مجله پارسي نامه - ارتباطات، رسانه

آباژوري که بي جا گذاشته شده بود

Sun, 29 Jul 2018 13:06:00 GMT

يک فيلم سينمايي خارجي در يکي از شبکه هاي سيماي ايران درحال پخش است. دو مرد و يک زن در کنار شومينه با هم صحبت مي کنند. يک مرد و يک زن در طرف راست و يک مرد در طرف چپ شومينه روي مبل راحتي نشسته اند. در سمت چپ شومينه يک ميز کوچک چوبي قرار دارد که يک آباژور قديمي هم روي آن گذاشته است. يکي از بينندگان ايراني فيلم سينمايي نسبت به «ميزانسن» (طراحي صحنه) آن پلان از فيلم حساس مي شود. احساس مي کند آباژور روي ميز کوچک کنار ديوار، اشتباهي در فيلم گذاشته شده است. صحنه را دو باره با چشم هايش مي کاود و با تعجب به روابط عمومي سيما زنگ مي زند.

بيننده: الو! ...روابط عمومي سيما؟

روابط عمومي: بله، بفرماييد!

- «آقا، من از آباژوري که در اين فيلم کنار شومينه گذاشته شده تعجب کرده ام. توضيح شما چيست»؟

- «من متوجه منظورتان نشدم».

- «معمولاً تلويزيون ما آباژورها را روي تصوير خانم ها مي گذارد، ولي در اين صحنه آباژور کنار ديوار گذاشته شده. اين به نظر شما عجيب و غير عادي نيست»؟

- «آن آباژوري که شما مي بينيد کار صدا و سيما نيست. از خود فيلم است».

- «خدا را شکر! ...پس فيلمي هم وجود دارد که شما در آن کاري نکرده يا آباژوري قرار نداده باشيد».

- «ابداً! بايد به شما مژده بدهم که در همان صحنه از فيلم نيز شاهکاري از تلويزيون ايران وجود دارد».

- «کدام صحنه»؟

- «اگر به کنار مردي که در سمت چپ شومينه نشسته توجه بفرماييد، يک گلدان گل مي بينيد. آن را ما به فيلم اضافه کرده ايم».

- «چرا»؟

- «چون زير آن گلدان يک دختر جوان نشسته... چون در صحنه ي فيلم يک آباژور موجود بود، گفتيم براي تنوع و جلوگيري از جلب نظر بينندگان هم شده، ازگلدان استفاده کنيم».

- «پس چرا تا به حال ديالوگي از آن دختر شنيده نشده»؟

- «چون او کر و لال است».

- «براي چه طفلکي را با گلدان پوشانده ايد»؟

- «چون اولاً جوان و زيبا است. ثانياٌ پيراهنش کمي کوتاه است. ثالثاً يقه اش کمي باز است. خواستيم با روتوش مقداري پير نشانش بدهيم و نقاطي از بدنش را بپوشانيم، اما چون ديديم کار مي برد، ترجيح داديم کلاً با گلدان بپوشانيمش». و مي خندد و مي گويد: «جالب شده، مگرنه»؟

و بيننده پس از قطع کردن تلفن به سايت «ديوار» مي رود و مي نويسد: يک دستگاه تلويزيون با مشخصات زير به فروش مي رسد....

(25/2/97)

گزک سکانس از سريال پايخت

Fri, 06 Apr 2018 10:13:00 GMT

وقتي سکانسي از سريال پايخت گزک دست حاميان سند 2030 مي دهد!

سريال پايخت و اينبار حاشيه هايي از جنس ازدواج کودکان! سکانسي که نعمت از سارا و نيکا براي برادر هاي دو قلوي خودش خواستگاري مي کند و با مشت و لگد پدر اين دو دختر رو به رو مي شود بار ديگر زنگ هاي بيدار باش و بهانه بساز را براي مشتي مثلا فعالين حقوق کودک به صدا در مي آورد چه آنکه آنها در برابر ساير برنامه هاي مستند که نشان دهنده فقر و بي خانماني کودکان کار و بي سرپرستي و ويراني خانه هاي کودکان زلزله زده و ظلم به کودکان بدسرپرست همچنان سکوت اختيار کرده و هيچ نمي گويند شايد در پروتکل ها و اسناد بين المللي در مورد اين کودکان و حمايت از آنها هيچ بندي و جود ندارد! هر چند هر هر روزه برتعدادشان افزوده شده و مشکلات و معضلات فردي و اجتماعي و فرهنگي پيش روي اين کودکان پررنگ تر مي شود.

کساني که مثلاً داعيه دار حمايت از حقوق کودکان هستند و بحث هاي داغ خشونت عليه کودکان را اينگونه مطرح مي کنند آيا در تعريف حقوق کودک و خشونت عليه او فقط به ازدواج آنها حساس شده اند! آيا در تعريف هاي بين المللي و اجراي تعهداتي که براي آن دست و پا مي زنند تا جايي که حتي به دنبال تغييرقوانين اسلامي و حقوقي کشور هستند تنها مصداق خشنوت عليه کودکان را " ازدواج" دختران و پسران زير 18 مي دانند! تا جايي که حتي در اين دست و پا زدن سريالي چون " پايتخت" را بهانه مي کنند!

نکته اي که در اين موضع گيري ها عليه سريال پايتخت بيشتر نمايان کننده غرض ورزي است ابراز نگراني اين رسانه ها و دلسوزان حقوق کودک! « از ورود يک جريان در قالب سرمايه گذاري و حامي در رسانه ملي است! » به طوري به نظر مي رسد اين طيف بهانه جو به دنبال خرده گرفتن از مؤسسه اوج به عنوان حامي مالي مجموعه پايتخت هستند تا هر گونه احقاق حقي براي کودکان !

"محسن تنابنده " بازيگر نقش" نقي معمولي" نيز در بخشي از گفت وگوي خود در پاسخ به سؤالي در خصوص حاشيه سازي صورت گرفته براي سريال پايتخت در خصوص ازدواج کودکان به نکته قابل توجهي اشاره مي کند و مي گويد: « ديدگاه من نسبت به ازدواج اين است که دختر و پسر بايد در شرايطي به فکر ازدواج بيفتند که عقل‌رس شده باشند و آگاهانه نسبت به اين مساله مهم تصميم‌گيري کنند؛ نه اينکه اطرافيان براي آنها تصميم بگيرند. ضمن اينکه اگر توجه کرده باشيم مي‌بينيم امروز آمار طلاق در جامعه روز به‌روز در حال افزايش است. نکته تاسف‌بار اينکه اين آمار متعلق به آدم‌هايي است که آگاهانه ازدواج کرده‌اند ولي نتيجه مطلوبي از زندگي مشترک‌شان نگرفته‌اند»

به هر حال به نظ مي رسد همان گروهي که ورود زنان به ورزشگاه ها را مسئله اصلي حوزه زنان مي دانند به دنبال قانوني کردن و تغيير نام روسپيگري هستند و در چه بسا در حوضچه سند 2030 همچنان غوطه مي خورند باز هم چشم را بر روي بسياري از مشکلات و کاستي هاي کودکان و حقوق خدشه دار شده آنها بسته و اين بار در اين حوزه ازدواج کودکان را به بازي گرفته اند! کودکي که تعريفش براي آنها دختر 18 -17 ساله است!

روانشناسان معتقدند در اين سال هاي اخير با توجه به تغيير نحوه زندگي کودکان همچون دسترسي آسان به فضاهاي مجازي، شاهد تصاوير و فيلم هاي نامناسب، تماشاي سريال هاي با مضامين عاشقانه تغيير نوع پوشش هاي خانگي و خياباني و تماشا انيميشن هاي غربي با مضامين نامناسب، با پديده کاهش سن بلوغ جنسي مواجه هستيم. اين مسئله موجب مي شود تا نوجوان در اين سنين به برقراري ارتباط يا دوستي با افراد غيرهمجنس علاقمند شده و در صورت امکان نسبت به اين امر اقدام نمايند. با توجه به اين موضوع در صورتي که نسبت به ازدواج در سنين زير 18 سال و يا حتي زير 15سال از نظر قانوني ممانعت به عمل آيد با تبعات زير مواجه خواهيم شد:

با توجه به آن که بسياري از خانواده ها به دلايل فرهنگي و عرفي به ازدواج در محدوده سني زير 15 سال رضايت دارند، در نتيجه با تغيير سن قانوني ازدواج در بسياري از موارد تغيير چنداني در وقوع ازدواج ها اتفاق نخواهد افتاد. لذا در نتيجه ي اين موضوع جامعه ما با افزايش تعداد ازدواج هاي مشروع غير قانوني مواجه خواهد شد. از طرفي طبق مواد 49 و 50 قانون حمايت از خانواده در صورت عدم ثبت ازدواج، حکم حسب تعزيزري براي شوهر ، مادر و پدر دختر صادر خواهد شد به وضوح تحقق اين مسآله در کشور ما داراي تبعات فراواني از جمله تضييع حقوق زنان در دريافت يارانه يا بيمه همسر و نيز ضايع شدن حقوق در اختلافات خانوادگي از جمله دريافت نفقه، مهريه، ارث در صورت فوت همسر ، تقاضاي طلاق و همچنين تولد فرزندان بي شناسنامه خواهدبود.

ازدواج در ابتداي جواني و در سنيني که طرفين نشاط و انگيزه ي فراواني براي آغاز يک زندگي بادوام و پايدار را دارند از جمله توصيه هاي مؤکد دين اسلام است .

پيامبر اکرم (ص) مي فرمايند: « سه چيز را نبايد تأخير انداخت، نماز همين که وقت آن رسيد ... و شوهر دادن دختر، وقتي هم شأني يافت» ايشان در فرمايش ديگري مي فرمايند: « وقتي افراد هم سنگ براي خواستگاري نزد شما آمدند، دختران تان را به همسري آنها در آوريد و درنگ و امروز و فردا نکنيد .» در روايت ديگري از ايشان آمده است که فرموده اند: « هر جواني که در آغاز جواني خويش ازدواج کند، شيطان فرياد مي آورد: اي واي اي واي دو سوم از دين خود را از دست برد من در امان داشت. پس اين بنده ي خد بايد در يک سوم باقيمانده تقواي الهي پيشه کند. »

لذا با توجه به اين احاديث و روايات، ايجاد امکان ازدواج افرادي که در زير سنين 15 و 18 سالگي بنابر تشخيص خود و والدينشان نياز، تمايل و توانايي ازدواج را دارند. مي توانند در زمره حقوق افراد يک جامعه اسلامي تلقي شده و وظيفه اي به عهده نهادهاي قانون گذار و اجرايي تلقي شود. گذشته از آن که موضوع ازدواج به هنگام، کاهش سن ازدواج و تسهيل ازدواج جوانان نيز از حقوق طبيعي افراد هر جامعه محسوب شده و لازم است مورد توجه مسئولين قرار بگيرد.

اما به نظر مي رسد علي رغم لزوم همه جانبه تبعيت و حمايت از قوانين مربوط به ازدواج، تلاش هايي در جهت مخالفت صورت مي گيرد. به عنوان مثال در اواخر مهر ماه سال 96 دفتر برنامه ريزي ازدواج و تعالي خانواده وزارت ورزش و جوانان محل شده و جاي خود را به دفتر برنامه ريزي امور جوانان داد. به علاوه همان طور که گفته شد تلاش ها و جريان سازي هاي فراواني در راستاي لغو و غيرقانوني تلقي شدن ازدواج افراد در سنين پايين تر از 18 سال صورت مي گيرد.

اما ماجرا به همين جا ختم نمي شود . بزرگ نمايي موضوع ازدواج افرد زير 18 سال و مشکلات و تبعات برخي از اين گونه ازدواج ها، در کنار سرمايه گذاري صرف زمان و بذل توجه همه جانبه به اين موضوع در حالي صورت مي گيرد که نبابر آمار سرشماري سال 1395 تنها 36 هزار دختر در سنين 10-14 در کل کشور ازدواج کرده انددر حالي که مجموع تعداد دختران 30-49 سال که هرگز ازدواج نکرده ند يک ميليون و 297 هزار نفر و زناني که در اثر فوت ( 360 هزار نفر) يا طلاق ( 419 هزار نفر) همسر در حال حاضر مجرد و بدون همسر هستند به 2 ميليون و 23 هزار نفر مي رسد ! و لذا چگونه مي توان ايجاد محدوديت براي اجراي قانوني که کمتر از 40 هزار نفر را تحت تأثير قرار مي دهد، در صدر فعاليت هاي برخي از مسئولين امر قرار گرفته و از طرف ديگر مشکل بيش از 2 ميليون نفر از اعضاي جامعه به اين شکل مغفول بماند؟

همچنين با توجه به اينکه درصد بروز طلاق در ازدواج هاي بين 13 تا 18 سال بسيار کمتر از درصد بروز طلاق در ازدواج هاي بالاي 18 سال است، به نظر مي رسد پرداختن به ازدواج کودکان به نوعي تبعيت از جريان هاي ژورناليستي و پيروي از اسناد و تجويزات غربي است در صورتي که اگر مسئولين در جستجوي راه حلي براي اينگونه مسائل باشند فرهنگ سازي ازدواج آسان ، ارائه مشاوره هاي مناسب، ارائه تسهيلات ازدواج و .. از جمله فعاليت هايي هستند که مي توانند مشکلات پس از ازدواج که اتفاقا درصد شيوع بالاتري در ازدواج هاي بالاي 18 سال دارند را مورد کنترل قرار داده و آمار طلاق و ساير مشکلات پس از ازدواج را در همه ي سنين کاهش دهند.

در نهايت چنان که ذ کر شد مي توان گفت: مشکلات مربوط به ازدواج در سنين زير 18 سال تفاوت چنداني با مشکلات ازدواج در سنين بالاي 18 سال ندارد و حتي در مواردي اين گونه ازدواج ها مانع بروز مشکلات اجتماعي و انواعي از ناهنجاري ها در سطح جامعه مي شود.

به نظر مي رسد ازدواج زير 18سال را نمي توان به عنوان معضلي اجتماعي در نظر گرفت و رفع انواع مشکلات و معضلات مربوط به ازدواج در تمامي سنين، خود به خود تبعات منفي حاصل از برخي ازدواج هاي زير 18 سال را نيز برطرف نخواهد ساخت.

انتهاي پيام/ت

پايتخت بر تخته نفاق

Wed, 04 Apr 2018 19:11:00 GMT

اين شبها سريال پايتخت از سيماي جمهوري اسلامي پخش مي شود که سير وسياحت وخوش گذراني عده اي ايراني را در ترکيه به تصوير مي کشد که البته هيچ نسبتي با سري هاي قبلي اين سريال ندارد که بر محوريت خانواده متوسط ايراني با اصالت ها وسادگي هايش استوار بود

در سري جديد پايتخت به جاي تهران يا مازندران وايران ،ترکيه وشهرهايش محور کار وتبليغ است والبته به تبع فرهنگ سکولار آنجا ،موسيقي ترک ،زنان بي حجاب ترک و ايضا زنان بي حجاب ايراني مهاجر و مردان شلوارک پوش خارجي و بدتر از همه امري که بنيان سريال را ويران کرده و آن فاصله گرفتن از سادگي و اصالت مردمي سري هاي قبلي ودر مقابل تبليغ اشرافيت وتصوير انواع خوردني وخوردن ها و تفريحات اشرافي در منظر مردمي که اغلب وضعيت اقتصادي مناسبي ندارند واز تامين ضروريات زندگي نيز عاجزند و...

جالب اين که دومدعي بزرگ ارزش ها يعني صداوسيما ورسانه اوج متعلق به نهادي انقلابي و نظامي ،سرمايه گزار و تهيه کننده اين سريال هستند واين يعني گويا برخي از عناوين محلل محرمات مذهبي وسياسي است ! واين يعني ادعا مهم تر از عمل واعتقاد است! واين يعني گويا براي عده اي درداخل دفاع از ارزش ها واصالت ها شعار فريب کارانه اي بيش نيست! واين يعني هدف وسيله را توجبه مي کند !و مي توان براي اهداف به ظاهر وبه ادعا مقدس راه هاي بسيار نامقدس و آلوده را رفت وپيمود!

واين يعني درد اصلي جامعه ريا کاري ونفاق مدعيان ارزشهاست واين يعني توبه فرمايان خود توبه کمتر مي کنند واگر برخي در داخل در اجراي احکام ارزشي جبهه مي گيرند يک علت مهم همين است که از مدعيان ريا کاري بسيار ديده اند ونمونه به روزش همين سريال است که متاسفانه امسال خوش نامي سابق خودرا قرباني سياست وسرمايه کرد وسرمايه مردمي خودرا به ثمن بخسي فروخت

وبه راستي چنين سريالي اگر بودجه وحمايتي غير از صداوسيما وآن نهاد ديگر را در پشت داشت تريبون هاي مدعي ارزش وانقلاب فريادهاي بلند واسلاما و وانقلابا سر نميدادند؟ و بالاخره آيا نبايد در کشف و درمان معضلات اجتماعي عميق تر ديد ؟واول ريا ونفاق وامثال آن را بايد ديد ودرمان کرد ؟

صدا و سيما و افزايش ترانه ها

Wed, 04 Apr 2018 19:04:00 GMT

اين روزها نه تنها در يکي دو شبکه صدا يا سيما شاهد پخش ترانه هايي همراه با موسيقي هاي طرب انگيز و بعضاً مناسب مجالس لهو و لعب هستيم که تقريباً در اکثر شبکه ها اين نوع ترانه سرايي رواج يافته است. موسيقي بعضي از ترانه ها همان موسيقي ترانه هاي مجالس لهو است و تنها مضامين آن تغيير مي کند. اين ترانه ها گاهي به بهانه پخش براي کودکان و گاهي به بهانه هاي مختلف اعم از فرارسيدن اعياد و بعضاً حتي اعياد مذهبي پخش مي شود. در بعضي از برنامه ها همانند خندوانه، وقتشه و ... و اخيراً دورهمي هم روز به روز شاهد حضور خواننده هاي مختلف با ترانه سرايي هاي مشکل دار هستيم که ظاهراً محدوديتي هم در پخش اينگونه ترانه ها اعمال نمي شود.

سئوال اينجاست که آيا نبايد نظارتي بر متن و موسيقي ترانه هايي که از صدا و سيما پخش مي شود صورت گيرد؟! آيا مي توان به دليل جذب بيشتر مخاطب هر نوع ترانه اي را پخش کرد و احکام شرعي مربوط به آن را ناديده گرفت؟!

وقتي صدا و سيما پيشگام در پخش انواع ترانه ها مي شود متأسفانه سبب ترويج بعضاً ترانه هاي غيرمجاز مي گردد و عده زيادي از مردم دليل گوش دادن به ترانه هاي مسئله دار را پخش آن در صدا و سيما و در نتيجه مجاز بودن آن اعلام مي دارند! در حالي که در طرب انگيز بودن اين ترانه ها همين بس که اکثر آنها کودکان يکي دو ساله را نيز به طرب وامي دارد و جاي بسي تعجب که بزرگترها و ناظرين بر موسيقي اين مسئله را متوجه نمي شوند و يا نمي خواهند متوجه شوند.

ظاهرا در سياستي که در پخش اين گونه ترانه ها لحاظ مي شود بنا بر اين است که جايگزيني براي ترانه هاي ماهواره اي و... لحاظ شود و يا اينگونه شادي را به جامعه القا کنند در حالي که بايد توجه داشت که گناه را نمي توان با گناه ولو با شدت کمتر پاسخ داد و اينکه شادي حقيقي با گوش دادن به انواع ترانه ها به دست نمي آيد؛ کما اينکه با وجود اينکه شاهد هستيم که روز به روز تساهل و تسامح بيشتري در پخش آن مي شود مخاطبين هم کمتر راضي مي شوند.

کاش مسئولين مربوطه به جاي ترويج موسيقي و ترانه به فکر پرمحتوا کردن برنامه ها و خلاقيت در آن باشند و از لحاظ معنوي و روحي مردم را رشد دهند نه اينکه تحت تأثير شبهات شبکه هاي بيگانه قرار بگيرند و بخواهند به هر قيمت مخاطبين را حفظ کنند. بدون شک عزت و تأثير بيشتر در طي مسيري است که رضاي خدا را همراه خود داشته باشد.

افزايش طلاق،

Tue, 09 Jan 2018 14:17:00 GMT

افزايش طلاق، پيامد غفلت از آموزش همسرداري در سال هاي پاياني مدارس و همسرگزيني در دانشگاه هاست!

خلاصه متن: آموزش مسائل همسرداري فقط مسائل جنسي آن نيست که آموزش آن در مقاطع تحصيلي نهم تا دوازدهم باعث ناهنجاري هاي ديگري شود، تأکيد کرد: جدي نگرفتن آموزش صحيح مهارت هاي همسرداري در مدرسه و غفلت از آموزش « همسرگزيني» در دانشگاه ؛ پيامد هاي اينچنيني دارد.

منيره غلامي توکلي

طلاق را يکي از منفورترين حلال هاي خداوند مي نامند و بيش از يک دهه است که اين اتفاق نامبارک و به تبع آن پيامدهاي ناشي از آن به عنوان يکي از بزرگترين معضل هاي فردي – خانوادگي و اجتماعي از سوي روانشناسان، جامعه شناسان مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد.

نگاه به طلاق و دلايل افزايش آن، نگاهي دو سويه است. بنابر نظر برخي از کارشناسان اين حوزه بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي ريشه در طلاق و از هم گسيختگي خانواده دارد، مخصوصا " طلاق عاطفي" که به مراتب آسيب زا تر از طلاق رسمي است. از طرف ديگر برخي از پژوهشگران " طلاق" را تنها يک معضل اجتماعي نمي دانند بلکه آن را از تبعات آسيب هاي اجتماعي بر مي شمارند!

