادگاه ها با نزديک شدن به هفته حجاب و عفاف يک تقارن زيبا و يکي از برجسته ترين اقدامات در حوزه تکريم چادر و اکرام چادري ها بود. </strong></span> <br />وي در پايان گفت: <strong>انتظار مي رود سازندگان و عوامل ساخت سريال ها و فيلم هاي سينمايي نيز به حذف چادر از سر متهمان در ساخت اثر خود توجه داشته باشند تا از طريق رسانه نيز تحکيم اين امر صورت گيرد. </strong></span></span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;"><span style="font-size: small;"><strong>انتهاي پيام/*<br /></strong></span></span></p> Mon, 01 Jul 2019 14:29:00 GMT حال بد فرهنگ http://qalamdoon.ParsiBlog.com/Posts/937/%d8%ad%d8%a7%d9%84+%d8%a8%d8%af+%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af/ <h1><span style="font-size: small;"> حال بد فرهنگ&laquo;عفاف و حجاب&raquo;در تلاطم سياست زدگي </span></h1> <div class="LeadDV" style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;"> يکي از مهم ترين عوامل هنجارشکني هاي در مسئله حجاب و عفاف را بايد در سياست زده کردن فرهنگ دانست! بدترين اتفاق ممکن اين است که اخلاق و فرهنگ مردم جامعه، قرباني سياست زدگي شود؛ زيرا فرهنگ سياست زده با به مسلخ کشاندن عفتمداري و پاک زيستي، جامعه را از داشتن نعمت نسلي سالم از نظر جسمي &ndash; رواني و اخلاقي محروم مي کند؛مسئله مهمي که توسعه کشور در ابعاد مختلف فرهنگي، علمي، سياسي و هنري، بر اساس آن بنا نهاده مي شود. </span></div> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">منيره غلامي توکلي: با وجود اينکه چند روزي از ماجراي ضرب و شتم بانوي محجبه آمر به معروف در بخش "خام" شهر رشت، مي گذرد همچنان بازتاب اين حرکت وحشيانه در فضاي مجازي و رسانه ها ديده مي شود. نکته حائز اهميت در اين قضيه، اتفاق نظر اکثريت افکار عمومي در حمايت از اين بانو به عنوان يکي از آمران به معروف و ناهيان از منکر است. <br />به نظر مي رسد صبر مردم به ويژه ساکنان مناطق گردشگري در قبال بي بندباري ها و ولنگاري هاي فرهنگي گردشگران که متأسفانه بيشترشان ايراني و آشنا به موازين شرعي، عرفي و اخلاقي کشور مان هستند به پايان رسيده است.<span style="color: #0000ff;"> بي حرمتي به بانوي محجبه آن هم مقابل چشم فرزندش اگر چه کام هموطنان ما را تلخ کرد اما منجر به يک نوع بيداري فرهنگي شد که مطالبه آن <strong>&laquo; برخورد قاطعنه با هنجارشکنان و حمايت از آمران به معروف و ناهيان از منکر &raquo; </strong>است. </span> <br /><strong>اينکه حضور قوي و بصير زنان در ابعاد اجتماعي، سياسي و فرهنگي؛ زمينه هاي آگاهي، رشد و تعالي جامعه را در پي داشته است حرفي از روي گزافه گويي نيست، چرا که تاريخ اسلام و تاريخ انقلاب اسلامي مصداق اين مدعاست و از آنچه در اين چند روز گذشته شاهد آن بوديم بر مي آيد که ورود بانوي محجبه " خام" به فريضه امر به معروف سرآغاز تحولي اساسي و بزرگ در اين زمينه است. </strong> <br />بر اساس گزارشات رسانه ها به ويژه صدا وسيما بسياري از مردم بعد از اين حادثه، صداي اعتراضات خود را از وضعيت حضور گردشگران و رفتارهاي هنجارشکنانه آنها بلندتر از سابق کرده و خواسته شان مبني بر برخورد قاطعانه با اين هنجارشکنان را از سوي نيروي انتظامي و دولت به يک مطالبه عمومي و حق شهروندي تبديل کرده اند، اتفاقي که نقشه شوم دشمنان را در اشاعه بي بندوباري و ولنگاري فرهنگي بر آب خواهد داد.<strong> <br />هتاکي، فحاشي، ضرب و شتم و حتي قتل آمران به معروف، طي دهه گذشته در اخبار و گزارشات مردمي و حتي رسانه ها ديده مي شود تا جايي که بخشي از مردم براي رعايت امنيت خود و خانواده شان؛ انجام فربضه امر به معروف و نهي از منکر را در جامعه محدود کردندو همين امر باعث گستاخي و رفتار قلدرمآبانه بسياري از هنجارشکنان حوزه عفاف و حجاب شده است.</strong> <br />منعفلانه عمل کردن جامعه در قبال هنجارشکنان و خودخوري آنها در محافل هم فکران خود و عدم حمايت درست و منطقي از پليس امنيت اخلاقي از سوي چهره هاي فرهنگي و سياسي، نتيجه اي تلخ در برداشت: اين رويکرد براي عده اي به ويژه فعلان حوزه سياسي اين امر را مشتبه کرد که مردمِ گرفتار، حوصله گرفتاري بيشتر نداشته و &laquo; چنين برخوردهايي جواب نمي&zwnj;دهد و فقط باعث مي&zwnj;شود حال مردم هر روز بدتر از روزهاي قبل شود.&raquo; <strong> <br />افرادي چون پروانه سلحشوري ها و طيبه سياوشي ها که در پارادوکسي عجيب ضمن اينکه خود در زمره بانوان محجبه و قانون گذار هستند، با بهانه تراشي هايي که بوي منفعت طلبي و قرار گرفتن پشت&zwnj;سر متخلفان براي حفظ وجهه اجتماعي از آن به مشام مي رسد ، به دنبال حمايت ضمني از ناقضان قانون شرعي و عرفي حجاب در جامعه هستند. آنها که طيف سياسي شان مسببان اصلي التهاب زدگي در جامعه اند و سعي دارند نااميدي را نيز به اين جامعه القا کنند! با ادله اي سست و بهانه هايي مضحک، ضمن زير سؤال بردن موجوديت و فعاليت &laquo; گشت ارشاد&raquo; خود را به سفاهت زده و مي گويند: &laquo; مي&zwnj;بينيم هر کس مي&zwnj;تواند آمر به معروف شود و چطور چنين چيزي ممکن است؟&raquo;</strong> <br />حال اين سوال به ذهن خطور مي کند : خانم سلحشوري؛ چگونه خود را به فراموشي يا تجاهل زده اند که مسئله امر به معروف از منظر عام نيز تعريف مي شود. يعني؛ هر کس از آحاد ملت مرتکب گناهي شود يا يکي از تکاليف واجب را ترک کند، بر هر شخص مطلعي واجب است وي را از ارتکاب گناه نهي کند. همه مردم چنين حقي را دارند و مي&zwnj;توانند هر کس را در هر مقامي امر و نهي کنند. <br /><span style="color: #ff0000;">چگونه است که ايشان در قامت يک نماينده زن محجبه مجلس شوراي اسلامي به خود اين حق و اجازه را مي دهند با غرض وزي هاي شان، تلويحا فقط از هنجارشکن ها در حوزه عفاف و حجاب حمايت کنند!؟ </span> <br />نه اينکه،<strong> چوب لاي چرخ نيروي انتظامي و عدم حمايت قانوني از آمران به معروف اگر حمايت از بي بندوباري است. نه اينکه انگ بي کفايتي و بلند کردن سر و صداي مردم زدن به گشت ارشاد، عدم موضع گيري صادقانه و منصفانه در برابر اتفاقاتي که در حوزه حجاب و عفاف مي افتد و بسنده کردن به اينکه بايد جايگزين مناسب براي گشت ارشاد معرفي شود، گستاخ کردن قانون شکنان و هنجارشکنان را در پي دارد؟ </strong> <br /> بايد از ايشان و همفکران شان پرسيد به راستي : <span style="color: #800080;">به کجا چنين شتابان!؟ آيا عقبه تاريخي، فرهنگي، ديني و سياسي مردم اجازه مي دهد که ضديت برخي چهره&zwnj;هاي جريان سياسي خاص با مباني ديني بيش از اين نمايان شود؟