در پيدايش انحرافات اجتماعي و رفتارهاي نابهنجار و آسيب زا عوامل متعددي به عنوان عوامل پيدايش و زمينه ساز مي تواند مؤثر باشد، در بُعد اجتماعي، مهمترين عوامل را خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بي کاري، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعيت و ... است

در بين عوامل اجتماعي مؤثر بر ايجاد يا تشديد انحرافات و ناهنجاري هاي اجتماعي "طلاق" بيشترين نقش را بر دوش مي کشد! چرا که اين پديده رو به رشد باعث بروز مشکلات روحي رواني براي تک تک اعضاي خانواده مي شود که منجر به رفتارهاي ضداجتماعي خواهد شد.

اين کارشناس مسائل اجتماعي از ضعف عزّت نفس، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابيت، افسردگي شديد، شيدايي و اختلال خلقي به عنوان پيامدهاي روحي و رواني طلاق نام برد و گفت: چنين افرادي معمولاً مستعد انجام رفتارهاي نسنجيده و انحرافي هستند.

کارشناسان حوزه خانواده " طلاق" را به دو دسته طلاق رسمي و طلاق عاطفي تقسيم مي کنند و معتقدند هيچ کدام بر ديگر رحجان ندارد و تبعات هر يک مي تواند بسيار خطرناک و در بعضي از مواقع يکسان باشد. اينکه زن و مردي با منت نهادن بر سر فرزندان با بي مهري زير يک سقف اما بدون تعهد و مهروزي با يکديگر زندگي مي کنند، هيچ مزيتي بر طلاق رسمي نخواهد داشت.

از ديگر مؤلفه هاي مهم در سوق يافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوي بزهکاري و انحرافات اجتماعي، گسسته شدن پيوندهاي عاطفي و روحي ميان اعضاي خانواده است. هر چند در بسياري از خانواده ها، پدر و مادر داراي حضور فيزيکي هستند، اما متأسفانه حضور وجودي و معنوي آنان براي فرزندان محسوس نيست. در چنين وضعيتي، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هيچ نظارت، ضابطه و قانون خاصي در خانوده صورت مي گيرد. روشن است که چنين وضعيتي زمينه را براي خلأ عاطفي فرزندان فراهم مي کند.

در برخي از خانواده ها پدر، مادر و يا هر دو، بنا به دلايلي همچون طلاق و جدايي، مرگ والدين و... نه حضور فيزيکي دارند و نه حضور معنوي. در اين گونه خانواده ها که با معضل طلاق و جدايي مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلي خود را از دست داده، هيچ هدايت کننده اي در جريان زندگي نداشته، در پاره اي از موارد به دليل نيافتن پناهگاه جديد، در درياي موّاج اجتماع، گرفتار ناملايمات مي شوند.

فقر فرهنگي و تربيت نادرست فرزندان از مهم ترين پيامدهاي فقدان فيزيکي يا معنوي پدر و مادر در کنار خانواده است که همين امر باعث بروز ناهنجاري هاي رفتاري و اخلاقي آنها را در سطح جامعه مي شود و به طور قطع اين فقط فرزندان يک خانه از هم گسيخته نيست که دچار چنين ناهنجاري هاي رفتاري مي شوند بلکه زن و شوهر نيز از اين مسئله ايمن نخواهند بود.

بالا رفتن آمار فحشا در ابعاد مختلف و خيانت زن و شوهر به يکدگير را از آسيب هاي طلاق – رسمي و عاطفي – دانست که حتي گريبانگير زن و شوهرهايي مي شود که چند صباحي بيشتر از سن زندگي مشترکشان نمي گذرد.

اين که چه عواملي در افزايش آمار طلاق در اشکال مختلف خود مؤثر بوده است، محل ابراز نظرهاي مختلف از سوي کارشناسان قرار گرفته است. اما مي توان گفت که 10 دليل اصلي وقوع طلاق «دخالت خانواده ها، عدم تحقق شروط ضمن عقد، ترک زندگي توسط يکي از زوجين، اعتياد، ندادن نفقه و فقر، ضرب و شتم، مشکل رواني و حبس بيش از پنج سال يکي از زوجين و ارتباط ناسالم و فساد اخلاقي » است.

اما به راستي چنين است؟ طبق آمار موجود در ثبت احوال، درصد قابل توجهي از وقوع طلاق ها در کمتر از گذشت يک سال از زندگي مشترک اتفاق مي افتد! در تحقيقات صورت گرفته از سوي کارشناسان « نبودن تناسب ميان دختر و پسر، تفاوت‌هاي اعتقادي، رعايت نکردن مسائل شرعي از سوي يکي از زوجين، عدم شناخت کافي از يکديگر و مشکلات زناشويي» از دلايلي بوده است که زن و مرد را مجبور به پايان دادن به زندگي مشترک کرده اند.

عدم شناخت زن و مرد از يکديگر و به تناسب آن شناخت درست از وظايف همسري را از مهم ترين دلايل وقوع طلاق در کشور دانست و افزود: « سواد همسرداري » نکته اي است که ساليان است نسبت به آن غفلت شده است.

اينکه تمام بي سوادي زن و مرد در امر همسرداري را بخواهيم در يک کلاس دو ساعته پيش از ازدواج آموزش بدهيم ، نبايد بيش از اين از زوج هاي جوان انتظار داشت که بتوانند يک سال شايد کمتر و نهايتا 5 سال زندگي خود را پيش ببرند.

آموزش مسائل همسرداري فقط مسائل جنسي آن نيست که آموزش آن در مقاطع تحصيلي نهم تا دوازدهم باعث ناهنجاري هاي ديگري شود،جدي نگرفتن آموزش صحيح مهارت هاي همسرداري در مدرسه و غفلت از آموزش « همسرگزيني» در دانشگاه ؛ پيامد هاي اينچنيني دارد.

اگر مسوولان واقعا خواستار کاهش آمار طلاق در جامعه هستند بايد از دوران مدرسه به ويژه مقطعه دبيرستان مهارت همسرداري و شيوه هاي صحيح زندگي را به نوجوانان آموزش داده و اين روند را در دانشگاه به طور جدي دنبال کنند.

ادامه دارد ...

شهيد محمد تقي سالخورده

Mon, 03 Apr 2017 17:22:00 GMT

شهيد محمد تقي سالخورده
پاسدار شهيد مدافع حرم حضرت زينب (س)
از اهالي شهرستان نکا استان مازندران
زينب تنها يادگار دو ساله اين شهيد است.
طراح: سلمان فارسي

مصلحت شمشيري

Thu, 12 Jan 2017 12:43:00 GMT

اين چند روزه بعد از فوت آقاي هاشمي برخي چنان وارد جاده ناکجا آباد قضاوت و بيراهه شدند و با سرعت به بيراهه ميروند که گويي نزديکه سرشان محکم به تابلو اينجا بن بسته بخورد.رفتارهايي عجيب و غريب، اين دو روزه از مصلحت ،اشتري ساختند وسوارش شدند و از مصلحت، شمشيري ساختند و با آن سر حق و حقيقت را بريدند ، حضرت آقا بنا بر مصلحتي و براي رفع فتنه ي عده اي فتنه گر که آماده بودند پيراهن عثمان را علم کنند و شهيد سازي از مرحوم هاشمي کنند، صلاح ديدند برپيکر ايشان نماز بخوانند و براي فوت ايشان هم تسليت نامه دادند ولي هرگز حق رو با باطل در هم نياميختند.
آقا صرفا بخاطر دفع فتنه ها در پيامشون از نقاط منفي بزرگ هاشمي خود داري کردند و صرفا به بيان گذشته ي ايشون پرداختند و اتفاقا با زيرکي تمام مطالب را طوري فرمودند که هر انسان بصيري کنايه هاي غير مستقيم آن کلام را متوجه مي شد .اما نميدانم يه عده که در صدرآنها صدا و سيماست چرا اينطور اين مصلحت رو وسيله جولان آدم هايي قرار دادند که خودشون متهم به سازشکاريند . با اين رفتارهاي عجيب سيما جز اينکه ما به تذبذب و دم دمي مزاجي بودن و دروغگويي متهم ميشويم چيز ديگري هم حاصل ميشود؟ مصلحت اين بود که براي حفظ وحدت به گذشته انقلابي هاشمي اکتفا ميشد نه اينکه از او قدّيسي بسازيم وعنوان کنيم (روح مطهر! هاشمي به اعلي عليين پيوست) يقينا هاشمي با انبيا الهي محشور است) ، (هاشمي هرگز از خط امام و رهبري خارج نشد) .. از ما سوال نميشه اگر واقعا هاشمي اينطور بود پس چرا سالها اون رو به عنوان پدر خوانده فتنه ،مبدع اشرافيت، پدر اعتدال و سازش معرفي کرديد؟
اگر فردا در برنامه اي از خون هايي که به دل حضرت آقا کرد ياد بشود مردم نميگويند پس اين حرفهاي شما چه بود ؟ جالبتر اين هست که به کساني تريبون داده شد در اين دو روز که با کلامشون هاشمي را مظلوم و نظام را متهم ، ظالم ،و فريبکار جلوه دادند. خيلي از دوستان ميگويند نوجوانانشون که شناختي از هاشمي نداشتند اين دو روز به دوگانگي رسيدند که واقعيت راجع به شخصيت هاشمي چه چيزي هست. ما متاسفانه وقتي که سراغ وحدت ميرويم چون مباني اسلام را نميشناسيم حتي نميدانيم مبناي وحدت چه هست ؟ آقا براي وحدت جامعه و جلوگيري از دو قطبي ، به مصلحت عمل کردند نه اينکه به دروغ تمسک کنند . تبديل هاشمي به کسي که اصلا نه طرفدارانش باور دارند که اينطور بود نه حزب الهي ها ميپذيرند،
کذب گويي نيست.؟ ايجاد وحدت از طريق غير واقع گويي ؟؟؟؟ هاشمي الان در پيشگاه الهي پاسخ گوي اعمالش هست و ديگر فکر کنم وقت آن رسيده که مسئولين صداوسيما از خواب بيدار بشوند و صد قدم جلوتر از آقا حرکت نکنند.

22 دي 1395

خطاب به رسانه!

Thu, 12 Jan 2017 12:33:00 GMT

به نام آفريدگار مهر

سلام آقاي خوبم

آقا اجازه!

بي مقدمه ميگويم چرا که آقايان مسئولين محترم بي مقدمه دچار شوک شده اند و از آن طرف بوم افتاده اند!

اتفاقي در اين روز افتاد که خيلي ها را شوکه کرد و خيلي ها را نگران...

نگران از اينکه مبادا بهانه اي دست بهانه گيران شود تا دست به فتنه شوند!

برخي دوستان حزب الله بر آن شدند تا از هر طرف مانع بروز فتنه شوند و جلوي فتنه گران را بگيرند تا بهانه اي دست کسي نيفتد.

در تشييع آن مرحوم هم خيلي ها سعي کردند که جرقه فتنه را بزنند اما صبر و حوصله بروبچه هاي حزب الله نگذاشت چنين شود اما...

اما قرار نبوده و نيست که دچار افراط و تفريط شويم که مرام اهل البيت عليهم السلام هم نبود چرا که ما رو سفارش به رعايت ميانه روي کردند.(خير الأمور أوسطها)

صدا و سيما يکي از ابزار بسيار مهم در تبيين و روشنگري هست اما چه مي شود ما را وقتي که مسئولين اجازه ميدهند محسن هاشمي در تلويزيون حضور پيدا کند و در حين قرائت وصيت نامه پدر مي گويد که ايشان بسيار ساده زندگي مي کردند!

اموالشان در زمان حاضر همان چيزي هست که قبل از انقلاب بود!!!!!

و يا اينکه ايشان 90 درصد اموالشان را براي انقلاب صرف کردند!

و بغض کند و از زندگي ساده و نداشتن هيچ مالي بگويد!

يا اينکه مجري صحبت از اتاق ساده ايشان مي کند!

جل الخالق!!!

پس دفتر ايشان را در کاخ مرمر چه مي شود!

و باقي موارد که شرحش توضيح واضحات است!

آقايان رسانه قرار بود جلوي فتنه را بگيريد نه اينکه بت بسازيد!

شر به پا نکنيد اما دروغ هم نگوييد!

اگر ادعاي تبعيت از ولايت داريد ببينيد که حضرت آقا در پيام تسليت و نوع قرائت اذکار نماز ميت نشان دادند که هم مي توان حرمت نگاه داشت و درکنارش مانع بروز فتنه شد و هم مي توان حقيقت را گفت!

و اما بعد...

يا داعيه ولايت و انقلابي گري نداشته باشيم يا در عمل نشان دهيم که در تلاشيم پا جا پاي ولي عزيز و مقتدر و انقلابي مان بگذاريم...

قصاص يک ضد ارزش از نظر صدا و سيما

Tue, 30 Aug 2016 19:12:00 GMT

به نام خالق خير و شر

دوشنبه 8 شهريور1395، آخرين قسمت يکي ديگر از داستان هاي مجموعه چرخ و فلک تمام شد.

موضوع اين داستان در مورد قصاص بود که در اين قسمتِ آخر، در کمال ناباوري، مخاطب از يک روحاني معروف ياد مي گيرد، قاتلي که به جاي ندامت، جري تر شده را ببخشد!

· اگر ابراز ندامت هم نکرد ببخشد!!

· حتي اگر به صورتِ صوري نيز حاضر نشد ندامتش را ابراز کند، باز هم او را ببخشد!!!

· حتي براي بخشيدنش عجله کند!!!!

· حتي اگر فکر قصاص اين قاتلِ جَري، در ذهنش خطور کرد، احساس فکرِ گناه کند! و معذب شَوَد!!!!!

آن قدر معذب شَوَد که با نگاه ملتمسانه، به ديگر اولياء دم نگاه کرده و آن ها را همراه خود سازد، که بياييم و با هم رضايت دهيم! آن هم قبل از رفتنِ قاتل، تا پاي چوبه دار که نکند خداي ناکرده، دل قاتل بيچاره! براي لحظاتي کوتاه، به فکر لرزيدن بيفتد!!!!!!

بعد هم که موفق در راضي کردن ديگر اولياء دم شد و آن ها را همدم و همراه ساخت، آن چنان ذوق زده شَوَد که گويا عزيز دُردانه مقتولَش، يک لکه ننگ و لجني بود که از دنيا شرَش کنده شده! و اين رضايت جايزه قاتل بالفطره براي کم کردن شرِّ! عزيز بي گناه و مظلومش ، از دنياست!!!!!!!

يکي نيست به اين ها بگويد: آيا پيشوايان معصومِ ما از درکِ ثوابِ گذشت، عاجز بودند که وقتي پدرشان به قتل رسيد و قاتلش، حتي نادم شد، اسوه کرامت، امام حسن (ع) از قصاص قاتلي حتي نادم، نگذشت و قصاص را اجرا کرد؟"

اما اين ها مي خواهند براي حفظ تمدن! قصاصي که گاهي براي جلوگيري از جُرمِ بيشتر، حتي واجب مي شود، به گذشت متمدنانه!! مبدّل شود

به اين آموزه ها که مي نگري و دمِ خاطراتي از آموزه هاي گذشته مي گذاري، به ياد خواهي آورد، روايات علائم آخر و الزّمان را.

به ياد خواهي آورد که در آخر و زمان جاي همه چيز عوض مي شود.

جاي ظالم و مظلوم!

جاي خير و شرّ!

جاي گناه و ثواب!

جاي...!!!

آري اکنون به جايي رسيده ايم که قصاص عادلانه و عاقلانه، منفور شده و تَوَحُش! ناميده مي شود. اما گذشتِ ساده لوحانه و ذليلانه، انسانيت! و تمدن!! نام مي گيرد.

تعجبي نيست...؛ وقتي اين روزها در جامعه، ذلّت، ارزش! و عزّت، ضدّ ارزش شده و ديوانگي!!؛ اين ارزش هاي جديد، به جوامع کوچکِ (خانواده ها)ملتمان هم تسرّي يابد تا کوچک و بزرگ، ياد بگيرند "ذليل شدنشان چه لذتي داشته که37 سال! از درک آن محروم بودند."

دوست من، امروز به اين فرهنگ سازي غلط، اعتراض نکني، آن ها به دَرکِ لذّتَت از اين ذِلّت ها، بسنده نمي کنند و تا تو را به دَرکِ لذتِ ذلتِ دياثت! نکشنانند، باز هم برايت فرهنگ سازي خواهند کرد.

دوست من اگر اين ها را قبول داري و هنوز عزّت و شرافت و عقل و عدل، برايت ارزش هستند، اين متن را براي دوستان ديگَرَت بفرست تا عليه اين رويه غلطِ رسانه ها و رسانه اي ها در اين روزها، قدمي هرچند کوچک برداشته باشيم.

#چرخ_و_فلک_قسمت_بيست_و_شش

حضور موفق زنان در عرصه خبرنگاري

Thu, 18 Aug 2016 02:09:00 GMT

«در دعا ميخوانيم: «افضل زاد الرّاحل اليك عزم ارادة»؛ برترين توشه‏ى رهروان اين راه، عزم و اراده است. اگر اين اراده و عزم وجود داشته باشد، نيروها در وجود انسان به‏كار مي‏افتند؛ استعدادها شكوفا مى‏شوند و فكر و جسم - هر دو - كار ميكنند. ... كار كسانى كه در عالم خبر و گزارش و كارهاى ذهنى و فكرى در ارتباط با مردم هستند، از اين جهت بسيار اهميت پيدا ميكند.» _{مقام معظم رهبري}

امروز 18مين سالروز شهادت "محمود صارمي" خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي به دست طالبان است، روزي که در تقويم ايران به نام خبرنگار ثبت شده است.

خبرنگاران سالکان ديار حقيقت و عدالت

خبرنگاري که به قولي « حرکت بر خط باريک ميان مزدوري و حقيقت جويي» است در رده دهم پراسترس ترين شغل هاي جهان با 80/46 _{- نمره استرس-} قرار دارد و خبرنگاران در ايران اسلامي با متوسط درآمد ساليانه 21 ميليون تومان در جرگه صاحبان آروزهاي بزرگ با حداقل حقوق کارگري قرار مي گيرند.

17 مرداد روزي است که خورشيدش با نام 28 هزار خبرنگار طلوع و غروب مي کند، کساني که نبضِ شريان آگاهي و بيداري جامعه هستند اما بنابر اعلام رئيس بسيج رسانه کشور، 20 هزار نفرشان در خواب زدگي مسئولين با وجود کار حرفه اي شناسنامه و کارت خبري ندارند! «تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل» که چه حق هايي ضايع و چه حقوق هايي پايمال مي شود.!

اگر چه بنابر فرمايش مقام معظم رهبري «خبرنگاري که در دشوارترين مناطق وارد عرصه خبررساني مي شود و خود را به آب و آتش مي زند، نمي شود فرض کرد او صرفاً در صدد فرونشاندن آتش کنجکاوي شخصي است و يا براي به دست آوردن يک ما به ازاي مالي تلاش مي کند.» که اگر اينچنين بود مشاغل پُر در آمد ديگري نيز وجود داشت تا به آن بپردازد اما با توجه به شرايط اقتصادي جامعه و ميزان درآمد حداقلي قشر زحمت کش خبرنگار که معمولا در اين عرصه زوج هاي خبري بسياري را در کنار هم مي توان ديد، بايد براي رفع مشکلات بسياري که اين قشر با آن دست و پنجه نرم مي کنند، تلاش مؤثر کرد.

وجود خلاء قانوني براي احقاق «حقوق خبرنگار» را مي توان مهم ترين چالش پيش روي خبرنگاري دانست، به طوري که اگر به قانون مطبوعات خود نگاهي بيندازيم، مي بينيم که يک فصل آن افتاده و آن «حقوق خبرنگاران» است!

انقلابي اسلام ، آغاز تحولي عظيم در عرصه خبرنگاري

در کشور ما عرصه خبرنگاري بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به سرعت رو به رشد و وسعت نهاده است اما متأسفانه هيچ گونه تضميني براي آينده شغلي فعالان اين عرصه به ويژه بانوان خبرنگار وجود ندارد؛ از سوي ديگر خبرنگاران شايد جزء معدود اقشاري باشند که در جهت استيفاء حق و حقوق خود از داشتن يک صنف منسجم محروم هستند! خبرنگاراني که از جان براي احقاق حقوق ديگران حتي در خارج مرزهاي کشور خود از جان مايه مي گذارند در کشور خودمان با خلاء حمايتي رو به رو بوده و همين مسئله کوهي از مشکلات ديده شده لاجرم حل نشده را براي آنها به وجود آورده است.

و اين مهم نشان مي دهد که خبرنگاران در زمين خودي گل مي خورند، يعني نه قانون گذار مطبوعاتي به فکر احقاق حقوق آنهاست و نه پيشکسوتان اين عرصه!

رئيس بسيج رسانه کشور که خبرنگاران بدون شناسنامه را عامل ولنگاري فرهنگي مي داند و مي گويد: « ولنگاري فرهنگي‌اي که امروزه فضاي فرهنگي کشور را درگير و بيمار کرده است، به‌واسطه خبرنگاران بي شناسنامه به بخش رسانه و قسمت‌هاي خبري هم تسرّي پيداکرده است و ماحصل آن، وجود روزنامه‌ها و مجموعه‌هاي خبري‌اي است که به‌دوراز اخلاق حرفه‌اي رسانه‌اي، اقدام به نشر اکاذيب مي‌کنند و باروي پا گذاشتن آزاد منشي‌هاي لازم، وابستگي‌هاي مالي به منابع مشکوک، بيگانه و يا حزبي دارند. » به درستي دم از عدم منشور اخلاقي مي زند که جاي خالي آن نه تنها در عالم رسانه بلکه در تمام عرصه هاي مختلف فرهنگي کشور به چشم مي خورد.