</span> هر چند که اين واقعيت تلخ بايد علاوه بر منظر سياسي از منظر اجتماعي نيز مورد بررسي قرار گيرد که چرا و چگونه در جامعه اسلامي ما که امر به معروف از بزرگ ترين واجبات ديني محسوب مي شود کار به جايي رسيده است که هنجارشکنان نه تنها شرع واخلاق را به راحتي و بدون نگراني! زير پا مي گذارند بلکه افسارگسيخته به دنبال آزادي عمل بيشتر هستند و ضمن بي توجهي به نيروها پليس امنيت اخلاقي براي ايجاد خفقان و ترس در آحاد جامعه دست به کتک کاري و حتي استفاده از سلاح سرد مي کنند! <br /><span style="color: #0000ff;"><strong>شايد يکي از مهم ترين عامل چنين اتفاقاتي را بايد در سياست زده کردن مسئله حجاب و عفاف دانست! بدترين اتفاق ممکن اين است که اخلاق و فرهنگ مردم جامعه، قرباني سياست زدگي شود؛ زيرا فرهنگ سياست زده! با به مسلخ کشاندن عفتمداري و پاک زيستي، جامعه را از داشتن نعمت نسلي سالم از نظر جسمي &ndash; رواني و اخلاقي محروم مي کند، مسئله مهمي که توسعه کشور در ابعاد مختلف فرهنگي، علمي، سياسي و هنري، بر اساس آن بنا نهاده مي شود. </strong></span> <br /><strong>اين مسئله در ابعاد بين المللي نيز تأثيرگذار است تا جايي که در جبهه جنگ نرم، نه تنها راه هاي نفوذ فرهنگي، وسيع تر و گسترده تر مي شود بلکه دشمن با بهره مندي از چنين فضاي ضد فرهنگي، با موفقيت تمام از بين مردم جامعه براي رسيدن به اهداف خود سربازگيري مي کند و با بي هويت کردن شان آنها را به جنگ علني با فرهنگ خود وا مي دارد. </strong> <br />اتفاقي که براي بانوي گيلاني رخ داد، اگر چه اولين برخورد زشت با آمران به معروف نبود - چندي پيش هم در پارک قيطريه تهران، مردي از سوي چند زن که بدون پوشش در حال بازي واليبال با مردان بودند بخاطر امر به معروف مقابل ديدگان همسر و فرزندش مورد ضرب و شتم قرار گرفت! اتفاقي که بنابر گفته آن فرد که دانشجو نيز بوده است با بي توجهي پليس 110 و اقدام بسيار ديرهنگام سامانه 197 رو به رو شده است! &ndash; ولي با برنامه ريزي دقيق و حمايت از نيروهاي پليس امنيت اخلاقي مي تواند آخرين آن باشد. <br /><strong>از اين رو شايسته است چهره هاي سياسي و مسئولين فرهنگي کشور، مسئله حيا، عفاف و حجاب را بيشتر از گذشته جدي بگيرند و به جاي منفعلانه عمل کردن، کارشکني کردن، اخلاق و فرهنگ مردم جامعه به و يژه در حوزه عفاف و حجاب و پوشش را که ميراث ايراني و گرايش جهاني است قرباني سياست بازي هاي خود نکنند. </strong> <br />انتهاي پيام/*</span></p> Mon, 01 Jul 2019 10:10:00 GMT جاي خالي عزيز مصر http://mabedini.ParsiBlog.com/Posts/318/%d8%ac%d8%a7%d9%8a+%d8%ae%d8%a7%d9%84%d9%8a+%d8%b9%d8%b2%d9%8a%d8%b2+%d9%85%d8%b5%d8%b1/ <p style="text-align: center;"><img title="محمد عابديني" src="http://uupload.ir/files/8p9e_126700.jpg" alt="محمد مرسي" width="480" height="270" /></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: medium;">محمّد مرسي قهرمان انقلاب مردمي مصر پس از شش سال حبس در قفس زندان پس از 5 دقيقه دفاع از خود درگذشت. عبدالفتّاح السّيسي وزير دفاع منصوب خود مرسي وي را سرنگون کرد. رهبر مخالفان دولت مرسي محمّد البرادعي بود که هواداران او با ايجاد آشوب هاي خياباني زمينه را براي دخالت و در انتها کودتاي ارتش فراهم کردند. اين در حالي بود که مرسي بصورت مستقيم دست به دامان امداد آمريکا بود و از جانب واشنگتن خيالش راحت بود که هيچ گزندي از ارتش به دولتش نخواهد رسيد! تماس تلفني با اوباما، گماردن مشاور ارشد خود نزد آن پترسون سفير وقت آمريکا در قاهره، ارتباط مستقيم و دائمي با پنتاگون و شخص چاگ هيگل ويز وقت دفاع آمريکا نمونه هايي از اين توسّلات شوم بود. او حتي از اسرائيل هم چشم پوشي نکرد و از يک طرف در نامه نگاري هايش دست دوستي به سمت شيمون پرز دراز کرد و با اعلام پايبندي کامل به کمپ ديويد خيال او را آسوده کرد و از طرفي ديگر با فشار بر حماس و تمديد محاصره و تخريب تونل هاي ارتباطي غزه و پشت کردن به محور مقاومت جبهه ضدّ صهيونيستي را در منطقه تضعيف کرد. ارتباطش با محور ارتجاع و دريافت کمک پنج ميليارد دلاري از قطر هم که به جاي خودش. در يک کلام مرسي هر چه داشت براي محور شرارت غربي عبري عربي در طبق اخلاص گذاشت و مزد خود را هم تمام و کمال دريافت کرد!