جاي خالي" حقوق خبرنگار" و "منشور اخلاقي" در قانون مطبوعات

اميدعلي مسعودي، استاد ارتباطات دانشگاه سوره، در اين زمينه معتقد است: « بحثي که در مطبوعات ما کمتر مورد توجه قرار گرفته، "منشور اخلاقي" است که اگر آن را در "شوراي عالي مطبوعات" ايجاد کنند، يکي از دغدغه هاي بزرگ خبرنگاران ما که رعايت اصول اخلاقي اسلامي بوده، سر و سامان پيدا مي کند. تعدادي از خبرنگاران به دليل تأثيري که تغيير دولت ها و سياست ها بر ادامه حيات نشريات مي گذارند، همواره اين احساس را دارند که شغل آنان ناپايدار است؛ از همين رو به اين نتيجه مي رسند که اگر در دو روزنامه با جناح هاي مقابل، مشغول به فعاليت باشند بهتر از يک روزنامه است.»

يکي ديگر از مسائل خبرنگاري که بسياري از فعالان اين رشته به آن اذعان دارند را مي توان سانسورهايي دانست که بنابر مصالحي در عرصه رسانه صورت مي گيرد، يکي از آفت هاي رسانه حزبي شدن آن است، وقتي رسانه ها جاي احزاب را مي گيرند، بداخلاقي هاي سياسي و .. به وفور پيش مي آيد و همين امر باعث رخنه پيدا کردن مصالح حزبي و جناحي بر مصالح عمومي خواهد شد به نحوي که برخي از حقايق و مو ضوعات اصلي جامعه که بايد روشنگري کرد سانسور خواهد شد.

دنياي پرشور خبري و مشکلات زنان خبرنگار

در کانال تلگرامي يکي از روزنامه نگاران جوان آمده است که « .... حالا موهاي خبرها را مي بافم و با تيتر تزئينشان مي کنم.يک نشريه دانشجويي به مراتب صادق تر از مطبوعات ماست.» !

اينگونه مي شود که تقابلي نابرابر دولت ها به عنوان صاحبان اصلي سياستگذاري ها کشور به تقابل با رسانه و رسانه اي ها برخاسته و به حق و ناحق دست به توقيف مطبوعات و رسانه ها مي زنند. سانسور يک مواقعيت يک خبر يک حقيقت و .. سانسور انديشه هاي آزاد و تفکر است و اين با اصل آزادي بيان مغايرت دارد چه رسد به سانسوري بزرگ تحت عنوان "توقيف"..

به طور کلي عدم احساس امنيت شغلي، ميزان در آمد حداقلي نسبت به سختي کار، عدم عدالت جنسيتي در شغل خبرنگاري، خلاء حمايتي از جانب قانون مطبوعات، نداشتن صنف فعال و منسجم، ورود بدون بدون ضابطه افراد به عرصه خبر، عدم منشور اخلاقي و .. از جمله مهم ترين دغدغه هاي خبرنگاران زن و مرد حرفه اي و صاحب مهارت و قلم است.

مرگ صبح ها در تاکسي

کنارم مي نشيند

به دفتر روزنامه مي آيد

پشت کامپيوتر

خبرهايي از چيزهايي که

هر روز از دنيا کم مي شود

تايپ مي کند

مرگ از تنهايي

به من پناه آورده

در ازدحام خبرهاي ناخوشي دنيا (گاليا توانگر)

اما اگر با نگاه جنسيتي به اين عرصه توجه کنيم، شاهد عدم عدالت جنسيتي هستيم، اگر بخشي از خواسته هاي خبرنگاران زن با توجه به عرف جامعه اسلامي ما و رعايت شونات زن مسلمان خواسته هايي محقانه نيست اما بخشي از اين خواسته ها قطعا معقولانه و منصفانه است.

از سال هاي دهه 1970 به اين سو، زنان در سراسر جهان چه به عنوان روزنامه نگار و چه اخيراً به عنوان مدير عاملان شرکت هاي رسانه اي، نقش روز افزون مهمي را در ارائه و پخش اخبار ايفا کرده اند و حتي در راه آزادي مطبوعات جان باخته اند اما در برخي از کشورها به ويژه در ايران به اندازه توان و تأثيرگذاري خود ديده نشده و يا حق حقوق جايگاهي و شأن کاري شان حفظ نمي شود.

زنان خبرنگار و روزنامه نگار که در تعداد با مردان شاغل در اين رشته نه تنها معدودتر نبوده بلکه شايد در اکثريت نيز قرار دارند در عرصه هاي مديريتي و حتي مأموريتي منصفانه و بر اساس توانمندي هايشان جايگاه نگرفته و به کار گرفته نشده اند.

مظلوم ترين و آسيب پذيرترين قشر در عرصه خبر

ميرقاسم سيدين‌زاده نيز در يادداشتي، زنان خبرنگار را آسيب‌پذيرترين و مظلوم‌ترين قشر جامعه دانسته و با بررسي مشکلات حوزه کار در ايران، مشکلات مربوط به حضور زنان در جامعه و محيط کار وجايگاه و مشکلات خبرنگاري مشکلات سه‌گانه زنان خبرنگار را چنين معرفي کرده است: 1- مشکلات عمومي حوزه کسب‌وکار در ايران، 2- مشکلات مربوط به حضور زنان در جامعه و محيط کار و 3- مشکلات ناشي از کار سخت خبرنگاري. وي تأکيده کرده: جمع شدن اين سه گروه از مشکل بر روي هم باعث مي‌شود که ما زنان خبرنگار را جزء مظلوم‌ترين و آسيب‌پذيرترين اقشار جامعه بدانيم.

يک بانوي جوان خبرنگار که به تازگي مادر شده است در گفت وگو با خبرنگار طنين ياس مي گويد: در کارم بيش از 10 سال سابقه کاري در خبرگزاري هاي مطرحي را دارم اما اين 10 سال سابقه خبري که براي من آنقدر تضمين و امنيت شغلي نداشت که با شروع دوران بارداري و شيردهي بتوانم اميدوار به برگشتن سر کارم باشم!

وي با تأکيد بر اينکه زنان خبرنگار هم شرايط حاکم بر زندگاني زن شاغل را تحمل مي کنند و هم مشکلاتي را به لحاظ جنسيت خود متحمل مي‌شوند، گفت: نابرابري در برخورداري از فرصت‌هاي برابر شغلي، حقوق و مزايا، امكان ارتقاي شغلي، نابرابري در كسب تجربه‌هاي كاري و ... از مهم ترين آنهاست .

يکي ديگر از بانوان خبرنگار که تمايل نداشت اسمش در اين گزارش آورده شود نيز معتقد است که آسيب هايي که زنان خبرنگار در طول عمر کاري خود با آن مواجه هستند به مراتب بيشتر از مردان است، چرا که اگر زن خبرنگار متأهل باشد هم همسر است و وظيفه شوهرداري دارد، هم مادر است و وظيفه مادري را بايد به نحو احسن انجام دهد و هم بانوي خانه است بايد به کارهاي منزل رسيدگي کند و هم خبرنگار...

اين بانوي خبرنگار که خود هنوز ازدواج نکرده است، تجربه سخت همکاران متأهل خود را يکي از دلايل مشکل پسندي اش براي ازدواج مي داند و مي گويد: عموما مرداني که به خواستگاري ما مي آيند هيچ تعريف و شناخت درستي از شغل خبرنگاري و سختي هاي آن ندارند بر اساس همين نگرش با اشتغال زنان خود در عرصه خبر مخالفت نمي کنند اما واي به روزي که مرد درك درستي از وظيفه شغلي همسرش نداشته باشند اما بعد از مدتي با پي‌بردن به مشكلات خاص اين شغل و شايد ايجاد مشكلاتي در هماهنگ سازي وظايف خانه‌داري، همسرداري و اشتغال سرناسازگاري با آنها گذاشته كه اين مسئله تاثير بسياري بر روحيه و انگيزه اين افراد خواهد گذاشت.

به هر حال توران ولي مراد که از فعالان امور زنان است در گفت وگويي با خبرنگار ايسنا با موضوع " سهم زنان خبرنگار چيست؟" مي گويد: متأسفانه زنان مجبورند در فضايي کار بکنند که فرمول آن را مردان طراحي کرده‌اند. من اطلاع زيادي در مورد قوانين کار يا تأمين اجتماعي و حمايت‌هايي که آن‌ها از زنان شاغل در مشاغل سخت همچون خبرنگاري دارند، ندارم. اما مي دانم چون مراکز قدرتي که در رأس هستند تماما شاکله مردانه دارند، بنابراين اگر کسي بخواهد آنان را به چالش بکشد، فاتحه آن‌ها و رسانه مربوطه خوانده خواهد شد.

اين فعال امور زنان ادامه مي دهد: در بحث رسانه مشکلات اساسي داريم از جمله آنکه رسانه‌ها به شدت با قدرت‌ها متصل‌اند و قدرت در جامعه ما، ملوک‌الطوايفي است و احزاب را قدرت‌ها ساخته‌اند يعني اول مراکز قدرت توسط افراد احاطه شده و بعد از دل آن‌ها احزاب شکل گرفته و قدرت‌ها پديد آمده‌اند. در چنين حالتي پاسخ خواستن از مسؤولان تعطيل است و رسانه‌ها که به شدت به بودجه مراکز قدرت وابسته هستند و بودجه خود را از آن‌ها مي‌گيرند نمي‌توانند در عمل، قدرت‌ها را به چالش بکشند. وقتي خوب که نگاه مي‌کنيم مي‌بينيم که در رأس اين قدرت‌ها، مردان قرار دارند و سياست‌گذار اصلي آن هستند و آنها هم به شدت با همه اختلافاتشان، اهل زد و بندند. در حالي که زنان عمدتا وارد زد و بندهاي اين چنيني نمي‌شوند و حريم خود را پيوسته محفوظ نگه مي‌دارند. خانم‌هايي که در مراکز قدرت مثل مجلس و دولت هستند هم در چنين جامعه‌اي در چارچوبي حرکت مي‌کنند که پيشتر مردان برايشان تعريف کرده‌اند.
انتهاي پيام/ غ

در باغ سبز جديد!

Sun, 24 Jul 2016 17:14:00 GMT

روحاني در نخستين اجلاس جهاني شوراها و شهرداران 2016:

«فساد يک موضوع مهم است که همه ما بايد با آن مبارزه کنيم. تنها با موعظه، سخنراني و بخشنامه و حتي قانون و دادگاه و حتي شلاق اين موضوع حل نمي‌شود. فساد را بايد از طريق علمي و با ريشه‌هاي آن برخورد کنيم البته دادگاه و برخورد هم لازم است اما بايد با ريشه‌هاي مسئله برخورد کنيم. يکي از راه‌هاي آن استفاده از شهر هوشمند و فضاي الکترونيک است که اين کار در بسياري از شهرها شروع شده و اين را بايد تقويت کنيم. وزارت ارتباطات بايد در اين زمينه کمک کند.»

درباره اين اظهارات آقاي روحاني بايد گفت، البته بحث دولت الکترونيک بحث مهمي است و سال ها است که دولت‌ها از جمله خود دولت يازدهم مکلف به کامل کردن آن هستند و البته عموما هم آن طور که بايد و شايد به آن نپرداخته اند و اگر چه شايد دولت الکترونيک براي فسادستيزي در برابر فسادهاي خرد و جزئي تا حدي کارگر باشد، ولي اين مسأله براي مفاسد متوسط و کلان که دولت ها به آن مبتلا مي شوند خيلي مؤثر نيست، چرا که در سطوح بالا، مفسدان به راحتي همديگر را پيدا مي‌کنند و به سادگي به همديگر پل مي‌زنند.

به نظرم بايد به آقاي روحاني گفت: شما کمي بيشتر فضاي پيراموني خودتان را عجالتاً سالم سازي کنيد و با حاميان مفسدان و تئوري پردازان اشرافي‌گري مقابله کنيد و جلوي رابطه بازي‌هاي اطرافيان خود را بگيريد و وزرايي که به خود حق مي‌دهند از چند منبع دولتي و عمومي تغذيه‌هاي نجومي کنند را کنار بگذاريد و از وزرايي که در مفاسدي مثل کرسنت و استات اويل و امثالهم کارنامه شان به خوبي عيان است استفاده نکنيد، بخش زيادي از مفاسد امثال صدقي، رستگار سرخه‌اي و صفدر حسيني و مفاسد ديگري که در مسير افشا هستند، تکرار نخواهد شد.

و بازهم به نظرم بايد به آقاي روحاني گفت: لطفا براي ورود نکردن جدي به معرکه فسادستيزي و مبارزه با خائنان و حرام‌خواران، به مردم در باغ سبز انتزاعيِ فضاي مجازي را نشان ندهيد! مردم منتظر برخورد جدي شما و همکاري‌تان با قوه قضاييه و سازمان بازرسي در خصوص مفسدان و حاميان شان و بازگرداندن اموال به يغما برده از بيت المال و افشاي مفسدان و خائنان هستند.

پاسخي به کامنت ارسالي کاربران در فيد مدير

Sun, 24 Jul 2016 09:17:00 GMT

با نام و ياد خدا

سلام بر همه

مديرپارسي بلاگ در «اين فيد» از وضعيتي سخن گفته که خواه ناخواه، تلخ يا شيرين، واقعيت دنياي وبلاگ نويسي ست. هجمه انواع و اقسام شبکه هاي اجتماعي پيامدهاي خود را نه تنها بر مطبوعات نوشتاري، ديداري ،شنيداري و ديجيتال گذاشته ، بلکه بر هم خانواده خود يعني شبکه هاي وبلاگي نيز تأثير زيادي داشته و کاربران و مخاطبين رو از اين فضا به شدت دور کرده است.

به قول جناب مهندس فخري ( واقعيت اينه که تکنولوژي خيلي وحشيانه و شتابدار داره پيش ميره و پا به پا همراهش رفتن واقعا مشکله و گاه نشدني)

از نظر من در يک نگاه کلي و منصفانه به پارسي بلاگ..مي توان گفت اين فضا از دو بُعد معنوي و امکانات، در مسير خود با موفقيت هايي غيرقابل انکار رو به رو بوده است، کسي نمي تونه انکار کننده فضاي پاک، با اخلاص و دوستي هاي ساده اما زيبا در پارسي بلاگ باشه، همدلي و همزباني بين اعضا پارسي بلاگ در کمتر شبکه اجتماعي با کاربران نامحدود ديده مي شود.

اما از بُعد امکانات که جاذبه هاي خاص خود را در گرايش افراد به اين سمت دارد، قطعا نيازمند تغييرات و تحولات بنياديني هستيم که دوستان به واقع و به درستي به آن اشاراتي داشتند که البته آن چه مهم است برداشتن انگشت متهم اصلي از مدير پارسي بلاگ است، هرچند ايشان هم در محل اتهام قرار دارند!

در مورد دوستاني که به کرات خواهان رايگان شدن برخي از امکانات پارسي هستند بايد گفت که اگر ما چيزي را دوست داريم بايد براي حفظش از جان که نه حداقل از مال مايه بگذاريم .. لطفا سر جيب ها را شل تر کنيد، چرا که برخي از انتظارات ما نيازمند بودجه مالي ست.

اما در مورد تغييرات در مجله سردبيري و دبيران ..بايد بگم که اساسا تحول و تغييرات مثبت هميشه خوب است چرا که در هر سري، فکري وجود دارد. اما توصيه من به دوستان اين است که از دايره انصاف خارج نشده و تهمت و گمانه زني در مورد همکاران مجله نداشته باشند، کاري که انجام نشده است هيچ گاه خطا ندارد تا وقتي که کاري انجام نداده ايم ..بالاي گود بسيار رجرز مي خوانيم.

به هر حال به نظر من پيشنهادات دوستان از رايگان کردن برخي امکانات بلاگ گرفته تا تغيير سردبير و دبير ( که باز هم برخي غيرمنصفانه به آن تاخته اند)، حفظ و ارتقاي مجله پارسي نامه، حضور خود جناب مدير در پارسي يار و ... نمي تواند جلوي اين اسباب کشي افراد از وب ها به ساير شبکه هاي اجتماعي نظير تلگرام، واتس آپ، اينستاگرام و .. رو بگيره و به قول مدير (جاذبه هاي شبکه و بازي هاي موبايلي به قدري زياده که تقريبا همه رو بصورت ناخودآگاه از وب بيرون برده. همه سايتها و سرويسها حتي غولهاي بين المللي تاثير گرفته اند. چيزي نيست که بشه به اين راحتي تغييرش داد.)

مگر آنکه دوستان را در خصوص تفاوت هاي شبکه هاي اجتماعي به ويژه موبايلي و وبلاگ ها وشبکه هاي اجتماعي وابسته به آن آگاه سازيم .بنابرگفته کارشناسانِ فضاي مجازي تفاوت هاي اين دو به شرح زير است.

-1 محتواي شبکه هاي اجتماعي ماندگار نيست. با يک سواد متوسط استفاده از اين شبکه ها، تقريبا پيدا کردن يک مطلب مربوط به چند هفته قبل کاملا طاقت فرسا و زمان بر است.

-2 اساسا محتواهاي ماندگار و عميق يا تفکر برانگيز بر روي شبکه هاي اجتماعي گذاشته نمي شود.

3- ازطرفي مخاطب نيز معمولا به دنبال يک محتواي ماندگار در يک شبکه اجتماعي نيست زيرا حجم بالاي مطالب فرصت تامل و تعمق را بر روي تمام مطالب از او سلب مي کند.

-4 امکانات کامنت گذاري شبکه هاي اجتماعي بسيار ساده تر از وبلاگ هاست اما ويژگي کامنت ها نيز مشابه مطالب شبکه هاست. ماندگار نبودن و به عبارت ديگر سطحي بودن و لحظه اي بودن کامنت ها از سوي نويسنده و خواننده هر دو پذيرفته شده است.

-5 ديگرويزگي در مورد کامنت ها آنست که مدت زمان کمتري ديده مي شوند زيرا حجم کامنت ها بالاست و به دليل حجم مطالب در صفحه معمولا کامنت ها به صورت جمع شده در پايين مطلب ديده مي شوند.

-6 از نظر محتواي "شبکه اجتماعي نويسي" به نظر مي رسد که موضوعات با زندگي روزمره افراد و احساسات و افکار و تجربه هاي روزانه شان گره خورده است. هر موضوعي در زندگي روزمره مي تواند موضوعي براي نگارش در شبکه اجتماعي باشد.

اما وبلاگ ها و شبکه هاي اجتماعي وابسته به آنها

-1 مطالب يک وبلاگ قابل رجوع، بررسي و استناد است. چنانچه بخشي از افتخارات فضاي مجازي در زمينه "انفجار اطلاعات" را بايد به تلاش وبلاگ هاي تخصصي مربوط دانست.

-2 موضوعات مطرح شده در وبلاگ ها برنامه ريزي شده تر، عميق تر و ماندگار ترند.

-3 کامنت ها در وبلاگ ها مدت زمان بيشتري ديده مي شوند و قابل تحليل و بررسي هستند.

-4 نويسنده يک وبلاگ عمدتا براساس آنچه مي نويسد شناخته مي شود در حالي که در شبکه هاي اجتماعي به خاطر ارتباط دوستانه اي که پيش از آن ميان افراد وجود دارد لزوما سنجش نظرات افراد براساس انچه مي نويسند نيست.

-5 وبلاگ با ويژگي هاي خاصي که دارد احساس مالکيت بيشتري در صاحب اش ايجاد مي کند. در کنار آن کارکردهايي مانند خودشناسي در وبلاگ بيشتر امکان بروز و ظهور دارد

-6 کارکرد وبلاگ فراهم کردن فضاي عمومي نقد، تفکر و انديشه است در حاليکه شبکه هاي اجتماعي حائز عناصري هستند که تسهيم کننده زندگي روزمره فرد (با همه ابعاد ساده و سطحي آن) با ديگر دوستان اوست هر چند که گاهي اين کارکردها به هم نزديک مي شوند.

-7 فعالترين اعضاي شکبه هاي اجتماعي معمولا کساني هستند که لينک ها، ويدئو و عکس هاي داغ را به سرعت بر روي شبکه مي گذارند اما فعال ترين وبلاگ نويس ها آنهايي هستند که با توجه به حيطه خاص خود تحليل هاي بهتر يا نوشته هاي منسجم تر و عميق تري ارايه مي دهند.

حال بايد ديد با تمام شرايط موجود در پارسي بلاگ و ويژه تر پارسي يار آيا نمي ارزد که ما بخشي از ساعات روزانه و دنياي ارتباطات مجازي خود را در اين شبکه اجتماعي بگذرانيم و آيا آنقدر فرصت ها براي ما کم و شبکه هاي موبايلي داراي اهميت و جاذبه هستند که تفاوت هاي فاحش اين دو فضا را ناديده گرفته و آن دو را با هم مقايسه کنيم و به نفع شبکه هاي موبايلي راي دهيم و يا نامهربانانه در مورد پارسي بلاگ و خدمات مدير ابراز نظر نماييم .

در پايان کلام هم خطاب به مدير محترم مي گويم که قطعا برخي از خواسته هاي دوستان چون حضور بيشتر شما در پارسي يار، فراهم کردن شرايط ارزان تر شدن استفاده از امکانات ، برنامه ريزي جهت برگزاري همايش مختص پارسي بلاگي ها را با توجه به تمام جوانب کار در دستور کار خود قرار دهيد .

سردبير مجله پارسي نامه

ماشين آدم کشي آمريکا 1

Fri, 08 Jul 2016 04:53:00 GMT

«من تعجب مي کنم آمريکايي ها خجالت نمي کشند اسم حقوق بشر را مي آورند. هر کس ديگري در دنيا ادعا بکند طرفدار حقوق بشر است دولت مردان آمريکا نبايد اين ادعا را بکنند.» _{امام خامنه اي (مدظله العالي)}

سيرصعودي 240 ساله نقض حقوق بشر توسط آمريکا

بنابر آمار و اسناد مختلف بين المللي و حتي داخلي آمريکا و به گواه وکلا و حقوقدانان برجسته و شناخته شده اين کشور، مدال « بزرگترين ناقض حقوق بشر در جهان» به آمريکا تعلق دارد.