</span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;"><span style="font-size: medium;">امّا آنچه يک سياستمدار را به اوج عزت يا حضيض ذلّت مي برد درايت و ذکاوت اوست که از آن به بصيرت تعبير مي شود. کاش مصر هم رهبر بصير و حکيمي داشت تا به مرسي تعليم دهد اين ملّت مي تواند به همه آرزوي هاي بزرگ خود برسد به شرط آن که از بيماري مهلک وابستگي آن هم به آمريکاي جنايتکار نجات پيدا کند. مرسي فکر کرد مشکل مصر مبارک است. امّا مشکل مصر آمريکا بود. مشکل مصر استعمار اقتصادي صندوق جهاني پول بود و مبارک فقط کارپردازي بود براي اجراي سياست هاي آن. کاري که مرسي تلاش کرد خودش به جاي مبارک ادامه دهد! ولي فراموش کرد قهرمان يک انقلاب اگر به سيره ي ضدّقهرمان آن عمل کند با اون مساوي و برابر نخواهد شد، بلکه قطعا نسبت به او يک هيچ عقب و بازنده خواهد بود. نکته اي که خود قهرمان پندار هاي انقلاب ما نيز معمولا نتوانسته اند درک کنند و خيال کرده اند با ناديده گرفتن آرمان انقلاب مي توانند راهي جديد و غرب پسند پيش پاي خود باز کنند و يادشان مي رود دارند در زمين انقلاب و مردم بازي مي کنند و در مقابل ديدگان بيدار ولايت فقيه! سيسي ها و مرسي ها که هميشه هستند. مي آيند و مي روند. يکي روي خشم و خفقان مردم لانه مي کند و يکي روي موج اميد و شور مردم سوار مي شود. در قاهره جاي يک نفر خالي است که نگاهش به خدا باشد و دستش روي سر انقلاب و مردم. همان يک نفر که چهل سال است نگذاشته مرسي ها و سيسي ها آرزوي هاي انقلاب اين مردم را بدزدند و آن يک نفر ولي فقيه است. تا وقتي يوسفي به نام ولي فقيه عزيز مصر نباشد سرنوشت آرزوهاي اين مصر و هر مصر ديگري همين است.</span></span></p> <p style="text-align: center;"><span style="font-size: small;">محمّد عابديني<br />29 خرداد 1398</span></p> <p>&nbsp;</p> Sat, 29 Jun 2019 14:32:00 GMT آخرين سامورايي http://samamos.ParsiBlog.com/Posts/1522/%d8%a2%d8%ae%d8%b1%d9%8a%d9%86+%d8%b3%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%a7%d9%8a%d9%8a/ <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">فيلم سينمايي آخرين سامورايي فراتر از جنگ سنت و مدرنتيه، نمادي براي وضعيت کنوني ژاپن به عنوان يک کشور بي ارتش و بي عزت در جامعه بين المللي است. ملتي که ارتش ندارد، و تنها بر اساس قوه شهوت اقتصادي حرکت مي کند، بي ترديد از قوه عاقله نيز بهره اي نبرده است؛ زيرا بر اساس آموزه هاي وحياني قرآن، قواي سه گانه دافعه و جاذبه و عاقله است که انسان را کامل مي کند و همين سه گانه است که در امت ها و ملت ها در ساختار قواي &laquo;اقتصادي&raquo; و &laquo;نظامي&raquo; و &laquo;مديريت فکري و فرهنگي&raquo; تامين کننده سعادت و مولفه هاي اساسي آن، يعني آرامش و آسايش هستند.