اين درحالي است که ارتش ايالات متحد آمريکا با 240 سال قدمت به 70 ملت مستقل دنيا حمله کرده و جنايات جنگي بي شماري را رقم زده است، حال اگر تاريخ برده داري و کشته شدن حدود 10 ميليون آفريقايي بر اثر اين تجارت و نسل کشي سرخ پوستان را به اين آتش افروزي ها اضافه کنيم به نگاه و تفسير آمريکايي از حقوق بشر، پي خواهيم برد.

روند نقض حقوق بشر در طول عمر آمريکا سيري صعودي دارد به طوري که سال 2014 ميلادي يکي از سياه ترين دوران آمريکا در نقض حقوق بشر محسوب مي شود.

انتشار اسناد شکنجه هاي وحشيانه سازمان اطلاعاتي سيا، انتشار گزارش کميته ضد شکنجه سازمان ملل در خصوص استفاده از شکنجه در بازداشتگاه هاي اين کشور، جاسوسي هاي وسيع از دولت ها و مقامات ساير کشورها، حمايت گسترده از رژيم صهيونيستي در جريان جنگ غزه و گروهک تروريستي داعش که فجيع ترين جنايات عليه بشريت را در سوريه و عراق مرتکب مي شود، از جمله موارد نقض گسترده حقوق بشر توسط آمريکا مي باشد که سال 2014 را به لکه ننگ ديگري براي اين کشور در حوزه حقوق بشر تبديل کرده است و به اين آمار مي توان 1 ميليون و 800 هزار کشته و 6 ميليون آواره در جنگ عراق را نيز اضافه کرد.

طنز تاريخ در اين نکته است که اين سردمدار بزرگ جنايات بشري، پر سروصداترين مدعي حقوق بشر در جهان است، حقوق بشري از آن براي توجيه لشکرکشي ها و رقم زدن جنايات جنگي خود و هم پيمانانش استفاده مي کند.

مدعي حقوق بشري که عضو هيچ کنوانسيون حقوق بشري نيست!

جدول فوق و بسياري ديگر از آثار و نتايج نقض حقوق بشر توسط آمريکا در اقصي نقاط جهان، نشان مي دهد که حقوق بشر آمريکايي، بزرگ ترين دروغ و فريب دنياي ماست .چرا که اين بزرگترين مدعي "حقوق بشر" حتي به صورت نمادين هم خود را ملزم به عضويت در کنوانسيون هاي مرتبط با حقوق بشر چون « کنوانسيون حقوق کودک، کنوانسيون حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، پروتکل اختياري کنوانسيون منع شکنجه، کنوانسيون بين‌المللي حمايت از افراد در برابر ناپديد شدن اجباري، کنوانسيون رم در خصوص اساسنامه ديوان کيفر بين‌المللي، کنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان و کنوانسيون حقوق بشر بين‌المللي» ندانسته و به بهانه‌هاي متعدد از الحاق به معاهدات حقوق بشري خودداري مي کند!

ابعاد مختلف نقض حقوق بشر توسط آمريکا

با نگاهي تيتروار به عملکرد چند گانه آمريکا در نقض حقوق بشر در جهان مي توان گفت که اين کشور در ابعاد مختلف

1) نظامي: « حمله مستقيم و غيرمستقيم به کشورهاي ديگر، حمايت از تروريسم و تروريسم پروري، حمايت از رژيم جعلي صهيونيستي، کشتارهاي بي رحمانه و نسل کشي مسلمانان...»

2) سياسي و جاسوسي: « دخالت در امور کشورها و ملت ها، کودتا عليه دولت هاي قانوني، شنود مکالمات شهروندان و دولتمردان ساير کشورها، تربيت جاسوس و نفوذ آنها در سايرکشورها و ..»

3) اقتصادي: « تحريم هاي شديد تجاري، مالي و بانکي عليه ملت ها و بلوکه کردن و دستبرد غيرقانوني به اموال کشورها ... »

4) حقوقي و انساني « زندان گوآنتانامو و شکنجه هايي غيرانساني آنها و تجاوز به زندانيان و ...»

سرمنشا همه رفتارهاي ضد حقوق بشري دنياست.

جدول زير بخشي ديگر از جنايات آمريکا را در صد سال گذشته نشان مي دهد :

سرايت ويروس بيماري کشنده نقض حقوق بشر از آمريکا به ساير کشورها

البته جنون رفتارهاي ضدبشري آمريکا با سياست هاي مداخله جويانه و شيطاني دولتمردان اين کشور، مرزهاي آمريکا را در نورديده و گريبانگير بسياري از کشورهاي اروپايي و آسيايي شده است، کشورهايي مانند رژيم آل خليفه در بحرين، رژيم ال سعود در عربستان، يمن، تندروهاي سومالي و همپيمان قديمي اش اسرائيل .. که تحت حمايت آمريکا قرار دارند.

براي مثال

حمايت از چهره تروريستي، رژيم جعلي صهيونيستي در غصب اراضي مردم فلسطين، بي خانمان کردن هزاران فلسطيني و به شهادت رساندن 2143 نفر در اثر حملات هوايي و دريايي و زميني ارتش رژيم صيونيستي به نواز غزه در طول فقط 51 روز از بارزترين حمايت هاي ضدحقوق بشري آمريکا است.

حمايت تسليحاتي و مالي از رژيم صهيونيستي در حمله ژوئيه 2006 اسرائيل به لبنان و بمباران 33 روزه‌اي كه به طور متوسط روزانه 166 كشته و زخمي غيرنظامي لبناني برجاي گذاشت، و بيش از هفت ميليارد دلار خسارت به بار‌آورد، كنگره آمريکا و دولت‌هاي پياپي اين كشور مي دانستند جنگ افزارهايي كه در اختيار اسرائيل قرار مي‌دهند در راه تحميل خواست اسرائيل به لبنان مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

سياست منفعلانه آمريکاي مدعي حقوق بشر در قبال کشته شدن هزاران مسلمان ميانماري و طفره رفتن اين کشور از قبول نسل کشي مسلمانان اين کشور، هلاري کلينتون در سفري به ميانمار تير خلاص را بر پيکره مجروح مسلمانان ميانمار نشاند و از رئيس جمهور اين کشور خواست تا به اصلاحات در اين کشور ادامه بدهند تا ثابت کنند که با جامعه جهاني همراه هستند. پس از اين ديدار تين سين در يک سخنراني اعلام کرد: مسلمانان روهينگيا بايد از کشور اخراج و به اردوگاه‌هاي پناهندگان سازمان ملل منتقل شوند.

حمايت تسليحاتي و بين المللي از جنايات عربستان در يمن، بنابر گزارشات ديدبان حقوق بشر بقاياي بمب جي‌پي‌يو31 هدايت‌شونده با ماهواره در مناطق بمباران شده يمن پيدا شده است که اين بمب‌هاي 907کيلوگرمي را آمريکا در اختيار عربستان قرار داده است. عربستان سعودي از تاريخ 6 فروردين ماه سال 1394 حملات هوايي خود را با هدف بازگرداندن قدرت به عبدربه منصور هادي، رئيس جمهور مستعفي يمن و تضعيف جنبش مردمي انصارالله به خاک يمن آغاز کرد و به گفت? منابع داخلي يمن، در حملات مرگبار رياض که عمدتاً مناطق غيرنظامي را هدف مي‌گيرد، بيش از 28 هزار يمني کشته شده‌اند.

سکوت آمريکا و رفتار منفعلانه او در کشتار مردم بي گناه بحرين توسط رژيم آل خليفه و حمايت هاي نيابتي عربستان از اين رژيم سفاک در اين بين غيرانساني تر از کتشار مردم بي گناه ورود دلال ها و قاچاقچيان اعضاي بدن به اين کشور و غارت اعضاي بدن شهدا و مجروحان بحريني و انتقال آنها به فلسطين اشغالي و همچنين برخي از کشورهاي اروپايي است، چيزي که آمريکاي مدعي حقوق بشر چشم خود را بر آن بسته و تا کنون واکنشي نسان نداده است!

تراژدي اشغال افغانستان به بهانه مبارزه با تروريسم بعد از نمايشنامه ناموفق 11 سپتامبر که منجر به ورود سربازان آمريکايي به افغانستان و جنايات بي شمار آنها عليه مردم بي دفاع اين کشور شد، در اين سال ها 2008 سياه ترين سال حضور آمريکايي ها براي مردم افغان بود. بمباران هاي مراسم عزاداري و يا شادي مردم، تخريب خانه هاي آنان، ايجاد زندان هاي خصوصي، دستگيري هاي خود سرانه، شكنجه و آزار و اذيت مردم، زنداني کردن شمار زيادي از کودکان 11 تا 13 ساله با عنوان ""جنگجويان دشمن" از موارد نقض حقوق بشر است كه از سوي نيروهاي خارجي در افغانستان انجام شد.

و در نهايت، تولد تروريستي بين المللي به اسم " داعش" و حمايت از آن که آثار و اخبار وحشي گري هاي اين گروه انسان نما را مي تواند در انواع اعدام هاي عجيب از غرق کردن کودک دو ساله تا انفجار سر پيرمردهاي کهن سال، بريدن سر جوانان و تجاوز به زنان و دختران عراقي، سوري، در اخبار ديد و شنيد. تروريست هايي که تا کنون جان صدها هزار نفر را گرفته و خاک سوريه و عراق را به خاکستر بدل کرده اند. پايگاه اينترنتي گلوبال ريسرچ نوشت: واشنگتن همه گروه‌هاي تروريستي شناخته شده و گروه‌هاي فرعي فعال در سوريه و مناطق ديگر را ايجاد کرده است و از آنها حمايت مي کند، بنابر اين گزارش داعش نمي توانند بدون حمايت خارجي، تامين سلاح، کمک مالي، آموزشي و کمک هاي ديگر - آمريکا - باقي بمانند.

ادامه دارد...

نمايشگاه قرآن ، شعار تا عمل

Thu, 23 Jun 2016 14:23:00 GMT

امسال نمايشگاه بين‌المللي قرآن، هفت روزي بعد از شروع ماه مبارک رمضان بيست و چهارمين سال تولد خود را جشن قرآني گرفت. اين جشن با شعار «به سوي فهم قرآن» از 24 خرداد ماه مقارن با 7 ماه رمضان تا هشتم تير ماه - 22 ماه رمضان - از ساعت 18 تا 23 و 30 دقيقه در مصلي امام خميني تهران در حال برگزاري است در اين گزارش سعي کرده ام به چگونگي برگزاري اين نمايشگاه و نقاط قوت و ضعف آن بپردازم.

<** ادامه مطلب... **>

نمايشگاه در فضاي 40 هزار مترمربع برپاشده که يک‌سوم آن مربوط به بازارچه‌هايي همچون بخش‌هاي رسانه‌هاي ديجيتال و محصولات هنري ـ قرآني، عفاف و حجاب و فروش کتاب است، ضمن اينکه غرفه‌هايي هم به بخش‌هاي آموزش‌و پرورش، بانوان، دانشگاهي و حوزوي، فروش، بخش ويژه،‌ بين‌الملل، محافل و مراسم و … اختصاص‌يافته است.

ورودي شبستان مصلاي امام خميني(ره) غرفه هاي «خادمان قرآني» که آلبومي تصويري از خادمان قرآن از نخستين سال هاي برگزاري نمايشگاه قرآن و عکس استادان قرآني در دل خود دارد، چشم را نوازش داده و گام ها را به سوي اين غرفه مي کشاند، بنابر اخبار نمايشگاه امسال قرار است از 12 خادم قرآن با حضور رئيس جمهور تجليل شود.

يکي از بخش هاي جذاب و پر بازديد کننده نمايشگاه قرآن امسال، مثل ساير سال ها بخش هاي دانشگاهي و کودکان است، در اين دو بخش شاهد حضور دو طيف از بازديدکنندگان هستيم، در غرفه هاي دانشجويي، چهره هاي شاداب و جوان دانشجويان که گاها همراه با اساتيد خود به نمايشگاه آمده اند و از آثار هنري – فرهنگي هم قشران خود بازديد مي کنند و در جلسات و مسابقات قرآني شرکت مي کنند.

در بخش هاي کودکان و نوجوانان شاهد حضور خانواده ها با فرزندانشان هستيم، نکته قابل توجه محجبه بودن دختر بچه هاي کوچک زير سه سال است که گويي با حجاب، مستوره هاي کوچکي در نمايشگاه قرآن هستند، در اين غرفه ها نيز بيشتر والدين به دنبال کتاب هايي با مضامين داستان هاي قرآني، روش هاي حفظ قران براي فرزندانشان و همچنين نرم افزارهاي قرآني براي سنين دبستان و پيش دبستاني هستند.

بيشتر خانواده ها به تفکيک جنس و سن خريد مي کنند ، حتي در انتخاب داستان هاي قرآني و بازي هاي قراني سعي دارند ، به صورت مجزا براي فرزندان پسر و دختر خود خريد کنند.

مريم عبدالهي يکي از مادراني است که با دو فرزند خود به نمايشگاه آمده است؛ او معتقد است که نمايشگاه در حوزه کودکان ونوجوانان به اندازه سن و ميزان پتانسيل قراني جامعه اسلامي عمل نکرده است و حتي گاهي غرفه داران با همان محصولاتي که سال هاي گذشته شرکت کرده اند، حاضر مي شوند.

از بين بنيادهاي پژوهشي، غرفه بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي، يکي از پر محتواترين غرفه هاست که ميزبان بسياري از بازديدکنندگان و اهالي پژوهش است . بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي، با حدود 500 عنوان اثر، در 2 غرفه 24 متري در بخش ناشران و مؤسسات فرهنگي آستان قدس رضوي شرکت دارد.

برگزاري نشست هاي علمي و مشاوره‌هاي فرهنگي و خانوادگي، رونمايي از آثار قرآني جديد همچون جلد 30 المعجم، جلد 1 لطائف التفسير و جلد 3 پرتويي از هدايت قرآن، معرفي کتاب براي برگزاري مسابقات قرآني، ارائه بسته فرهنگي با تخفيف ويژه با موضوع قرآن و حديث و ارائه تخفيف ويژه فروش کتاب در بخش فروش آثار را مي توان از ديگر فعاليت هاي قرآني اين مرکز در ماه مبارک رمضان دانست.

همچنين در ايام ماه مبارک رمضان همه روزه، جلسات تفسير قرآن کريم در نمازخانه بنياد بعد از فريضه نماز جماعت ظهر و عصر برگزار مي شود.

پر واضح است که امسال نمايشگاه قرآن با اقبال قابل ملاحظه بازديدکنندگان رو به رو نبوده است! جاي خالي برخي از انتشاراتي ها و موسسات قرآني به چشم مي خورد! با اينکه نمايشگاه بيست و چهارم در مصلا برگزار شده است و پيش بيني مي شد که اين امر به افزايش بازديد کمک کند اما متأسفانه شاهد اين روند نيستيم.

طي صحبت با مسئولان بخش‌هاي مختلف نمايشگاه قريب به‌اتفاق آنها نسبت به انتقال مکان نمايشگاه از باغ‌موزه دفاع مقدس به مصلاي امام خميني (ره) اظهار خرسندي داشتند چرا که اين مکان را معنوي و قابل ‌دسترسي بهتر براي بازديدکنندگان مي‌دانستند و بيان کردند که نسبت به دو سال پيش استقبال افزايش‌يافته است.

نقاط ضعف نمايشگاه بين‌المللي قرآن کريم

در روزهاي آغاز به کار نمايشگاه عدم حضور يا آمادگي غرفه‌ها براي حضور بازديدکنندگان به شکلي بارزي نمود داشت که با گذشت چند روز از افتتاحيه نمايشگاه به‌مرور غرفه‌ها برپاشده و غرفه داران نيز حاضر شدند.

نمايشگاه قرآن سال جاري با شعار «به‌سوي فهم قرآن» برگزار شده است مسئولان و غرفه‌داران نيز بايد برنامه‌هاي خود را مطابق آن قرار مي‌دادند اما آنچه در عمل مشاهده مي‌شد با اين شعار هماهنگي لازم را ندارد.

باوجود گذشت 24 سال از عمر نمايشگاه قرآن هنوز اطلاع‌رساني مناسب ارائه نمي‌شود، در کنار عملکرد ضعيف مسئولان در اطلاع‌رساني يا تبليغات لازم در سطح شهر در داخل خود نمايشگاه نيز شاهد نبود کيوسک راهنما و اطلاع‌رساني هستيم و اين درحال است که مي شود با طراحي يک نرم‌افزار بسياري از اطلاعات موردنياز بازديدکنندگان را در اختيار آنها قرارداد.

ضمن اينکه مشکل نبود کارت‌خوان در کنار ساير کمبودهاي 24 امين نمايشگاه قرآن، مزيد بر علت است.

از نکات قابل تأمل در نمايشگاه قرآن امسال مي توان به بخش عفاف و حجاب، حضور بسيج در خارج از شبستان اشاره کرد.

بخش عفاف و حجاب در نمايشگاه قرآن

بخش عفاف و حجاب بانوان با جانمايي 100 غرفه در بيست چهارمين نمايشگاه بين‌المللي قرآن حاضرشده است.

امسال در اين بخش طرحي تحت عنوان «تعويض چادرهاي کهنه بانوان» اجرا مي‌شود که طي آن بانوان مي‌توانند با پرداخت 12 هزار و 500 تومان يک چادر به ازاي چادر کهنه و قديمي خود دريافت کنند.

لازم به ذکر است که بانوان براي تعويض چادر خود مي‌توانند به غرفه طرح ملي ارتقاي کيفيت چادرهاي نماز، مساجد و اماکن متبرکه در بيست و چهارمين نمايشگاه بين‌المللي قرآن کريم مراجعه کنند.

شايان‌ذکر است که اين طرح باهدف ترويج پوشش اسلامي و ايراني و نمازخواني از سوي مؤسسه ثنا اجراشده است؛ ضمن اينکه در بخش عفاف و حجاب نسبت به ساير بخش‌ها تخفيف بخش فروش بهتر بود.

فاطمه شجاعي که با دختر کوچکش به نمايشگاه آمده بود، در خصوص اين بخش از نمايشگاه با اشاره به اينکه چيدمان غرفه ها مناسب نيست گفت، قرار گرفتن غرفه ها با محصولات مختلف در کنار يکديگر زيبايي بصيري ندارد و باعث ايجاد يک سردرگمي و تلف شدن وقت از بازديدکننده مي شود.

وي با اشاره به تبليغات غرفه ها براي تخفيف 10 تا 30 درصد گفت: از بين تمام غرفه هايي که من بازديد کردم تنها يک غرفه اين تخفيفات را لحاظ کرده بود در حالي که به نظر مي رسد ساير محصولات ارائه شده ، با قيمت هاي مغازه و فروشگاه ها فروخته مي‌شود.

شجاعي ادامه داد: بيشتر تهراني‌ها روزه‌دار بوده و سعي دارند بعد از ساعات افطار به بازديد نمايشگاه بيايند و اين در حالي است که ساعات بازديد بعد از افطار بسيار کوتاه بوده و بازديدکنندگان موفق به ديدن تمام بخش هاي نمايشگاه نمي شوند.

وي غرفه‌هاي دوخت چادر مجاني را از نقاط قوت اين بخش از نمايشگاه برشمرد و ادامه داد: اينکه تعدادي از بانوان وقت و مهارت خود را بدون چشم داشت مالي در خدمت حجاب برتر و ارائه خدمات به بانوان بازديدکننده اختصاص داده اند قابل تقدير است، جالب تر اينکه اين بانوان با وجود فروش پارچه چادري در غرفه خود، حاضر به دوخت پارچه هايي هستند که بانوان از غرفه آنها خريداري نکرده‌اند.

شجاعي، اين حرکت را حرکت مؤثر فرهنگي در راه ترويج پوشش حجاب دانست .

علت عدم حضور بخش قرآني بسيج در شبستان مصلا

همچنين با آغاز به کار نمايشگاه خبرهايي مبني بر عدم حضور بخش قرآني بسيج در شبستان نمايشگاه قرآن منتشر شد، اين مساله به اختلاف‌نظر مسئولان قرآني بسيج با مسئولان نمايشگاه قرآن درباره برپايي غرفه‌هاي شهداي قرآني و جايگاه موردنياز براي معرفي‌فعاليت‌هاي بسيج، برمي‌گردد، که بسيج درخواست 120 متر از فضا شبستان را داشته اما 40 تر در اختيار او گذاشته مي‌شود.

بسيج نيز براي از دست ندادن فرصت معرفي محصولات قرآني خود با مسئولان مصلاي تهران جهت حضور در نمايشگاه، وارد مذاکره مي‌شود، که حاصل اين مذاکره منجر به حضور بسيج در فضاي باز مصلا مي‌شود که طي آن مسئولان مصلا حدود 300 متر يعني چيزي نزديک به سه برابر فضاي درخواستي را در اختيار بسيج قرار مي‌دهند.

بهترين مسير رسيدن به نمايشگاه بين‌المللي قرآن کريم

لازم به ذکر است که بهترين مسير رسيدن به نمايشگاه بيشتر از طريق خطوط يک و سه قطار شهري در ايستگاه‌هاي شهيد بهشتي و مصلا صورت مي‌گيرد، ضمن اينکه خط يک مترو تهران نيز هم‌زمان با آغاز نمايشگاه قرآن نيم ساعت به زمان سرويس‌دهي خود افزوده و تا ساعت 23 اقدام به جابجايي مسافران مي‌کند؛ براي دسترسي بازديد‌کنندگان به حمل‌ونقل داخلي در ورودي‌هاي دو ايستگاه مترو شهيد بهشتي و مصلا وسيله نقليه قرار داده‌شده است.