</span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">کساني که ديروز مانند هاشمي رفسنجاني نسخه آخرين سامورايي را براي ما مي پيچيدند و خواهان ملتي بي ارتش بر ايران هم چون آلمان و ژاپن بودند، همانند کسي است که بخواهد استقلال و عزت خويش را بي حکمت و بر اساس مصلحت شکم و اقتصاد بفروشد و وامدار کدخدايي باشد که جز ظلم و استکبار از شيطنت بزرگي که دارد، چيزي در آستين ندارد و هم چون &laquo;ضحاک ماردوش&raquo; تنها از مغزهاي جوانان و نابودي ملت ها مي تواند زنده باشد.</span></p> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">ذلت نه شايسته انساني عاقل و نه ملت فرهمندي چون ايران است که بخواهد قوت دفاعي و توان دفاعي خود از موشکي و غير موشکي را به ميز مذاکراتي برد که تحت فشار قرار دارد. ايران عزت خويش را در سايه ايمان به خدا و توانمندي و اقتدار خود به دست آورده است و بر آن است تا با سه گانه عقلانيت رهبري وغضب دفاع اقتداري مجاهدان فرامرزي و توان توليد داخلي و اقتصاد مقاومتي جهاني ديگر بسازد و طرحي نو در اندازد و در جهان معاصر تمدن اسلامي را در سايه نظام سياسي ولايي و دولت اسلامي و جامعه اسلامي جهاني سازي کرده و گفتماني عليه گفتمان حاکم استکباري و ظالمانه برقرار کرده و گفتتمان اسلامي را با محوريت عدالت قسطي به حکم آموزه هاي وحياني و کتاب الله جهاني سازد.</span></p> <p><img src="https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1398/03/29/1398032910321075117684754.jpg" alt="" width="800" height="557" /></p> Sat, 29 Jun 2019 14:31:00 GMT جوابي به او نميدهم http://vaznesiasy.ParsiBlog.com/Posts/1419/%d8%ac%d9%88%d8%a7%d8%a8%d9%8a+%d8%a8%d9%87+%d8%a7%d9%88+%d9%86%d9%85%d9%8a%d8%af%d9%87%d9%85/ <p style="text-align: center;"><strong><strong><span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;">به نام خدا و براي خدا&nbsp;</span></span></strong></strong></p> <p style="text-align: center;"><strong><span style="color: #008000;"><span style="font-size: 9pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,sans-serif;"><strong>اول سلام و بعد سلام و سپس سلام / با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام</strong></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">کانونِ اصلي دشمني عليه ملت ايران و انقلاب اسلامي، آمريکا است و لذا آمريکا در 4 دهه گذشته همواره براي تغيير، براندازي و حصر انقلاب اسلامي به هر توطئه&zwnj;اي متوسل شده، <span style="color: #ff0000;">اما به اعتقاد دوستان و اعتراف دشمنان، انقلاب اسلامي، اقتدارش افزون و بازدارندگيش، قدرت نظامي شيطان بزرگ را تحقير کرده است.<img style="float: left;" src="https://media.sarpoosh.com/images/9803/shinzoabe-alikhamenei-meet98032301.jpg" alt="1" width="250" height="167" /></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="color: #0000ff;">يکي از مولفه&zwnj;هاي قدرت اسلام و انقلاب اسلامي در برابر دشمنان، عنصر مقاومت است (کم من فئة قليلة غلبت فئة کثيرة باذن الله)</span> و لذا عظمت، اقتدار و هيبت رهبر معظم انقلاب در ديدار با فرستاده ويژه کاخ سفيد(نخست وزير ژاپن) درس مقاومت بود. بطوريکه ابهت و اقتدار امام خامنه&zwnj;اي، نخست وزير ژاپن را دچار فراموشي مباني ديپلماتيک نمود! </span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">وقتي امام خامنه&zwnj;اي فرمودند: <span style="color: #ff0000;"><span style="background-color: #00ffff;">&laquo;من شخص ترامپ را شايسته&zwnj;ي مبادله&zwnj;ي هيچ پيامي نميدانم و هيچ پاسخي هم به او ندارم و نخواهم داد.