انتهاي پيام/ غ

سريال برادر، به نام مبارزه باقاچاق به کام واردات

Mon, 20 Jun 2016 17:55:00 GMT

در پلاني از قسمت يازدهم سريال برادر مي بينيم که وارد کنندگان برنج جلسه دارند و يکي از وارد کنندگان عمده برنج به مدير شرکت محسن ميگويد شما که خودتان از بزرگترين واردکنندگان برنج هستيد ميدانيد که با اين تعرفه هاي بالاي واردات برنج، عملا نمي توان جلوي قاچاق را گرفت و بعد هم مدير محسن و سپس يکي ديگر از واردکنندگان اين مسئله را تأييد ميکند و از پيگيري کاهش تعرفه واردات سخن ميگويد.

ممکن است برخي توجيهات بچگانه سريال برادر را منطقي بدانند و بگويند تعرفه بالاي واردات محصولات کشاورزي تنها به نفع قاچاقچي است و براي مبارزه با قاچاق چاره اي جز پايين آوردن تعرفه نيست! در صورتي که قاچاق محصولات حجيمي مثل برنج، امري نيست که به صورت چمداني يا مثل بنزين با باک انجام شود بلکه از مبادي رسمي کشور صورت ميگيرد و چاره اش هم عزم دولت براي مبارزه با آن است نه پايين آوردن تعرفه واردات و شکستن کمر توليد کنندگان.

از ديگر تلاشهاي اين سريال تبليغاتي اين است که تلاش ميکند، برنج محسن که به اقرار خود سريال، از بزرگترين واردکنندگان برنج است را از هرگونه آلودگي و ايراد تبرئه نمايد و در گام بعدي تلاش ميکند تا آلودگي هايي که درخصوص برنجهاي خارجي مطرح است را صرفا به برنجهاي قاچاق محدود نشان دهد.

از سوي ديگر، سريالي که بايد در جهت حمايت از توليد داخلي با رويکرد مقابله با قاچاق قرار گيرد، به سريالي در جهت حمايت از کاهش تعرفه واردات، ايجاد منفعت بيشتر براي واردکنندگان و نتيجتاً به خاک سياه نشاندن توليدکننده داخلي قرار گرفته است؛ متأسفانه برندهاي مختلف برنجهاي خارجي هرشب در تلويزيون تريبون دارند و جايزه هاي کلان ميدهند و اين سريال تبليغاتي هم به آن ها اضافه شده است و همه اينها موجب تضعيف توليدکنندگان داخلي گرديده است.

جا دارد که پخش سريال برادر که با تظاهر و رياکاري به اسم خدمت به کشور و توليد کننده و در واقع در خدمت واردکنندگان، سرسفره هاي افطار به خورد مردم داده مي شود، متوقف گردد و هم صداوسيما بابت اين اشتباه بزرگ در سال اقتصاد مقاومتي از مردم پوزش بخواهد و هم دولت بابت فشارهاي بودجه اي که باعث شده تا بسياري از برنامه هاي صداوسيما با حمايت و هدايت اسپانسرها و برخلاف منافع ملي و اقتصاد مقاومتي ساخته و پخش گردند، تغيير مسير دهد.

نفوذ در رسانه ملي!

Sun, 22 May 2016 14:18:00 GMT

اينکه نفوذ تا چه حد و در چه ابعادي به رسانه ملي سرايت کرده دقيقاً‌ مشخص نيست؛ وليکن متأسفانه در بخش هاي مختلف مشاهده مي شود و با کمي دقت مي توان مصاديق آن را نيز برشمرد.

خوب که دقت مي کنم در هفته ي اخير رهبر معظم انقلاب(مدظله العالي) چندين سخنراني در جمع اقشار مختلف از جمله طلاب، قاريان و ... داشته اند، اما هر چه نگاه کرديم و منتظر شديم تا مشروح سخنان ايشان مانند گذشته همان شبي که روزش سخنراني کرده اند و يا حداکثر يک شب پس از آن، از شبکه يک پخش شود، متأسفانه چيزي نديديم.

آخرين سخناني که اينجانب شاهد آن بودم، سخنان روشنگرانه ي ايشان در جمع فرهنگيان بود. مثل هميشه دقيق و حساب شده. سخناني که نه تنها براي فرهنگيان که براي همه کساني که کار فرهنگي و تربيتي مي کنند هماند مادران و پدران و.. نيز مفيد و کارآمد بود.

بايد توجه داشته باشيم که سخنان ايشان هميشه تنها براي يک قشر خاص مفيد نيست- هر چند شايد در ظاهر مخاطبشان گروه خاصي باشد- و به کار ديگران نيز مي آيد. حداقل مردم متوجه مي شوند که چه افق ديدي بايد درباره عملکرد گروههاي مختلف شغلي داشته باشند و چه انتظارات و توقعاتي از مسئولين؛ همچنين بدين وسيله در جريان يک نگاه کلي، درست، دقيق و به روز از مسائل کشور و جهان قرار مي گيرند و بعضي از مسائل نيز تا حدودي آسيب شناسي مي شود.

همزماني ساعت پخش سخنراني ايشان با ساعت پخش سريال که از قديم بوده و چيز جديدي نيست که بهانه اي براي عدم پخش آن باشد. اگر هم اين شبها به دليل طولاني شدن خبر ساعت 21 و در نتيجه دير پخش شدن سريال اين اتفاق افتاده، بهتر است مدت خبر را کاهش دهند نه اينکه مشروح سخنان رهبري را پخش نکنند.

چگونه است که همواره شاهد پخش انواع مختلف خبر، فيلم، سريال، پيام بازرگاني و... در سيما هستيم و مدتي است که مشروح سخنان مهم و به روز مهمترين، والاترين و راستگوترين شخصيت کنوني جهان اسلام از شبکه ملي پخش نمي شود. در حالي که انتظار مي رود بهترين زمانها را به پخش سخنان ايشان اختصاص دهند و بعضي از سخنان هدايتگرانه و مفيدشان را نيز در زمان خودش بارها – بيشتر از زمان کنوني- پخش کنند. – بگذرد که متأسفانه اين روزها نسبت به زماني که پخش اولين نماز جماعت ها را از سيما شاهد بوديم، نمازهاي رهبر معظم انقلاب هم کمتر پخش مي شود و گاهي بايد چند روز منتظر باشيم و در چندين شبکه جستجو کنيم که بتوانيم نمازي که به جماعت ايشان خوانده شده است را تماشا کنيم-

متأسفانه اين روزها شاهد جرياني در کشور هستيم که در کمال گستاخي به تضعيف جايگاه رهبري و ولايت فقيه در جامعه مي پردازد و هيچ ابايي هم از عملکرد خود ندارد. افراد آن گاهي ادعاي پيروي از خط امام راحل(ره) هم مي کنند و خود را مسلمان و شيعه مي نامند در حالي که ظاهراً اين سخن امام يادشان رفته که « قضيه ولايت فقيه يک چيزي نيست که مجلس خبرگان ايجاد کرده باشد. ولايت فقيه يک چيزي است که خداي تبارک وتعالي درست کرده است؛ همان ولايت رسول الله است.» و حتي جايگاه ولايت فقيه را در قانون هم ناديده مي گيرند. گاهي مي بينيم که با ديد محدود و دنيايي خود، از اينکه رهبر عزيزمان نگاهي جامع و وسيع به وسعت تشکيل دولت جهاني اسلام و هدايت بشريت دارند، ناراحت شده و انتقاد مي کنند که چرا چنين است؟! گويي يادشان رفته که جامعه اسلامي ما مقدمه ساز جامعه جهاني حضرت حجت(عليه السلام)‌است و بنا نيست رهبر آن مانند رهبران ديگر جوامع باشد. فقاهت، اسلام شناسي و عدالت از مشخصات بارز يک حاکم اسلامي است و اينها خود يکي از مهمترين دلايلي است که سبب افتخار و اقتدار اسلام و امت اسلامي مي شود. جاي بسي تعجب که اين گروه منتقد، خود را دغدغه مند مشکلات اقتصادي مردم هم مي دانند در صورتي که گام مؤثري براي بهبود آن بر نداشته و همواره به غرب چشم دوخته اند. به عنوان مثال وقتي رهبر معظم انقلاب از اقتصاد مقاومتي سخن مي گويند، در جهت تحقق آن گامي بر نمي دارند و گمان مي کنند با واردات بي رويه اجناس خارجي، تعطيل شدن کارخانه هاي داخلي، سرگرم کردن مردم به انواع سرگرمي هاي بيخودي و اميدهاي واهي، بناست معجزه ي ايجاد شغل، رفاه مردم و ارزاني رخ دهد! و با همه اينها سرانجام مدعي مي شوند که رهبري به فکر معيشت مردم نيست.

رسانه ملي و دست اندرکاران آن بايد حواس خود را جمع کنند که مانع نفوذ تفکر غربزده و غير اسلامي بر برنامه هاي سيما شوند و تحت تأثير انواع گرايش هاي سياسي قرار نگيرند. از مسئولين آن انتظار مي رود در زمينه مسائل مختلف از جمله مسئله ي فوق با بصيرت و درايت بيشتري عمل نمايند. خوب است بدانند که اين حق و خواسته مردم است که بخواهند چهره ي رهبر فرزانه، فقيه و عادلشان را بارها در سيما ببينند و در جريان به روزترين سخنان ايشان آن هم از زبان خودشان- و نه گويندگان خبر- قرار بگيرند.

حقوق بشر آمريکايي

Thu, 21 Apr 2016 00:05:00 GMT

تاريخ تجاوز و نقض حقوق بشر در آمريکا امروزي نيست، بلکه مادرزادي است! بلافاصله بعد از اعلام استقلال، جنگ‌هايي را عليه ملت‌هاي مختلف شروع کردند. از سال1776 تا الان يعني در 239 سال، ارتش آمريکا به 70 ملت حمله کرده است و فقط 21 سال استراحت کرده و جنگ اساسي (Major War) نداشته است.

سخن از حقوق بشر از آمريکا و به دنبال آن تهيه و ارائه گزارش هاي ضدحقوق بشري از کشورهاي مستقل و قدرتمند براي تحت فشار قرار دادن اين کشورها از سوي اين جنايتکار بين المللي، مصداق « دو کلام هم بشنو از مادر عروس» ! است.

کشوري که سياستمداران آن به نقض پيمان هاي بين‌المللي، نقض حقوق بشر به ويژه زنان و کودکان نه فقط در گستره ملي بلکه عرصه بين المللي، متهم است در دادگاه اذهان بيدار و آگاه؛ مجرم خطرناکي در جنايات حقوق بشري شناخته مي شود.

در تعريف حقوق بشر آمده است: «حقوق بشر اساسي‌ترين و ابتدايي‌ترين حقوقي است که هر فرد به طور ذاتي، فطري و به صرف انسان بودن از آن بهره‌مند مي‌شود، مطابق اعلاميه جهاني حقوق بشر و ساير اسناد بين‌المللي اين حقوق ويژگي‌هايي همچون جهان شمول بودن، سلب ناشدني، انتقال ناپذيري، تفکيک‌ناپذيري، عدم تبعيض و برابري طلبي، به هم پيوستگي و در هم تنيدگي را دارا است. از اين رو به تمامي افرد در هر جايي از جهان تعلق دارد و هيچ‌کس را نمي‌توان به صرف منطقه جغرافيايي که در آن زيست مي‌کند، از حقوق بشر محروم کرد. ضمن اينکه همه? افراد فارغ از عواملي چون نژاد، مليت، جنسيت و غيره در برخورداري از اين حقوق با هم برابر و يکسانند و در اين خصوص کسي را بر ديگري برتري نيست. اين حقوق شامل حقوق طبيعي يا حقوق قانوني که در قوانين ملي و بين‌المللي موجودند مي‌شود.»

بر اساس اين تعريف آيا آمريکا مي تواند خود را از اتهام نقض حقوق بشر با استناد به آمار سرسام آور خشونت عليه زنان در ايالات خود تبرئه کند؟ اين کشور مقام اول شيوع تجاوز را در جهان داراست. طبق اعلام دفتر آمارهاي قضايي آمريکا، 99 درصد متجاوزين را مردها تشکيل مي‌دهند و از بين قربانيان، 91 درصد زنان و 9 درصد مرد هستند. طبق بررسي مرکز ملي خشونت عليه زنان، يک نفر از 6 زن و يک نفر از 33 مرد آمريکايي يک مورد اقدام به تجاوز يا تجاوز کامل را در زندگيشان تجربه کرده‌اند. بيش از يک چهارم زنان در سنت نوجواني و اوايل جواني اعلام کرده‌اند که بعد از 14 سالگي، مورد حمله به نيت تجاوز يا تجاوز کامل قرار گرفته‌اند. از اين همه، فقط 16 درصد آن‌ها گزارش شده‌اند. تجاوزهاي علني در آمريکا رايج نيست، و بيشتر موارد تجاوز در خانه‌ها انجام مي‌گيرد.

شاهکار ديگر بزرگترين جنايتکار حقوق بشر در حق جامعه زنان آمريکايي از اين قرار است: ( تعرض فيزيکي، خشونت کلامي و رواني( فحاشي و تهمت زدن و ..) ، ايجاد ترس و ارعاب، اجبار به سقط جنين، استخدام زنان در مشاغل سخت و سطح پايين و در نهايت ليستي گسترده از بيشترين آسيب هاي روحي، جسمي و رواني به زن با پياده کردن تفکر فمينيستي بر افکار جامعه و ..

به اين موارد مي توان نقض حقوق مهاجرين را نيز اضافه کرد که ديگر کارنامه آمريکائيان را در مهمان کُشي و آزار مهاجران، سياه تر از قبل مي کند.

به گزارش پايگاه خبري «وال استريت ژورنال» در تاريخ 18 آگوست 2009، درمجموع 104 تن از مهاجراني که در بازداشت سازمان امور گمرکي و مهاجرت آمريکا بوده‌اند جان خودشان را از دست داده‌اند.

از سوي ديگر برخي از گزارش‌ها نيز حکايت از تجاوز جنسي گسترده به مهاجرين در بازداشتگاه‌ها و زندان‌هاي آمريکا دارد. بسياري از قربانيان تجاوز يا جرات شکايت کردن را ندارند و يا فرصت آن را پيدا نمي‌کنندو صدايشان به جايي نمي‌رسد.

اين مسائل درحالي در آمريکا مطرح مي‌شود که برخي گروه‌هاي حقوق بشر ديگر از قوانين سختگيرانه و سرکوبگرانه اخير در ايالت آريزونا عليه مهاجران به شدت انتقاد و اين قوانين را نقض آشکار حقوق بشر و تبعيض نژادي توصيف کردند.

تاريخ تجاوز و نقض حقوق بشر در آمريکا امروزي نيست، بلکه مادرزادي است! چرا که در اعلاميه استقلال آمريکا که در 1773 ميلادي که توسط توماس جفرسون(Thomas Jefferson) سومين رئيس جمهور آمريکا نوشت شد، در کمال تعجب صحبت از آزادي است! اما اسناد خود آمريکا بر اين اذعان دارد که نه تنها همين فرد ـ توماس جفرسون ـ حداقل 200 برده داشت بلکه از 56 عضو کنگره قاره‌اي 41 نفر برده‌دار بودند!

بلافاصله بعد از اعلام استقلال، جنگ‌هايي را عليه ملت‌هاي مختلف شروع کردند. از سال1776 تا الان يعني در 239 سال، ارتش آمريکا به 70 ملت حمله کرده است و فقط 21 سال استراحت کرده و جنگ اساسي (Major War) نداشته است.

75درصد از 44 رئيس جمهور آمريکا از افسران آمريکايي بودند با کارنامه اي که مملو از جنايات جنگي است، جناياتي که در پس حمله صورت گرفته است نه دفاع از خود! و جالب تر اينکه اين مباحث مختص ارتش است و نقش سازمان‌هاي جاسوسي در جنايات آمريکا را مي توان به صورت جداگانه بررسي کرد.

آمريکاي مدافع حقوق بشر! خود متعرف است که ما( آمريکائيان) مانند فرانسه نيستم؛ ماننند مادرمان انگليس هم نيستيم! چرا که فرانسوي‌ها به 80 ملت حمله کرده‌اند و انگليس از مجموعه 205 کشور به 193 کشور حمله کرده و برخي را به استعمار و استثمار خودش در آورده است! در کتاب «کشورهايي که انگليس به آنها تجاوز کرده است» مي‌خوانيم که اکنون 193 کشور عضو سازمان ملل هستند و از بين آنها انگليس به 171 کشور تجاوز کرده يعني از هر 10 کشور به 9 کشور حمله کرده است.

با اين آمار وحشيانه از قتل، تجاوز، لشکرکشي به کشورهاي ديگر حتي کشورهايي در قاره هاي ديگر، مي توان گفت: وقتي آمريکا دم از حقوق بشر مي زند يعني صحبت از حقوق بشر آمريکايي مي کند! حقوق بشري که چون کالبدي فارغ از روح، در دستان آمريکا بالا و پايين مي شود و در هر بار آن را به نوعي مي رقصاند.

جنايات آمريکا رخ داده در يک برهه زماني يا در جناياتي در زمامداري شخصي خاص نيست و نيفتاده است بلکه سياستمداران آمريکايي هر چه زبانشان به خشونت باز تر و هر چه انديشه هايشان وحشيانه تر و خواسته هايشان خودکامه تر و نگاهشان نژادپرستانه تر باشد امکان رسيدن به قدرت بيشتري را دارند و اين کلام با نزديک شدن به انتخابات رياست جمهوري آمريکا و قدرت گرفتن هلاري کلينتون و ترامپ به صداقت و واقعيت بسيار نزديک است.

جنايات سربازان، مستشاران، سياستمداران آمريکايي بارها و بارها در طول حيات اين کشور تکرار شده و مي شود؛ از دست داشتن در ترور شخصيت هاي مختلف وتا آتش افزوي جنگ هاي خانمان سوز در عراق، سوريه، بحرين، يمن گرفته تا کشتار و نسل کشي در فلسطين به دست اسرائيل غاصب، يا کشته شدن مسلمانان ميانمار در سکوت اين مدعيان حقوق بشر و سکوت آزار دهنده آنان در برابر نقض حقوق زنان و مردان مسلمان مهاجر و بومي کشورها در اقصي نقاط جهان.

آماري که فهرستي بيش از 100 جنايت جنگي و دخالت آمريکا در کمتر از يک قرن دارد.

طبق آمار صندوق کودکان ملل متحد (يونسف) 900 کودک در خشونت‌ها و درگيري‌هاي سال 2015 در يمن کشته شده‌اند و اين يعني کودکان يمني يک‌سوم از کل کشته‌ها و حدود يک‌چهارم از کل زخمي‌هاي غيرنظاميان يمن را تشکيل مي‌دهند. عربستان مجري اين حملات وحشيانه به يمن تحت حمايت شديد آمريکا دست به چنين جناياتي زده و صدالبته در پايمال شدن حقوق اين انسان هاي بي گناه آمريکا خفقان گرفته است.! همينطور در مورد کشته ، آواره و مفقود شدن کودکان سوري و گذران زندگي سخت مادران سوري در ترس تجاوز و ..

اين ها مواردي است که حقوق بشر آمريکايي چشمي براي ديدن آن ندارد اما حجاب زن مسلمان را در جامعه اي تحت لواي دستورات دين مبين اسلام نقض حقوق بشر مي داند، اعدام سوداگران مرگ را نقض حقوق بشر مي داند، نگاه اسلامي و عزت مند به حضور اجتماعي زن مسلمان و حفظ حرمت او را نقض حقوق زن مي داند، در کل آمريکا هر آنچه باعث قدرت و قوام و توسعه يک کشور و احساس استقلال و امنيت همه جانبه آن ها شود را با برجسب حقوق بشري مي راند و به دنبال دفع آن است!

شاهد اين مدعا تلاش براي ايجاد اسلام هراسي بيشتر در جامعه غربي است که يکي از مؤثرترين راه هاي آن فشار بيشتر بر زنان و مردان مسلمان است که منجر به ضايع شدن حقوق انساني آنها مي شود.

مثلا يک خط تلفن ويژه براي ثبت حوادث ناشي از اسلام‌هراسي در هلند وجود دارد که در سال گذشته، با افزايش تعداد گزارش‌ها مواجه بوده است. به گزارش روزنامه «Dutch News» اين خط تلفن با عنوان «ملد اسلاموفوبي» در سال گذشته 158 مورد خشونت فيزيکي و لفظي عليه مسلمانان را ثبت کرده است. بيشتر اين گزارش‌ها در ماه ژانويه و پس از حمله تروريستي به دفتر نشريه شارلي ابدو در پاريس انجام گرفت.

موج دوم اين حملات نيز در ماه نوامبر و پس از حملات تروريستي مجدد به پاريس آغاز شد. اين افزايش تعداد گزارش‌ها در حالي است که بسياري از مسلمانان از ارائه گزارش در مورد تجربيات تلخ خود از اهانت‌ها و تعصبات موجود خودداري مي‌کنند.

در دو سوم اين گزارش‌ها، زنان با حجاب قرباني حملات اسلام‌ستيزانه بوده‌اند. از هر ده حمله به زنان مسلمان نيز سه حمله نيز فيزيکي بوده و اکثر اين حملات نيز از سوي مردان سفيدپوست صورت گرفته است.

اين گزارش‌ها همچنين حاکي از آن است که بسياري از اين اتفاق‌ها به خاطر عدم اطمينان و نداشتن اميد به نتيجه‌اي متفاوت، به پليس گزارش داده نمي‌شوند.

اينجاست که بايد چشم ها روشن و گوش ها شنوا و بصيرت ها به کارگرفته شود تا با دستي پر از جنايات ضدبشري آمريکا در تقابلي به مثل حقوقدانان و فعالان حقوق بشري به دنبال تفهيم اتهام به اين شيطان نادان بوده و او را به دست محکمه هاي جنايات جنگي و .. بکشانند، سکوت و برخورد منفعلانه در اين زمينه نمي تواند، راهگشا باشد.

منيره غلامي توکلي

انتهاي پيام/

چند کلام با روحاني در روز فناوري هسته اي

Wed, 20 Apr 2016 21:37:00 GMT

آقاي حسن روحاني! ساعاتي پيش، سخنراني شما در مراسم گراميداشت روز فناوري هسته اي را از شبکه ي خبر شنيدم؛ کاري که لااقل در آن يکي مهارت داريد!

ياد شهداي بزرگوار هسته اي را گرامي داشتيد؛ شهدايي که حاصل خون شريفشان در معرض معامله قرار گرفت!

گفتيد 20 فروردين امسال حال و هواي ديگري دارد. راست گفتيد، حال و هواي خسارت؛ همانگونه که امام خامنه اي فرمودند، خسارت محض!

گفتيد جهانيان حق هسته اي ما را به رسميت شناخته اند، به صلح آميز بودنش اعتراف و همکاري با ايران را در زمينه ي هسته اي آغاز کرده اند. ولي لااقل به يک مورد از اين همکاري ها اشاره نکرديد! البته از انصاف نگذريم، همکاري خوبي در توقف چرخ سانتريفيوژها و کوتاه شدن دست ملت از بهره وري از اين فناوري عظيم وجود داشته است!

سال 94 را سالي تاريخي و به يادماندني دانستيد. درست است؛ شايد روزي در کتاب هاي تاريخ از وقايع آن در کنار نام هاي گلستان و ترکمانچاي و حتي پر رنگ تر از آنها ياد شود!

دم از پيروزي و موفقيت ديپلماتيک زديد. کاش يکي از آثار واقعي و ملموس اين پيروزي را در عالم خارج از سخن پردازي ها برمي شمرديد!

به برجام باليديد. شايد ايراد از چشم هاي ملت است که تا به حال نوري از آفتاب برجام شبش را روشن نکرده است!

البته برجام را به ابري گذرا تشبيه کرديد. مگر وعده نمي داديد که با برجام تحريم ها براي هميشه برداشته خواهند شد؟!

نتيجه ي مذاکرات را به ملت ايران نسبت داديد و خواستيد براي افتضاح به بار آمده، ملت را شريک جرم خود معرفي کنيد؛ همان ملتي که جواب انتقاداتش را با برچسب هاي بي سواد، تازه به دوران رسيده، نوکيسه، بي کار، افراطي و ... و عبارت «به جهنم» داديد!

سعي کرديد برجام بي فرجام را در نتيجه ي هدايت هاي رهبري معرفي کنيد و پاي رهبري را به اين ناکامي تاريخي باز کنيد. ولي حسن آقا! ملت ايران هوشيار و خوش حافظه است و بيانات امام خود را فراموش نکرده که از همان ابتدا عدم خوش بيني خود را اعلام فرمودند، طي اين سال هاي خسران دائماً تذکراتي دادند و خطوط قرمزي تعيين فرمودند که از آنها عبور کرديد و امسال هم به صراحت به عدم حصول نتيجه ي لازم از برجام اشاره فرمودند!

امروز هم از اعتدال گفتيد، چنانچه در تمام مدت دولتتان حتي در زمان انتخابات به تبليغات حزبي و سياسي پرداختيد. ادعا کرديد همان امت وسطي هستيد که قرآن فرموده و غير از طرفدارانتان همه را خارج از اين دايره و افراطي دانستيد، در حالي که رهبر معظم انقلاب حتي جمهوري اسلامي را کاملاً اسلامي نمي دانند و مي فرمايند به سمت اسلامي شدن پيش مي رويم! چه رسد به يک حزب تازه به دوران رسيده؟!

فرمايش اماممان مبني بر لزوم استفاده از همه ي ابزارها را تکرار کرديد، ولي در عمل فقط به ابزار مذاکره اصالت داديد!

گفتيد نمي شود چشم بسته به کشوري ديگر چک سفيد بدهيم. وقتي ابتدا همه ي خواسته هاي طرف هاي مذاکره را به اذعان خودشان انجام داده ايد، دست ها را جلوي آنها دراز کرده ايد و تازه منتظر اجراي تعهدات دشمن هستيد، چه چيزي جز چک سفيد به آنها داده ايد؟!

دانشمندان هسته اي را که نامشان در افتخار رسيدن به فناوري هسته اي مي درخشد، در رتبه ي کساني دانستيد که دست ما را از بهره ي اين فناوري کوتاه کرده اند!

در کلام از خودکفايي حمايت کرديد و در عمل فناوري بومي ما را به مزايده که نه، به حراج گذاشتيد و پاي واردات بي رويه و غيرضروري از غرب را به کشورمان بازتر کرديد!

باز هم به تفکري که آن را افراطي مي خوانيد، حمله کرديد؛ همان عنواني که طبق فرمايش رهبر عزيزمان به تفکر انقلابي نسبت داده مي شود! و از تفکري حمايت کرديد که غرب را استاد و معلم و خود را نيازمند به آن مي داند! به گمانم درباره ي اعتدال صحبت مي کرديد!

از مزاياي اعتدال گفتيد که با هزينه ي کمتر و مسير کوتاهتر به مقصد مي رسيم. آيا تعطيلي بهره برداري هسته اي، تحريم هاي جديدتر، باز شدن راه نفوذ به بهانه ي مذاکرات، اتلاف نزديک به سه سال فرصت خدمت و ... بدون حصول نتيجه ي مطلوب، هزينه ي کمي است؟! و تعهدات طولاني و فراتر از خطوط قرمز دولت مسير کوتاهتري است؟! بله، صحبت شما تنها در صورتي صحيح است که مقصد را مقصد طرف مقابل در مذاکره تعريف کنيم که در اين صورت با اعتدال و اجراي تعهدات و محدوديت هاي برجام با هزينه ي کمتر و مسير کوتاهتر مقصد که همان فرصت مهار جمهوري اسلامي است، حاصل شده است! همان به اصطلاح فرصتي که مخاطبان را به حمايت از آن فراخوانديد و با عبارت «خداي ناکرده» سعي کرديد در ملت نگراني امکان عدم استفاده از آن را ايجاد کنيد!

از فرصت فروش UF6 و خريد کيک زرد ذوق زده شديد. آيا فروش اجباري توليدات مورد نيازمان دستاورد محسوب مي شود؟! آيا ممنوعيت توليد کيک زرد و وابستگي به دشمن براي خريد آن افتخار است؟!

براي اقتصاد و سياست مرزي قائل نشديد. آقاي روحاني! شما که باسواديد بفرماييد؛ آيا اين اعتقاد شما جز به معناي هضم شدن در اقتصاد ليبرال و دهکده ي جهاني آمريکا و نظام سلطه است؟!

مثل پير و مرادتان که گفت روزگار موشک گذشته، به سپاه که سرباز و پژواک اوامر ولايت است، کنايه وار حمله کرديد و دل به تشويق هاي متملقانه خوش کرديد!

از انداختن ترس و رعب در دل دشمنان توسط سپاه مقدس اسلام انتقاد کرديد، غافل از فرمايش خداوند متعال که :«ترهبون به عدو الله و عدوکم»!

درشت گويي و حرف هاي بي پايه را محکوم کرديد. با اين حساب اولين محکوم سخنانتان خود شماييد که قريب به سه سال پيوسته به هم ميهنان منتقدتان درشت گويي کرديد و حرف هاي بي پايه زديد؛ از تورم صفر درصدي، عبور از رکود، ايجاد اشتغال 600 هزاري و وعده ي رفع همه ي تحريم ها تا ادعاي مبارزه با فساد و اطاعت از رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب!

گفتيد نمي توانيم صد در صد به يکي بدبين باشيم. گويا شما هم دچار ضعف حافظه شده ايد که فرمايش بنيانگذار انقلاب اسلامي را فراموش کرده ايد که آمريکا شيطان بزرگ است! مگر مي شود به شيطان بزرگ بدبين نبود؟! و شايد دچار نقص شنوايي شده ايد که تأکيدات مستمر رهبر عزيزمان درباره ي غير قابل اعتماد بودن دشمن را نمي شنويد!

با صداي بلندي که بيشتر نشانگر بيمي دروني است گفتيد ما براي هيچ کشوري تهديد نيستيم و باز هم عدول کرديد از دشمنيمان با رژيم جعلي اسرائيل و فراموش کرديد فرمايش امام راحل را که اسرائيل بايد از صفحه ي روزگار محو شود! آقاي روحاني! با افتخار بايد گفت؛ ما براي اسرائيل بزرگترين تهديديم.

چند بار سيگنال اظهار محبت به کشورهاي همسايه فرستاديد، فارغ از اين که عده اي از کشورهاي دوست و برادر شما که برايشان پيام محرمانه ي دعوت به مذاکره فرستاديد، با همدستي دشمنان قسم خورده ي ما تمام هم و غمشان را براي نابودي تشيع به کار بسته و شمشيرشان را از رو بسته اند! راستي! فراموش کرده بودم که آنها در انتخابات هفتم اسفند از ليست اميد حمايت کرده بودند و صد البته منافع حزبي بر منافع ديني و ملي اولويت دارد!

نتيجه ي کار دولت خود را ايجاد اعتماد دنيا به ايران اعلام کرديد و لابد فشارهاي روزافزونشان به ويژه در اين روزها و پس از مذاکرات در راستاي همين اعتماد است!

گفتيد ايران هراسي را از بين برده ايد، غافل از اين که دشمنان ما همواره اسلام را مغاير با منافعشان مي دانند و دست از اسلام هراسي بر نمي دارند و القاي ايران هراسي آنها نيز در راستاي اسلام هراسي است و تنها زماني دست از ايران هراسي بر مي دارند که احساس کنند مسؤولان کشورمان دست از اسلام ناب برداشته اند!

راستي! قبل از افاضه ي فيض رئيس دولت اميد، ظاهراً از 12 دستاورد هسته اي نيز رونمايي شد؛ دستاوردهايي که در نتيجه ي تلاش هاي مجاهدانه ي دانشمندان عزيزمان حاصل شده اند و إن شاءالله ادامه خواهند داشت. اما آقاي روحاني! دوچرخه اي که داشته باشي و اجازه ي سوار شدن نداشته باشي، به چه دردي مي خورد؟!

تحريمهاي جديد

Mon, 18 Apr 2016 12:59:00 GMT

تحريم عليه ايران اسلامي، حربه‌اي پوسيده و نخ‌نما است که ديگر به عادتي ديپلماتيک و بداخلاقي سياسي – اقتصادي از سوي يک کشور شناخته شده و متهم اصلي دشمني با نظام و ملت ايران اسلامي، تبديل شده است.

تحريم هاي بانکي، تجاري، علمي، نظامي و حتي حقيقي و حقوقي... که از سال هاي اول پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان سدي مانع پيشرفت همه جانبه و راه حلي براي انزوا کشاندن و شکننده کردن اين نظام؛ بر مردم و مسئولان تحميل شده است، با وجود طول عمري غالب بر چهاردهه در پسابرجام معني ديگري دارد.

فروردين سال 94 بعد از توافق هسته اي ايران با گروه 1+5 تحليل هاي موافق اين رويداد بين المللي آن را آغاز لغو تحريم هاي ظالمانه اقتصادي و مالي چند جانبه اروپا و آمريکا عليه ملت ايران مي دانستند و مخالفان يا به قولي ( دلواپسان)!نه تنها آن را در حد تعليق تحريم ها هم نمي ديدند بلکه عده اي بر اين باور بودند که آمريکا بر تعهدات خود پايند نبوده و قطعا در پس اين توافق نامه شيطنت هاي بسياري انجام خواهد داد.

اين برداشت ها و تحليل ها ناشي از محتواي اصلي بيانيه لوزان بود، آنچه از محتواي اصلي بيانيه لوزان (به زبان فارسي) به دست مي آيد، اين است که

پس از اجرايي شدن برنامه برجام، تمامي قطعنامه هاي شوراي امنيت لغو خواهد شد

همه تحريم‌هاي اقتصادي و مالي چندجانبه اروپا و يک جانبه آمريکا و از جمله تحريم هاي مالي، بانکي، بيمه، سرمايه گذاري و تمامي خدمات مرتبط با آنها در حوزه هاي مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشيمي و خودور سازي نيز فوراً لغو خواهند شد.

تحريم‌ها عليه اشخاص حقيقي و حقوقي، سازمان‌ ها، نهادهاي دولتي و خصوصي تحت تحريم ‌هاي مرتبط هسته ‌اي ايران از جمله؛ بانک مرکزي، ساير موسسات مالي و بانکي، سوئيفت، کشتيراني و هواپيمايي جمهوري اسلامي، کشتيراني نفت به‌طور همه ‌جانبه فوراً برداشته خواهند شد.

کشورهاي عضو گروه (1+5) متعهد هستند از وضع تحريم‌ هاي جديد در موضوع هسته‌اي خودداري نمايند.

و اين در حالي است که در متن انگليسي بيانيه لوزان، آمده است که

1. لغو تحريم ها منوط به پايبندي موثر ايران به تعهداتش است و در اين صورت است که آژانس انرژي اتمي، ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا تحريم هاي هسته اي را تعليق مي کنند نه لغو!

2. در صورتي که ايران نتواند به هر يک از تعهدات خود در توافق ژنو عمل نمايد همه تحريم ها مجدداً بر مي گردد.

3. تمامي قطعنامه هاي شوراي امنيت عليه برنامه هسته اي ايران همزمان با تکميل تعهدات ايران نسبت به اقدامات برنامه هسته اي از جمله فردو، اراک و ... لغو خواهد شد.

4. تمامي تحريم هايي که عليه ايران به واسطه تروريسم، سوءاستفاده از حقوق بشر و موشک هاي بالستيک وضع شده است همچنان به جاي خود باقي خواهند ماند.

نکته مهم و صد البته مغفول مانده – از سوي مذاکره‌کنندگان ايراني در تنظيم اين بيانيه که به طور قطع رد شدن از خط قرمزهاي مقام معظم رهبري در آن ديده مي شود - تأکيد متن اصلي انگليسي برجام به تعليق تحريم ها از سوي آمريکا و گروه مذاکره کننده اروپايي و از سوي ديگر باقي ماندن تحريم‌ها عليه ايران به واسطه بهانه‌هايي چون تروريسم و حقوق بشر (حقوق زنان) و موشک‌هاي بالستيکي است.

چيزي که رهبر انقلاب با صدور الزامات و شرايط اجراي برجام بر آن تأکيد داشتند: «...1. در اعلام اتحاديه‌ اروپا و رئيس‌جمهور آمريکا بايد تصريح شود که اين تحريم‌ها به‌کلي برداشته شده است. 2.هرگونه اظهاري مبني بر اينکه ساختار تحريم‌ها باقي خواهد ماند، به‌منزله‌ نقض برجام است... همچنين در سراسر دوره‌ 8‌ساله وضع هرگونه تحريم در هر سطح و به هر بهانه‌اي (از جمله بهانه‌هاي تکراري و خودساخته‌ تروريسم و حقوق بشر) توسط هريک از کشورهاي طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبه‌ مجلس اقدام‌هاي لازم را انجام دهد و فعاليت‌هاي برجام را متوقف کند.

رهبر انقلاب اسلامي با بصيرت و تيزهوشي دست خيانت پيشه و تفکر خصمانه شيطان بزرگ آمريکا و هم پيمانانش را شناخته و بارها و بارها به گونه‌هاي مختلف آن را تذکر داده و با دلسوزي چراغ روشنايي بخشي بر کوره راهي که برخي آن را راه نجات و تنها راه مي ديدند، روشن کردند.

علاوه بر رهنمودهاي رهبر انقلاب اسلامي، گروه ها و احزاب و طيف هاي مخالف برجام که سرسختانه و نامهربانانه از سوي رئيس جمهور دلواپسان ناميده شدند و به جهنم و درک ... دعوت شدند، اين واقعيت را مي دانستند که اعتماد بر آمريکا، تکيه کردن به ديواري شکسته، قبول کردن قول چوپان دروغگو، ترحم کردن به گرگي خونخوار و صدالبته شيطاني عهد شکن است.

اينکه يک روز بعد از اعلام اجراي توافق هسته‌اي، وزارت خزانه‌داري آمريکا تحريم‌هاي تازه‌اي را در واکنش به آزمايش‌ موشکي اخير ايران وضع کرد. زنگ خطري بود که دولتمردان ما از آن به راحتي گذشتند و اين چشم پوشي ها تا حد زيادي جسارت و انگيزه هاي عهد شکني و تصورات باطل اين کشور را مبني بر تأثيرگذار بودن تحريم ها، عجز مردم ايران در برابر تحريم هاي اعمال شده و اراده دولتمردان ما بر اجراي يک طرفه برجام، قوي و قوي تر کرد.

جک لو، وزير خزانه داري آمريکا 26 دي ماه سال گذشته گفته بود که« ما به ادامه تحريم فعاليت هاي ايران خارج از چارچوب برجام ادامه مي دهيم. اين تحريم ها شامل فعاليت هاي ايران در حمايت از تروريسم، فعاليتهاي بي ثبات کننده منطقه ، اقدامات ناقض حقوق بشر و برنامه موشکي ايران است. همچنين لازم است متذکر شوم که به جز برخي موارد استثناء (مثل خريد فرش از ايران) ساير روابط اقتصادي ايران و آمريکا همچنان ممنوع است و اشخاص آمريکايي از جمله بانک هاي آمريکايي نميتوانند وارد تراکنش و معامله با اشخاص ايراني شوند.»

اگر چه در برهه اي از زمان آمريکايي ها براي آزادسازي زندانيان آمريکايي، تصميم گرفتند تا مجموعه تحريم‌هاي محدود و هدفمند براي تنبيه ايران به‌خاطر انجام آزمايش موشک‌هاي بالستيک را به تأخير بيندازند. اما هرگز آن را از روي ميز خود برنداشتند تاجايي که بعد از آزاد سازي جيسون رضائيان، رويتز نوشت که انتظار مي‌ رود با آزاد شدن خبرنگار واشنگتن‌پست تحريم‌هاي يک‌جانبه به‌سرعت اعمال شوند.

و اين درست پيش بيني بود که در 27 اسفند سال گذشته محقق شد و 6 قانونگذار جمهوري‌خواه مجلس سنا، طرحي را براي تحريم ايران ارائه کردند ، اين طرح که «مارک کرک»، «مارکو روبيو»، «کلي آيوت»، «دن کوتس»، «کوري گاردنر» و «ميچ مک‌کانل» حاميان اصلي آن بودند، ايران را به حمايت از «فعاليت‌هاي تروريستي» و نقض حقوق بشر متهم کرده است.

پايگاه خبري هيل، مفاد اين طرح موسوم به «قانون تحريم تروريسم و حقوق بشر ايران، 2016 را به شرح زير بيان کرده است:

1) وضع تحريم‌هاي جديد عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و شرکت هواپيمايي ماهان؛

2) قانون‌مند کردن ممنوعيت‌هاي فعلي عليه دسترسي مستقيم و غيرمستقيم ايران به نظام مالي آمريکا و در عين حال، تقويت و کارآمد کردن الزامات سخت‌گيرانه براي رئيس‌جمهور آمريکا جهت حذف ايران يا کشورهاي ديگر از فهرست کشورهاي حامي تروريسم؛

3) وضع تحريم‌هاي جديد ايران عليه ايران به دليل نقض حقوق بشر؛

اين موارد نشان مي دهد که دلنگراني بخش عظيم از جامعه درست و به جا بود چرا که ما شاهد اعمال نظر جسورانه مقامات آمريکايي در خصوص ساير موارد داخلي و امنيتي کشور از کانديداهاي مجلس خبرگان رهبري و مجلس شوراي اسلامي تا پيشرفته هاي نظامي حتي تا مرز به مذاکره نشستن در اين خصوص بوديم.! مواردي که از آن تحت عنوان « نفوذ در پسابرجام» مي توان ياد کرد.

حربه وضع تحريم ها و فشارها عليه ايران و ساير کشورهايي که زير سلطه آمريکا نرفته و اين کشور توان مبارزه رو در رو نظامي و لشکر کشي به خاک اين کشورها را ندارد آن هم به بهانه نقض « حقوق بشر» دغلبازي و رياکاري غربي ها در برخورد با اين مقوله است.

قابل توجيه نيست که دولتمردان آمريکا از ينگه دنيا به دنبال حفظ منافع خود در کشورهاي آسيايي چون چين، کره شمالي و ايران باشند و يا به چون دايه اي دلسوزتر از مادر در انديشه امنيت منطقه غرب آسيا يا حفظ امنيت ساير هم پيمانان خود در اقصي نقاط جهان دست به تحريم ها و فشارها عليه نظام هاي مستقل بزنند و دولتمردان آنها سرزمين هاي تحريم شده سکوت کرده و اين حرکت آمريکا را فقط داراي مصرف داخلي بدانند.

چرا که سکوت در برابر ظالم يک شيطان بزرگ،نه تنها او را جسور و بي پروا تر کرده و بلکه شيطانک هاي ديگر را نيز به وادي دشمني و به نوعي تحقير و تحريک کشور فرا مي خواند! چيزي که بدون رودربايسي بايد گفت از سوي برخي از کشورهاي همسايه ايران، با زباني دراز و رويي باز در حال انجام شدن است از عربستان گرفته تا ساير کشورهاي مرعوب منطقه تا کشوري ذره بيني به نام جيبوتي و تا فراهم کردن شرايطي که رئيس جمهور کشور بزرگ ايران اسلامي را به ترک نشست اخير سازمان همکاري اسلامي در ترکيه وا مي دارد.

در سطح بين‌الملل نيز شاهد بسياري از واکنش‌ها عليه مواضع خصمانه و سوء استفاده آمريکا از حقوق بشر هستيم.