&raquo; </span></span>نخست وزير ژاپن پيام ويژه ترامپ را که در روي ميز گذاشته و قصد تحويل آن را به رهبري داشت، بدست گرفته و در زير نشيمن&zwnj;گاه خود قرار داد!</span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;">آري امام جامعه در مرقد مطهر حضرت روح الله از مقاومت گفت؛ <span style="background-color: #ffff99;">و چه زود جهان اوج مقاومت ملت ايران را مشاهده و جبهه استکبار را متزلزل، گيج و متحير نمود</span> و لذا نماينده سابق مجلس کويت، مقاومت را اينگونه فهميد و در توئيت خود نوشت: <span style="background-color: #00ffff;"><span style="color: #800000;">&laquo;ديروز عبيدالله به امام حسين (ع) در کربلا نامه نوشت و داد به عمرسعد تا امام جوابش رو بده و امام فرمود جوابي نميدهم و حالا تاريخ تکرار مي&zwnj;شود، [ايت الله] خامنه&zwnj;اي : جوابي به او نميدهم.&raquo;</span></span></span></strong></p> <p style="text-align: justify;"><strong><span style="font-size: 9.0pt; font-family: &quot;Tahoma&quot;,&quot;sans-serif&quot;;"><span style="background-color: #00ffff;"><span style="color: #800000;"><span style="background-color: #ccffff;">آيا ليبرالهاي نفوذي در دولت اعتدال و مجلس شوراي اسلامي به اندازه نماينده سابق مجلس کويت درس مقاومت را فهميدند؟!</span><br /></span></span></span></strong></p> <p style="text-align: left;"><strong> <span style="color: #ff00ff;"><span style="font-size: 9pt;">والسلام</span></span></strong></p> <p>&nbsp;</p> Sat, 22 Jun 2019 15:15:00 GMT ردپاي جاهليت مدرن به خيرات اموات رسيد http://qalamdoon.ParsiBlog.com/Posts/933/%d8%b1%d8%af%d9%be%d8%a7%d9%8a+%d8%ac%d8%a7%d9%87%d9%84%d9%8a%d8%aa+%d9%85%d8%af%d8%b1%d9%86+%d8%a8%d9%87+%d8%ae%d9%8a%d8%b1%d8%a7%d8%aa+%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%aa+%d8%b1%d8%b3%d9%8a%d8%af/ <div class="HeadlineDV" style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;"> در ادامه اشاعه فرهنگ هاي غربي، </span></div> <h1><span style="font-size: small;"><span style="color: #800080;">ردپاي جاهليت مدرن به خيرات اموات رسيد/ در قاموس چه کساني حقوق حيوانات با انسان برابر مي شود؟ </span></span></h1> <div class="LeadDV" style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;"><strong>اينکه جانداري را به عنوان حيوان خانگي از محيط طبيعي خود اسير آپارتمان و سبدهاي کوچک کنيم! از نوع زندگي آزادش، محدود به لباس هاي حيوانات کرده و از نوع مراودات خود با همنوعانش به نشست و برخاست با انسان ها مجبور کنيم و از طرف ديگر به فکر بهترين تغذيه ها و آرايشگاه ها براي او باشيم و در مرگش اشک بريزيم و سنگ قبرهاي فانتيزي تهيه کنيم يا خيرات اموات خود را به او بدهيم.. اين رعايت حقوق و مهرباني به آنهاست! <br /></strong></span></div> <div class="LeadDV" style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;"><strong>منيره غلامي توکلي</strong></span></div> <div class="LeadDV" style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;"><br /></span></div> <div class="LeadDV" style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;"><strong><img