کره شمالي در واکنش به انتقاد آمريکا در رابطه با حقوق بشر اين کشور با صدور بيانيه‌اي واکنش نشان داد و گفت: « ... واشنگتن از اين موضوع به عنوان ابزاري براي اعمال فشار عليه کشورهاي مستقل استفاده مي کند». همچنين اين اقدام وزارت امور خارجه آمريکا را حرکتي مغرضانه دانست و اين کشور را بزرگترين ناقض حقوق بشر در دنيا معرفي کرد.

پيونگ يانگ افزوده است که «در قبال چنين اقدامات خصمانه آمريکا واکنش سختي نشان خواهد داد و اقدامات مقتضي را اتخاذ خواهد کرد.»

و چين در واکنش به گزارش حقوق بشر سالانه وزارت خارجه آمريکا که از چين نيز به عنوان يک کشور نقض کننده حقوق بشر ياد کرده است، اعلام کرد که آمريکا به کنوانسيون بين المللي حقوق بشر ملحق نشده است و از وضعيت حقوق بشري خوبي برخوردار نيست و تنها در سال گذشته ميلادي در 50 هزار مورد تيراندازي در آن کشور بيش از 13 هزار نفر جانشان را از دست داده اند.

اما در کشور ما تقريبا مي توان گفت بعد از برجام نگاه به اين تحريم ها با شعار مصرف خانگي داشتن اظهارات خصمانه دولتمردان آمريکايي و بهانه تراشيدن براي توجيه کردن تحريم هاي جديد با اين عنوان که تحريم هاي هسته اي برداشته شده است، بدون واکنش جدي و در عين حال تأثيرگذار دولتمردان به ويژه دستگاه ديپلماسي، رو به رو است و در اين راستا گويي براي خالي نبودن عريضه هر از گاهي واکنشي کمي دورتر از لبخند ديپلماسي ارائه شده است!.

اعلام گزارش نقض حقوق بشر عليه کشور ايران اسلامي با قوانين برگرفته از دستورات دين مبين اسلام که در اکثر موارد با قوانين پوچ و ضدبشري کشورهاي مدعي حقوق بشر تفاوت نه بلکه ضديت آشکاري دارد؛ احترام نگذاشتن به قوانين يک نظام اسلامي، زير سوال بردن دستگاه حقوقي کشور و همچنين مبارزه علني با احکام قضايي برگرفته از دين اسلام است که در صورت بي پاسخ ماندن يا منفعل عمل کردن و يا در بعضي از اقشار مانند حقوق زنان به دنبال رضايت طرف مقابل بودن اجازه نفوذ به دشمن است و اين اجازه دادن نوعي خيانت محسوب مي شود.

در اين راستا آيت‌الله لاريجاني طي سخناني به تبيين اين مسئله پرداخته و بيستم مهرماه سال 94 درجلسه عالي قضايي مي‌گويد: آمريکا و کشورهاي غربي در حالي به دليل اجراي يک حق قرآني به ما فشار سياسي وارد مي‌کنند که راه حل معقول و بازدارنده‌اي براي مقابله با افزايش خشونت ها و کشتارهاي داخلي خود ندارند....فشارهاي حقوق بشري غرب عليه جمهوري اسلامي ايران دوباره به راه افتاده و موضوع قصاص‌ها را مطرح کرده اند، در حالي که بارها گوشزد شده است که چگونگي اداره کشورهاي اسلامي مبتني بر ارزشهاي اسلامي و ربطي به غربي‌ها ندارد..... قصاص حقي قرآني است و جمهوري اسلامي ايران هيچگاه از ارزش‌هاي الهي خود عقب نشيني نخواهد کرد... غربي‌ها در حالي در باب حقوق بشر و موضوع قصاص که حق اولياي دم است به جوسازي عليه جمهوري اسلامي مي‌پردازند که کشتار مردم يمن و فلسطين و حمله به مردم در افغانستان و عراق و کشتن زنان و کودکان برايشان مهم نيست.

از اين فرمايشات عالي ترين رتبه قضايي کشور مي‌توان برداشت کرد که جا دارد از آمريکا و همپيمانانش و کشورهايي که در زمينه حقوق زنان و کودکان خود ناقض‌ترين کشورها در حد بين‌المللي هستند، طرح شکايت کرد و نه تنها به دنبال احقاق حقوق زنان و کودکان و زندانيان و ... کشوري چون آمريکا و امثالهم بود بلکه بايد اين حقوق پايمال شده توسط آمريکا را در ساير کشورهاي به ويژه کشورهاي مسلمان پيگيري کرد و در اين زمينه حتي مي‌توان علاوه بر ارائه مستندات و طرح شکايت به سازمان ملل، واتيکان را نيز به عنوان يک مجموعه ديني دنياي مسيحيت وارد عرصه و پاسخ‌گويي کرد.

به قلم: منيره غلامي توکلي

انتهاي پيام/غ

به آقا بگوييد از رفتن حرف نزند

Wed, 16 Mar 2016 11:26:00 GMT

به آقا بگوييد از رفتن حرف نزند،
از ديشب تا الآن، به قلبم (قلب هايمان) فشار آمده!
خطاب جانباز ويلچري به حجت الاسلام والمسلمين پناهيان
در دومين شب عزاداري فاطميه 1437 در حسينيه امام خميني (ره)
طراح: سلمان فارسي

نقدي بر فضاي مجازي

Fri, 04 Mar 2016 11:03:00 GMT

طبق نظريه ولايت فقيه، حضرت امام (ره) معتقدند که ادله عقلي و نقلي داريم که همان منسبي که در اداره حکومت براي امامان معصوم عليهم السلام بوده است براي ولي فقيه منتخب هم خواهد بود، زيرا همان ادله اي که در کلام براي وجود امام بيان مي کنيد به همان ادله بايد افرادي باشند که داعيه دار حکومت باشند تا موجب اختلال نظام نشود و دشمنان خارجي مسلط نشوند.

بايد شخصي در رأس حاکميت باشد که قدرت را تنفيذ کند و باعث شود که عدالت و امنيت در جامعه گسترش پيدا کند .

بنابر اين يکي از ادله ضرورت حکومت و ولايت، ضرورت امنيت است، يعني ما به اين دليل به ولايت و حکومت نيازمنديم که به امنيت برسيم و اگر حکومت امري ضروري است بنابراين به دلالت التزامي ثابت مي شود که معلول آن يعني امنيت نيز امري ضروري است.

حال با توجه به آنچه بيان شد و بياني که در باره ي آسيب هاي فضاي مجازي در کلام مقام معظم رهبري وجود دارد آيا شايسته نيست که مسئولين محترم در اين امر فکري براي امنيت و سلامت و بهداشت جامعه داشته باشند.ايشان مي فرمايد:

«اين جوان‌ها همان جوان‌هايي هستند که شبانه‌روز به‌وسيله‌ي رسانه‌هاي صوتي و تصويري و اينترنتي، در زير بمباران تخريب قرار دارند؛ غوغايي است در دنيا؛ در دنياي مجازي. در دنياي رسانه‌هاي صوتي و تصويري، صدها رسانه، و با يک اعتبار هزارها رسانه، در حال بمباران افکار جوان‌هاي ما هستند؛ بعضي از آن‌ها سعي مي‌کنند جوان‌ها را از دين برگردانند، بعضي سعي مي‌کنند آن‌ها را از نظام اسلامي منصرف کنند، بعضي سعي مي‌کنند آن‌ها را به ايجاد اختلاف وادار کنند، بعضي سعي مي‌کنند آن‌ها را در خدمت هدف‌هاي خبيث خود بگيرند، بعضي سعي مي‌کنند آن‌ها را به ولنگاري و بيکارگي سوق بدهند؛ اين بمباران به‌طور دائم بر روي سر جوان‌هاي ما و به‌وسيله‌ي همين دستگاه‌ها و رسانه‌هاي صوتي و تصويري و اينترنتي در حال انجام است.»

قابل توجه علماي حاضر در ليست هاشمي

Tue, 23 Feb 2016 02:34:00 GMT

از آنجا که BBC و VOA ليست هاشمي را تبليغ مي کنند، اگر تاکنون در خصوص اعلام برائت از حضور در اين ليست حجت عقلي و شرعي نداشتيد، امروز مي دانيد که فهرست هاشمي و حضور شما در آن فهرست بخشي از پازل دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمين است و اين يعني عقلاً و شرعاً قابل پذيرش نيست که درپازل دشمن، براي خودتان نقشي را پذيرا باشيد.

اگر دعوت دشمن به ليست هاشمي برايتان حجت نيست، امر ديروز رهبري مبني بر اين که مردم عکس درخواست دشمن عمل کنند بايد حجت شرعي را بر شما تمام کرده باشد، وقتي مردم شرعاً مجاز به تبعيت از دعوت دشمن نيستند، آيا حضور شما در فهرستي که رهبري از آن نهي مي کند آيا تواند شرعي تلقي گردد؟!

مقام علمي و عملي شما اينقدر بالا هست که هيچ نيازي به تأييد آقاي هاشمي نداشته باشد به خصوص که اسامي تعدادي از شما بزرگواران در فهرست هاي رسمي مورد وثوق نيز وجود دارد و به نظر مي رسد حضور شما در اين فهرست بيش از اين که براي شما اعتباري ايجاد کند، براي هاشمي اعتبار ايجاد مي کند.

از شما توقع مي رود به عنوان کساني که قرار است در خط مقدم حفظ و حراست از نظام مقدس جمهوري اسلامي حضور داشته باشيد، اميد دشمنان را نااميد فرماييد و رسماً از ليستي که باعث اميدواري دشمنان انقلاب اسلامي ايران گرديده است اعلام برائت فرماييد.

موزه عبرت

Mon, 15 Feb 2016 21:53:00 GMT

ايا ميدانيد موزه عبرت تهران در روزهاي بهمن هر سال براي بازديد عموم چه گروهي و چه خانوادگي و چه فردي در ساعات معيني باز است؟

براي اطلاعات بيشتر به سايت موزه عبرت مراجعه کنيد .

اينم از گزارش قلمدوني در مورد اين موزه البته با عکس هاي اينترنتي

شکنجه گاه ديروز؛ عبرتکده امروز /موزه "عبرت"؛ جايي که يادمان بياورد "آزادي رايگان نيست"

يشه واژه موزه از لغت يوناني موزين (Mousein) به معناي مقر زندگي است و در بيشتر فرهنگ لغات ايراني آن را به براي حفظ آثار هنري و تاريخي، تعريف کرده‌اند. موزه‌ها در همه جاي دنيا يادآور تاريخي از گذشتگان هستند که انسان با ديدن مجموعه آثار موجود در آن حس زيباي نشاط و سرزندگي را دريافت مي‌کند.

هان اي دل عبرت بين!

اما در جنوب تهران، نزديکي‌هاي ميدان امام خميني(ره) موزه زنداني وجود دارد که با بازديد از آن دو حس متفاوت را تجربه مي‌کني؛ حس مظلوميت، استقامت، ايثار و حس نفرت و دَرَندِگي. هر چه تنفرت بيشتر مي‌شود به قله رفيع ايثار نزديک مي‌شوي! هر چه دَرَندِگي بر تو ثابت مي‌شود، اوج استقامت را بيشتر درک مي‌کني! دَرَندِگي طاغوت و استقامت ملت، نفرت از ديکتاتوري و ايثار براي نجات امت...

در اين موزه صداهاي بسياري وجود دارد که به گوش جانت مي‌نشيند؛ صداي ناله همراه با صوت زيباي قرآن و شعارهاي انقلابي/ صداي تندر ضربه شلاق و فرياد بازجو و فحاشي ... هر چه شلاق محکمتر در هوا مي‌چرخد، صداي قرآن رساتر مي‌شود! هر چه فحاشي بازجو گُر مي‌گيرد، شعار انقلابي طوفنده‌تر مي‌شود!

اينجا تهران – ميدان امام خميني - موزه عبرت

« آزادي رايگان نيست»!

وقتي در با صداي مهيب بر پاشنه آهني‌اش مي‌چرخد، سردي و سنگيني محيطي که بر آن پا مي‌گذاري تداعي کننده محلي مخوف مي‌شود! فکر کن چشمانت را هم بسته باشند و مانعي نيم متري پيش رو داشته باشي... اين لحظه ورود به لانه «كميته مشترك ضد خرابكاري» رژيم پلهوي است، جايي که از ابتدا قصد پايمال کردن مردم را داشتند و خود بر زمين کوبيده شدند، براي همين‌ست که موزه عبرت نام گرفته است؛ موزه‌اي که زندان است و شعارش اين است که « آزادي که رايگان نيست»!

اين زندان به شکل استوانه اي در سه طبقه، داراي چهار بند انفرادي با 86 سلول يک و نيم در دو و نيم متري و دو بند عمومي بود که همه بندها و راهروي هاي آن به نقطه مياني دايره اي منتهي مي شوند. زندان با اين که تنها ظرفيت دويست نفر را دارد ولي در بعضي مقاطع تعداد هشتصد نفر هم در آن جاي داده شده است و در مجموع تعداد ده هزار نفر در آن نگه داري شده اند.

با ديدن تنديس مبارزين كه از ميله هاي مشرف به حياط آويزان شده اند، بايد گفت: اينجا موزه نيست، اينجا تماشاخانه نيست، اينجا عين زندگي است، هواي بودن در آن جريان دارد، تاريخ کوچکي از انقلاب است، کتابي مصوري‌ست که جسارت مردان انقلابي را به نمايش گذاشته و عجز دوهزار پانصد سال شاهنشاهي را با نگاه تو ورق مي‌زند.

در اين زندان همه چيز در عين سکون، جاري است!، در اين زندان همه سکوت، پر از هياهوست!، در اين زندان انگشت اشاره براي نشان دادن يا گزيده شدن بلاتکليف است! در اين زندان مخوف چشم‌ها براي زندانيان بندها ستاره مي‌ريزند و نگاه ها دريا دريا خشم تثار دژخيم مي‌کنند.

راه اندازي رکن 2 ارتش ايران به دست آمريکا

قاسم حسن پور رئيس موزه عبرت، توضيح مي دهد: «در راستاي تامين اهداف آمريكايي ها در خاك ايران، ركن 2 در ارتش ايران راه اندازي شد. كه در حقيقت ستون جاسوسي و ضداطلاعات ارتش ايران به حساب مي آمد. از سوي ديگر ده مستشار آمريكايي به سركردگي ياتسوويچ كه زماني در عضويت سي آي اي قرار داشت، موظف شدند روي طرح تاسيس سازمان اطلاعات و امنيت كشور كار كنند. نتيجه كار اين شد كه طرح تدوين شده را به مجلس شوراي ملي آن زمان بردند و دقيقا همان چيزي كه نوشته شده بود به تصويب رسيد و براساس اين طرح يك صفحه قانون نوشته شد و يك دنيا اختيارات به ساواك دادند. سال 1336 ساواك با رياست تيمور بختيار شكل گرفت. »

رئيس موزه عبرت ضمن نام بردن دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا اف بي آي و سي آي اي و نيز دستگاه هاي اطلاعاتي انگليس ام آي سيكس و ام آي فايو رسالت اصلي سرويس اطلاعاتي ساواك را در داخل كشورمان اين گونه توضيح مي دهد : «هر دستگاه اطلاعاتي متعلق به هر كشوري مي كوشد اطلاعات كشورهاي هدف را به نفع منافع ملي كشور متبوعش جمع آوري كند، اما ساواك شكل گرفت تا اطلاعات داخلي كشور ما به نفع منافع آمريكايي ها و انگليسي ها جمع آوري شود! با اين اوصاف مي توان نتيجه گرفت كه در ايران سيستم اطلاعاتي به معني بين المللي به وجود نيامد و كار نيروهاي امنيتي، صرفا سركوب مبارزات داخلي بود. سازمان اطلاعات امنيت كشور ايران در زمان تاسيس ده اداره كل داشت: امور اداري كارگزيني، مسئول كسب اطلاعات خارجي كشورهاي هدف، اداره كل امنيت داخلي، حفاظت، فني، تنظيم بودجه مالي، ضدجاسوسي و... معروف ترين اداره كل سازمان اطلاعات و امنيت كشور در آن زمان اداره كل سوم، امنيت داخلي يا ساواك بود. شاه از اين اداره كل انتظار امنيت مطلق را داشت.

حسن پور در ادامه با اشاره به اينکه «سال هاي 48، 49و 50 از جانب رژيم چهار دستگاه از جمله ساواك، شهرباني، ارتش و ژاندارمري مسئول كنترل اوضاع داخلي كشور بودند، ادامه مي‌دهد: اين چهار دستگاه به دليل گرفتن امتيازات و پاداش خود نيز با يكديگر سر رقابت و جنگ داشتند. بعضاً متهمين را از يكديگر مي قاپيدند و در كار هم سنگ اندازي مي كردند. سال 1350 كميته مشترك ضد خرابكاري ساواك و شهرباني با 375 پست سازماني تشكيل شد. 264 پست متعلق به شهرباني و 111پست متعلق به ساواك بود از تاريخ چهارم بهمن 1350 هر مبارز انقلابي و هر مجرم سياسي كه دستگير مي شد يك راست به همين زندان انتقال پيدا مي كرد. ساواك در اين جا نقش ام آي فايو انگليس را بازي مي كرد و شهرباني نقش «اسكاتلنديارد» را داشت. در اين جا بود كه شهرباني و ساواك نيز سرميز رقابت به جان هم افتادند و در سال1352 كليه اختيارات به دست ساواك سپرده شد و تنها نيروهاي شهرباني در دل ساواك باقي ماندند.»

زندانيان ساواک، راويان زندان موزه عبرت

انقلابيون دهه 50 که خود زماني زندانيان اين بندهاي مخوف بوده‌اند، اموزه روايت‌گران مسير سرخ انقلاب هستند، اما به راستي شنيدن کجا بُوَد مانند ديدن، لمس کردن کجا بُوَد مانند وصف کردن .. در اين زندان مخوف 90نوع شكنجه توسط بي‌رحم‌ترين افراد آموزش ديده ساواك توسط نيروهاي انگليسي و موساد اعمال مي شد.

شکنجه‌گراني که نه حرمت زن بودن را داشتند و نه شکنجه‌ها را بر اساس سن و سال اعمال مي‌کردند ... در اين زندان‌ها بود که زنان انقلابي چون طيبه واعظي دهنوي به شهادت رسيدند، مرضيه حديدچي ها زنانه و زينبي صفت ايستادگي کردند، کوکب حاتمي‌ها شعار و نويسنده شدند.

روايتي کوتاه از شش سال، حبس در زندان ساواک

کوکب حاتمي از زنان انقلابي دهه 50 و از شاعران و نويسندگان امروز که 9 جلد کتاب با موضوع مقاومت و دفاع مقدس نوشته است ، مي گويد: اوايل حضورم در زندان، يک خانمي هم در آنجا بود که وقتي فهميد مرا براي بازجويي مي برند، شروع به گريستن کرد. موضوع را پرسيدم اما از اين رفتارش فهميدم که شکنجه هاي سختي در پيش دارم. مرا به يک اتاق بزرگ بردند و سوالاتي از من پرسيدند اما چون پاسخ هاي درستي نمي دادم با مشت و لگد به جانم افتادند؛ به طوري که تعدادي از دندان هايم شکست و گاهي هم با اتو گردنم را مي سوزاندند.

حاتمي در ادامه با بيان اينکه براي نحوه پاسخ دادن به سوالات ماموران ساواک آموزش خاصي نديده بوده است، مي گويد: براي پاسخ دادن به سوالات ماموران ساواک آموزش خاصي نديده بودم و براي اينکه اصل ماموريتم را لو ندهم، پيش هر بازجو چيزي مي گفتم. همين باعث شد بفهمند دروغ مي گويم و بر شدت آزار و اذيت بيفزايند. تزريق آمپول هاي فراموشي را از همانجا آغاز کردند. اين داروها باعث شد بعدها مدت طولاني را در فراموشي کامل به سر ببرم و حتي خود و خانواده ام را نشناسم. به آنها آمپول هاي "خوره اي" مي گفتند. پشت سرمان ورم مي کرد؛ تا مادامي که سر ورم داشت، کاري نداشتند و به محض خوابيدن ورم، مرفين تزريق مي کردند. اثرات آن نوعي گيجي با فراموشي بود.

وي مي افزايد: قريب به 6 سال در زندان تهران زنداني و تحت شکنجه هاي مختلف ماموران ساواک بودم و در اين مدت تجربه حضور در پادگان جمشيديه و زندان قصر را هم داشتم.

تنديس گراني که از ترسيم شکنجه شرم مي‌کنند!

براي درک شدت آزار و اذيت مأموران سواک عليه زندانيان کافي است به تنديس زندانبانان و زندانيان که تاريخ توحش دژخيمان پهلوي را به تصوير کشيده است، نگاهي بيندازي، 44 نوع روش شکنجه‌ مانند تخته شلاق، سوزاندن ريش و بدن با الکل وفندک، آويزان کردن از سقف، زدن دستبند قپاني، بستن صليبي به نرده هاي حياط، بستن به آپولو، لگد زدن به شکم، سوزن فرو بردن به زير ناخن و ناخن کشيدن،...اگر چه مي‌داني اينها همه مجسمه هستند اما باز هم دلت مي‌لرزد و تمام فکرت به آن شکنجه‌هايي مي‌رسد که حتي تنديس‌سازان هم رو و تحمل ساخت آن را ندارند.

شکنجه‌هايي که علاوه بر شدت عمل، تحقير کننده هم هستند، از شوک الکتريکي تا وارد کردن آب چوش در مثانه، از قفس داغ تا تعدي به زنان و دختران....