src="http://tanineyas.ir/Attachments/Photo/1398/13980231/33653/33653-23736.jpg" alt="" width="500" height="390" /><br /></strong></span></div> <p style="text-align: justify;"><span style="font-size: small;">چند روزي است که فيلم پختن &laquo;غذاي سگ&raquo; به عنوان فاتحه خواني و خيرات درگذشتگان از سوي چند جوان در فضاي مجازي، واکنش هاي بسياري را به دنبال داشته است. از نوع پوشش و حجاب و توضحياتي که فيلم بردار مي دهد به خوبي مشخص است که افراد حاضر در آن آشپرخانه؛ از روشنفکران مدرن محسوب مي شوند! روشنفکراني که بنابر آنچه از فيلم بر مي آيد هر شب جمعه به نيت يکي از رفتگان شان غذاي سگ پخته و خيرات مي کنند! <br /><span style="color: #ff0000;">اما قبل از پرداختن به اين دست کارها و تبليغ کردن اين نوع اقدامات توجه به چند نکته بسيار مهم است که غفلت از آن باعث مي شود آنچه به عنوان خيرات و مبرات براي رفتگان در نظر مي گيريم خالي از خلل نباشد.</span> <br /><strong>آنچه مبرهن است اينکه، اسلام به حقوق حيوانات و اجراي عدالت نسبت به آنها اهميت زيادي داده و آن را در زمره &laquo; حق الله &raquo; مي داند و همگان را در برابر حيوانات مسئول دانسته است. از نظر اسلام نفقه حيوان که شامل مسکن، تغذيه و درمان مي شود از مهم ترين حقوق حيوانات است.</strong> <br />از آنجايي که حيوانات داراي شعور و احساس هستند هر نوع آزار روحي و فيزيکي آنها اعم از مثله کردن، داغ زدن، بارکشيدن بيشتر از توان و رنج دادن او هنگام ذبح کردن و جدا کردن حيوان از نوزادش ... از امور زشت و شيطاني محسوب مي شود. <strong> <br />در اسلام براي تأکيد بر رعايت حقوق حيوانات از ثواب و عذاب الهي استفاده مي شود اين توجه به حقوق حيوانات در اسلام، توجه عام است شامل حيوانات حرام گوشت، نجس و حتي در شرف مرگ هم مي شود. </strong> <br />حضرت علي عليه السلام در خطبه 67 نهج البلاغه مي فرمايند: از خدا بترسيد و تقوا پيشه کنيد که شما در پيشگاه خداوند مسئول بندگان و شهرها و آبادي ها هستيد زيرا از همه چيز حتي از خانه ها و حيوانات بازپرسي خواهيد شد. <br />در آموزه هاي اسلامي آمده است که اگر ظرف آبي براي وضو داريد و حيواني نيز تشنه است آن ظرف آب را به حيوان تشنه دهيد و به&zwnj;جاي وضو، تيمم کنيد. <strong>سيره پيامبر اسلام و ائمه اطهار بيانگر عنايت آن بزرگواران به حقوق حيوانات است و مهم اينکه اين حقوق داراي اسقاط نيست، يعني نمي توان با جلب رضايت حيوان از انجامش سرباز زد! از اين روست که پيامبراکرم(ص) مي فرمايد: &laquo; اگر ستمي که به حيوان مي کنيد بر شما بخشوده شود، بسياري از گناهان شما بخشوده مي شود&raquo; </strong> <br /><span style="color: #ff0000;">به هرحال بايد توجه داشت حقي که حيوان بر گردن انسان دارد بالاتر از حقي نيست که انسان ها بر يکديگر و همنوعان خود دارند!</span> از اين روست که در هنگام اداي حق حيوانات بايد به چند نکته توجه داشت: <span style="color: #800080;"><strong> <br />1. منظور از حقوق حيوانات، حقوق مشابه يا مساوي با انسان ها نيست. زيرا ساختار فکري و اجتماعي حيوانات بسيار ساده تر از انسان ها است. حيوانات به الگوهاي پيشرفته سياسي و اجتماعي نياز ندارند بلکه به آزادي، نور مناسب و فضاي کافي براي نشان دادن رفتارهاي طبيعي خود، غذاي طبيعي و همراهي با هم نوعان خود نياز دارند. وظيفه ما خودداري از زير پا گذاشتن حقوق طبيعي حيوانات است. <br />2. احترام به حقوق حيوانات ملزم به علاقه به آنها نيست. همانگونه که به حقوق انساني همه افرادي که با آنها در ارتباط هستيم احترام مي گذاريم. در حالي که لازم نيست آنها را دوست داشته باشيم. هر چند در اسلام بر شفقت و مهرباني با حيوانات تأکيد شده است. <br />3. مراد از حقوق حيوانات، حق حمايت است. زيرا آنها قدرت مطالبه حق خود را ندارند بنابراين ما مکلف هستيم به حمايت از آنها اقدام کنيم.</strong></span> <br /><strong>با توجه به آنچه گفته شد:</strong><strong> <br /><span style="color: #0000ff;"> آيا مي توان آنقدر به حيوان علاقه مند بود که او را به جاي فرزند و خويشان خود قرار داد يا اينکه براي او حقوقي چون حقوق يک شهروند همنوع قائل شد!؟ <br />اينکه جانداري را به عنوان حيوان خانگي از محيط طبيعي خود اسير آپارتمان و سبدهاي کوچک کنيم! از نوع زندگي آزادش، محدود به لباس هاي حيوانات کرده و از نوع مراودات خود با همنوعانش به نشست و برخاست با انسان ها مجبور کنيم و از طرف ديگر به فکر بهترين تغذيه ها و آرايشگاه ها و البسه براي او باشيم و در مرگش اشک بريزيم و سنگ قبرهاي فانتيزي تهيه کنيم.. اين رعايت حقوق حيوانات و مهرباني به آنهاست! <br /> آيا اولويت بخشيدن حيوان به انسان براي خيرات و مبرات، عزت بخشيدن به حيوان و ترحم به اوست يا پايين آوردن شأن کرامت انساني که مي تواند از اين خيرات بهرمند شود يا محروم کردن درگذشتگان از دعاي خير مستحقي که فاتحه و دعايي از سوي او سبب آمرزش شان مي شود <br />و سؤال اصلي اينکه آيا اين حمايت از حقوق حيوانات است که مهرباني، دلسوزي و شفقت خود را مخصوص حيواناتي با نژاد خاص کنيم و به قولي خريدهاي لاکچري داشته باشيم! و با آنها پز روشنفکري و مدرن بودن بدهيم و از حيوانات با نژاد معمولي يا خياباني و بيمار برحذر باشيم! </span></strong> <br /><span style="color: #800000;">هر چند اين دست نمايشات چون خيرات دادن به حيوانات که به نظر مي رسد از سوي ليدرهايي خارج از کشور هدايت مي شود مي تواند براي دقايقي با احساسات افراد بازي کند اما با توجه به فرهنگ و آداب و رسوم مردم کشور ما تأثيرگذاري عميقي نخواهد داشت چرا که هيچ عقل کامل و سالمي در شرايط اقتصادي کنوني و مصيبت هاي وارد شده بر هموطنان سيل زده و زلزله زده کشور اولويت خود را سگ قرار نداده و به فکر کودکان، نوجوانان و افراد کهن سال هموطن خود است. </span> <br />به واقع اين افراد نه تنها از حقوق حيوانات هيچ نمي دانند بلکه ناقضان اصلي حق اين جانداران بي زباني هستند که پيامبر اکرم (ص) عذاب الهي را ضمانت اجراي حقوق آنها دانسته است. <br />اين افراد نه تنها از آموزه هاي شرع مبين اسلام به درستي هيچ نمي دانند بلکه به آن معقتد هم نيستند که اگر بودند مي دانستند بهترين خيرات براي اموات در کنار تغذيه، خواندن نماز، گرفتن روزه و خواندن قرآن است. <br /><strong> اگر حقوق حيوان حق الله است حق متوفي بر بازماندگانش حق الناسي است که خداوند از آن نمي گذرد! مثلا ثلث مالش را براي امور خيريه و عام المنفعه خرج کنند؛ اگر نماز قضا يا روزه قضا برگردن داشتند به جاي آنها بگيرند و اگر احتمال مي دهند حقي واجب مانند خمس، زکات و ... دارند آن را ادا کنند و در نهايت بازماندگاني با اعمال پسنديده براي رفتگانشان باشند که چرا که فرزندان باقي الصالحات پدر و مادر محسوب مي شوند. </strong> <br />انتهاي پيام/*<br /></span></p> Tue, 18 Jun 2019 09:51:00 GMT