موزه عبرت، جغرافياي بي‌پايان ايثار و استقامت انقلابيون

جغرافياي اين زندان اگر چه در دوران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و در اوج مبارزات مردم ايران براي زندانيان مشخص نبود – با چشمان بسته وارد اين زندان مي شدند- اما اينکه ما با چشمان باز، بدون حضور خالقان سرخ بال و شکسته پر حماسه انقلاب اسلامي، مرزهاي جغرافياي عشق مبارزان به اسلام را درک مي‌کنيم و آن را با جان و دل پاس مي‌‌داريم. مردان و زنان انقلابي که تمام سرزمين ما را موزه عبرت براي زياده‌خواهان و سلطه‌گران ديکتاتور کرده‌اند تا جايي که بهشتي گلگون از لاله‌هاي دانش‌آموز، دانش‌جو، زنان قهرمان، مردان رزمي و علمي... پديد‌آورده‌اند، لاله‌هايي که هنوز در دشت جنون مي‌رويند و عطر دل انگيز شهادت را به ارمغان مي‌آورند.

حجت‌الاسلام و المسلمين عيسي سليم‌ پور اهري از زندانيان اين زندان در خاطرات خود نوشته است؛ "زندان و منزل زندگان هم وسيله خوبي براي امتحان است تا حس صبر و استقامت و مقاومت انسان نيرو گرفته و ظاهر گردد."

موزه عبرت کاري قرآني مي کند

اري ايمان، آرمان‌گرايي، اعتقاد به رهبري انقلاب اسلامي، عدالت‌خواهي و دلزدگي مردم از رژيم منحوس پهلوي از مهم‌ترين مسائلي بود که باعث مي‌شد، انقلابيون با اميد به پيروزي اين گونه زندان‌هاي مخوف را تحمل کرده و حتي در اين مسير جان خود را نيز به عنوان خون‌بهاي پيروزي تقديم کنند.

عاشورايي رمز دست نيافتني پيروزي ملت ايران بر رژيم طاغوت پهلوي و تمام دشمنان نظام جمهوري اسلامي به شمار مي رود، انقلاب اسلامي به راحتي به ثمر ننشسته است و اين را همه ملت ايران خوب مي‌‌دانند اما تلنگري بر حافظه تاريخي هيچ وقت بد نيست چه بسا تأثيرگذار و جريان ساز است از اين رو قدم زدن در تاريخ انقلاب اسلامي براي نسل انقلاب يک تجديد خاطره و براي نسل هاي بعدي آموزش و تربيت است.

عبرت واژه‏اى است كه در قلمرو تربيت كاربرد گسترده‏اى دارد، در قرآن کريم هفت بار کلمه عبرت آمده است براي نمونه در سوره حشر آيه 2 آمده است؛ « فَاعْتَبِروُا يَا اُولِى الاَبْصَارِ» يعني؛ «پس عبرت بگيريد اى صاحبان چشم.» و مراد از چشم در اينجا مي‌تواند آگاهي و بيداري باشد چرا که چشم بي بصيرت قاعدتاً عبرتي هم نخواهد گرفت و همچنين در سوره مبارکه يوسف آيه 111آمده است؛ «لَقَدْ كَان فِى قِصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاِوُلِى الالْبَاب» يعني؛ درسرگذشت آنان درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود.»

طاغوت هميشه در کنار حق قرار دارد، طاغوت به گور رفته پهلوي آخرين بازمانده از طاغوت بشري نبود که به دست ايرانيان مدفون شد و اين حقيقت ما را بر اين مي‌دارد که در برابر طاغوتيان زمان هميشه آماده مبارزه و مقابله باشيم، طاغوتي که حال با نفوذ خود قصد ورود به عرصه سياسي،علمي، فرهنگي و اجتماعي ما را دارد از اين رو مي‌توان گفت که موزه عبرت يک گنجينه بزرگ براي استقامت و محکي براي پايداري ملت ايران در برابر ظلم است.

انتهاي پيام/ ت

شهيد ابوالحسن کريميان

Wed, 10 Feb 2016 08:13:00 GMT

جان سرشار تو،
در ميان بي جان هايي چون ما گم شد،
و نام تو را گذاشتيم مفقود الاثر ...
تقديم به شهداي مفقود الاثر انقلاب اسلامي
متن: گل نرگس، کميل، نگارستان خيال .:. طراح: سلمان فارسي

گام به گام با معاون امور زنان و جمعيت سوريه

Thu, 28 Jan 2016 12:36:00 GMT

ديروز هديل اسمر رئيس سازمان خانواده و جمعيت سوريه، مهمان ما_¹ بود. صبح زود در باغ موزه دفاع مقدس، طي يک استقبال و تشريفات رسمي علاوه بر ديدن باغ موزه دفاع مقدس در نشست هم انديشي " زن و مقاومت" شرکت کرد.

ابتدا قرار بود که همسر بشار اسد رئيس جمهوري سوريه مهمان ما باشد اما ايشان نماينده خود خانم اسمر را با هيئت بلندپايه سوري عازم ايران کردند تا علاوه بر آشنايي با عملکرد بانوان ايراني در هشت سال دفاع مقدس ، تجربيات زنان ايراني را در روزهاي بحران شنيده و در کشور خود پياده سازي کنند.

خانم اسمر که به نظرم بانوي شيک پوش و بسيار مهربان مي زد هنگام ديدن باغ موزه دفاع مقدس بسيار تحت تأثيرقرار گرفته بود و در گفت و گوي کوتاهي که با هم داشتيم گفت: « شما با جنگ زندگي کرديد » وقتي اين صحبت را مي کرد، علاوه بر احساس در نگاهش يک تفکر قوي نيز مي ديدم، تفکري که همه انديشه هاي ما را در حفظ آثار دفاع مقدس تحسين مي کرد و اوج آن را در رد شدن از سازه پل متحرک فاو - اروند- نشان داد و آن را بسيار تأثيرگذار دانست.

رئيس سازمان خانواده و جمعيت سوريه هنگام بازديد از باغ موزه تنها جايي که بسيار دقيق تر از هميشه به آن خير شد، نمونه اي از وصيت نامه شهيد بود که از مترجم خود خواست تا آن را برايش به زبان عربي ترجمه کند.!
اسمر بعد از اين بازديد از باغ موزه که بنابر شرايط و قوانين آنجا اجازه عکس برداري نبود - البته من يواشکي و گاها هم علني، عکس مي گرفتم - در راه رو به سوالاتم پاسخ داد يکي از سؤالاتي که از ديروز دلم مي خواست خيلي خودماني از او بپرسم، بيان احساسش درباره سه کليد واژه وطن، مدافع حرم، مقام معظم رهبري - متن کامل اين گفت وگو را به زودي روي سايت مي ذارم - او مدافعان حرم را انسانهايي ايثارگر و شجاع ناميد و در توضيح اين سؤالم که ما رهبر معظم انقلاب اسلامي را " آقا" ، " سيد" مي ناميم و معتقديم که ايشان رهبر معنوي جهان اسلام هستند ، قاطعانه سه بار پشت سر هم گفت: ( ايضاً، ايضاًٌ ايضاً من صحبت ها و کتاب هاي ايشان را پيگيري کرده و مي خوانم.....)

بعد از صرف صبحانه که کمي ديرتر از زمان معمول سِرو شد و نکته جالب در آن طرح تزئين شيريني ها به رنگ پرچم سوريه بود ! عازم نشست هم انديشي زن و مقاومت شديم.

بعد از صبحت هاي خانم اصلان رئيس بسيج جامعه زنان کشور، خانم اسمر طي سخناني گفت: ما به ايران آمديم تا ياد بگيريم چطور جنگ را پشت سر بگذاريم، مقاومت کنيم و قدرتمندتر باشيم. ما اين‌ها را اينجا ديديم و واقعاً خوشحال هستيم بابت شرايط مشابهي که اينجا به ما عرضه مي‌شود. هر لحظه مطالب جديدتر و برتري را از تجارب گذشته مي‌بينيم.

وي ادامه داد: امروزه ما زنان مقاومي در سوريه داريم، زناني که خودشان مي‌جنگند يا در کنار مردان کار مي‌کنند. زنان هنرمند، پزشک و همچنين زناني که در عرصه ديپلماسي و در مقابل سازمان ملل و جنگ دنيا عليه سوريه مبارزه مي‌کنند و من افتخار مي‌کنم به حضور بانوي اول سوريه، خانم "اسما اسد" که در کنار جوانان و زنان سوريه ايستادگي کردند و اين‌ها را پشتيباني و رهبري مي‌کند.

"هديل اسمر" افزود: امروزه رسانه‌ها، يک سانسور خبري دارند و وضعيت موجود در سوريه را غير از آنچه که در سوريه هست، به تصوير مي‌کشند. رسانه‌هاي شما در کنار ما هستند و شما مبارزاني مانند مدافعان حرم داريد که در کنار ما هستند و اميدواريم بتوانيم به‌عنوان فرزندان اين سرزمين(سوريه) يک تصوير واقعي را به شما برسانيم.

اسمر در ادامه به آخرين انفجاراتي که در يک شهر تاريخي و باستاني سوريه صورت گرفت اشاره کرد و گفت: اين خسارات به‌هيچ‌وجه قابل جبران نيست چرا که اينها نمودهاي تمدن اسلامي بود که از بين رفت.

وي در پايان خاطرنشان کرد: به دنبال اين هستيم که چطور مي‌توانيم اين بحران‌ها را پشت سر بگذاريم و به نقطه قبلي خود بازگرديم. به آن حالت اجتماعي خودمان و اتحاد ملي که بين ما وجود داشت. من شکرگزار هستم که دولت ما، دولتي قوي است، الحمدالله به مدد آن وحدت اقليمي که بين ما وجود دارد؛ دولت ما توانست در برابر اين‌ها قدرتمند بايستد.

بعد از ظهر حول و حوش ساعت 4 با هيأت عالي رتبه سوري به سمت پايگاه هاي مقاومت بسيج خواهران مسجدالنبي تهران رفتيم تا از نزديک با زنان بسيجي سال هاي دفاع مقدس و زنان و دختران بسيجي امروز و نوع عملکرد آنها آشنا شوند.

به نظرم اين ديدار از نزديک براي خانم اسمر از آن سخنراني ها و ... مفيد تر بود . شايد براي شما وقتي اين را مي نويسم قابل درک نباشد اما از اينکه خانم اسمر با گفتن مرحبا مرحبا ، به دوستان دست داد احساس نزديکي بيشتري بين خودم با مردم سوريه داشتم احساسي که شايد با وجود تمام برادري هاي ديني، چندان قابل لمس نبود و واقعا نگاه ها و دست دادن ها چه الفتي ايجاد مي کند.

بگذريم سرتان را زياد درد نياوردم خانم اسمر و دوستانش ابتدا به صحبت هاي فرمانده پايگاه خوب گوش دادند و سوالاتي را طرح کردند و از مادران و خواهران شهدا تفقد کردند و در نهايت با ديدن نمايشگاهي از فعاليت هاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي بانوان بسيجي از ما خداحافظي کرده و رفتند تا از خيابان هفت حوض خريد کنند:)

البته بانوان بسيجي نگذاشتند که مهمانشان دست خالي از پايگاه خارج شود و به رسم يادبود تعدادي از کارهاي دستي و هنري خود را که فکر مي کنم از زيورآلات بود به آنها هديه دادند.

اينم چند تا عکس از صبح ساعت 8 تا 20

استقبال رسمي از هيأت بلندپايه سوري

همايش هم انديشي زن و مقاومت با حضور دختر سردار همداني و همسر و فرزند شهيد حميدرضا اسدالهي

بازديد از باغ موزه دفاع مقدس

بازديد از پايگاه مقاومت بسيج خواهران مسجد النبي

سکوت هميشه علامت رضايت ست!

Mon, 18 Jan 2016 23:42:00 GMT

از صبح امروز که رئيس محترم جمهوري اسلامي ايران، « فرجام برجام» را تبريک گفت، رسانه ملي و در کنار آن ساير رسانه‌هاي حامي دولت، خبرگزاري‌ها، وبسايت‌ها و حتي وبلاگ‌ها هر کدام به نحوي اين خبر را از ديد خود مورد توجه و تحليل قرار دادند.

برخي رسانه‌ها از واکنش کشورهاي دوست و دشمن، از ارسال پيام، تبريک و ابراز اميدواري‌هاي برخي از سران کشورها به سمت دفتر رياست جمهوري و دفتر مقام معظم رهبري خبر دادند.

اما نکته مهم اينجاست، که اگر اين موضوع آنقدر موفقيت آميز است که هورا و براوي بيش از حد برخي از رسانه هاي حامي دولت را برانگيخته و به پايکوبي و بر تشت زدن وادار کرده است، پس چرا مقام عظمي ولايت فقيه اين به اصطلاح دستاورد بزرگ هسته‌اي را تبريک نگفتند؟!

اين سومين پيام تبريک هسته‌اي حجت الاسلام حسن روحاني، رئيس جمهوري ايران اسلامي بود که پس از برخي از موفقيت‌هاي هسته‌اي تيم مذاکره کننده ارسال شد اما رهبر معظم انقلاب تا اين لحظه واکنشي از خود نشان نداده‌اند؟ رهبري که بعد از پيروزي قهرمانان ورزشي کشور حتي شده با يک يا دو جمله موفقيت آنان را تبريک گفته و از زحماتشان تشکر مي کنند، امروز براي ادعاي پيروزي مردان هسته اي ايران پاي ميز مذاکرات سکوت کرده‌‌اند؟

9 آذر سال 1392 حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در پاسخ به نامه تبريک حجت‌الاسلام والمسلمين روحاني رئيس جمهوري اسلامي ايران در خصوص روند مذاکرات هسته‌اي، ايشان مرقوم فرمودند: « دستيابي به آنچه مرقوم داشته‌ايد در خور تقدير و تشکر از هيئت مذاکرات هسته‌اي و ديگر دست‌اندرکاران است....» اين جمله که تنها پاسخ مقام معظم رهبري در برابر پيام هاي تبريک هسته اي رئيس جمهور به رهبري انقلاب و ملت ايران است، چيزي که اگر اصول گرا هستيم، اگر اصلاح طلبيم و اگر حامي هر تفکر سياسي مبتني بر رهبري ولايت فقيه در کشور هستيم بايد آن را مورد توجه قرار دهيم.

سکوت هميشه علامت رضايت نيست چرا که انتخاب بد از بين بدترها، يک اشتباه بزرگ است؛ همانطور که بودن يا نبودن مسئله اين است يک دروغ ادبي است؛ همانطور که شعارمان بني آدم اعضاي يکدگيرند ؛ يک خيال قرن 20 است؛ همانطور که متعلق و خدمتگزار مردم هستيم، يک عوام فريبي است؛....

واقعيت اين است، قلب راکتور آب سنگين اراک، بوتن آرمه شد... جاي تبريک نيست. واقعيت اين است جان فشاني شهداي هسته اي ناديده انگاشته شده و کفر نعمت شد.... جاي تبريک نيست. واقعيت اين است که فن آوري بومي هسته اي ما منفعل شد و اين جاي تبريک نيست. واقعيت اين است که عزت مردم ايران... جاي تبريک نيست.

سردار شهيد حق ورديان

Sat, 16 Jan 2016 15:29:00 GMT

اي کساني که وصيت مرا مي شنويد،
پشتيباني کنيد از روحانيت و اسلام،
و ولايت فقيه را تبعيت کنيد.
فرازي از وصيتنامه سرادر شهيد حق ورديان

قلب راکتور اراک بابتن پرشد!

Wed, 13 Jan 2016 15:03:00 GMT

به نام خدا و براي خدا

قلب رأکتور اراک در روز دوشنبه 21 دي 94 هم زمان با راه اندازي فازهاي 15 و 16 پارس جنوبي از داخل محوظه آن خارج و بدست دولت بي تدبير و با نظارت جاسوسان آمريکائي با بتن پر شد. ظاهراً سخنگوي انرژي اتمي کشور به سوراخ خزيده و فراموش کرده اند که اين ذلت را همانند خروج اورانيم از کشور به ملت تبريک بگويند. همزماني اين دو رويداد مهم که يکي ذلت است که بدست دولت تدبير صورت گرفته و ديگري عزت است که بدست قرارگاه خاتم الانبياء سپاه پاسداران به سرانجام رسيده از اهميت بالائي برخوردار است.

وقتي تاريخ کشورمان را بررسي مي کنيم به چنين اقداماتي در رژيم آمريکائي پهلوي هم برمي خوريم که وقتي بحرين، که امروز يک کشور خوانده مي شود در دهه 50 از کشورمان جدا شد، همزمان انگليس ها جزاير سه گانه خودمان را تحويل مان دادند و جشن بزرگي هم براي سر گرم کردن ملت برگزار کردند اما هيچگاه به ملت گزارش ندادند که چگونه بحرين اين منطقه مهم و استرارتژيک از کشورمان جدا گرديد و در تاريخ ايران هم اثري از آن ذکر نشد و امروز مسئله ي خروج قلب رأکتور اراک که در دولت سابق کمتر از يکسال به تپيدن آن مانده بود، بدست دولت اعتدال و تدبير! که رئيس جمهورش ادعاي حقوقدان بودن و متخصص امنيتي بودن را به نادرستي مي نمايد، با حضور دوربين ها و جاسوسان آژانس بين المللي با بتن پر شد و تعهدات ايران به اتمام رسيد.

آيا کدخدا(آمريکا) به دولت اعتدال در آستانه انتخابات لطفي خواهد کرد تا جريان فتنه اکبر به اهداف کثيف خود در تصرف مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري برسند؟ و يا بهانه مطرح مي شود تا امتياز جديدي از سوي بزدلان ليبرال به کدخدا تقديم گردد و جناب لاريجاني هم در مجلس به قرائت انشاء و رجز خواني بپردازد؟!

به زودي آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار است گزارش نهايي خود، مبني بر راستي آزمائي ايران را نسبت به تعهدات انجام شده در برجام بدفرجام منتشر نمايد تا عنايات ويژه کدخدا(آمريکا) به اعتداليون آغاز گردد!!!

آيا با از کار افتادن چرخ هسته اي کشور، جناب روحاني با عنايات کدخدا مي تواند چرخ اقتصاد را بچرخش درآورد؟ و يا بهانه پائين آمدن قيمت نفت و ديگر کسي از رکود سخن نگويد را بر زبان جاري مي کند و ... آخر هم هنرشان ما نمي توانيم مي باشد!

رومن رولان مي گويد: مرا با حقيقت بيازار، اما هرگز با دروغ آرامم نکن.

والسلام

جوک هايي درباره جيبوتي و کومور

Wed, 13 Jan 2016 14:55:00 GMT

فارغ از رفتار زشتي که دولت هاي جيبوتي و کومور در قطع رابطه با ايران انجام دادند، اما به شخصه تمسخر و تحقير يک کشورهاي کوچک و فقيري مانند جيبوتي و کومور را با آرمان هاي انقلاب اسلامي ايران منطبق نمي دانم، انتقاد و يا محکوميت در قبال افراد و شخصيت ها و رفتارهايشان امري متعارف و معمول است اما همانطوري که تحقير قد و شکل افراد اخلاقي به نظر نمي رسد، تحقير و تمسخر اندازه کوچک و يا جايگاه يک کشور در نقشه و يا فقير بودنش هم نمي تواند صحيح باشد؛ اصلاً از بدو تشکيل جمهوري اسلامي و طبق فصل سياست خارجي قانون اساسي، ايران قرار بود ملجأيي براي کشورهاي محروم و مستضعف در برابر ظالمان و مستکبران عالم باشد، نه اين که به هر دليلي و با هر بهانه اي مشي خود را به گونه اي زيرسؤال ببرد که وجهه اخلاقي و انساني خود را در جهان خدشه دار کند.

به نظر شما چه لزومي داشت که آقاي نوبخت به عنوان سخنگوي دولت در کنار اظهار بي تفاوتي در خصوص قطع رابطه جيبوتي با ايران،اين کشور را طنزگونه و تمسخرآميز «بزرگ» توصيف کند؟! البته اين هم شايد از سياست هاي دولت ما باشد که با حرکت به سمت آمريکا و کشورهاي اروپايي، عملاً از کشورهاي محروم و مستضعف تاحدودي غفلت کرده اند و حال اين که اين رفتار، به لحاظ انساني و آرمان هاي انقلاب، غلط است، همينطور به لحاظ حقوق بين الملل، چرا که همين کشورهاي کوچک هم در نهادهاي بين المللي حق رأيشان با اغلب کشورهاي بزرگ دنيا مساوي است.

شايد ضعف مفرط ايران در استفاده از شوراي عدم تعهد که هم اکنون رياستش را هم برعهده داريم در خصوص مسائل مهم منطقه و جهان نيز، يکي ديگر از نمودهاي وادادگي صحنه ديپلماسي با کشورهاي غير مستکبر و غربي باشد و چه بسا اگر در حوزه کشورهاي کوچک و ضعيف اعم از آفريقايي يا آمريکاي جنوبي کم کاري نمي کرديم، مي توانستيم با سياست فعال خارجي خود، کشور جيبوتي را در راستاي سياستهاي انقلاب و در برابر عربستان سعودي قرار دهيم.

در ميان افرادي که اين عبارات تحقير آميز و يا تمسخرآميز را در قبال جيبوتي يا کومر و امثالهم به کار مي برند ورود افرادي مثل آقاي شريعتمداري سردبيري کيهان و يا ساير رسانه هاي انقلابي جاي انتقاد دارد، به راستي آيا بايد براي تسکين بغض فروخورده و روح آزرده مردم عزيز و غيور ما که سالهاست مستقيم و غيرمستقيم از دست عربستان و دستگاه ديپلماسي ما احساس ميکنند به عزتشان خدشه وارد شده است، اقدام به کاري کنيم که منافي آرمانهاي امام و انقلاب است؟!

آيا سران فتنه شبيه آيت الله نمر هستند؟!

Wed, 13 Jan 2016 14:54:00 GMT

ديده مي شود که برخي اشخاص و رسانه هاي حامي فتنه، سران محصور فتنه را با شهيد آيت الله نمر مقايسه مي کنند و حال اين که اين مقايسه به دلايل مختلفي کاملاً غلط است:
1- اولين فرق فتنه گران ايران و مجاهد عربستان اين است که شهيد نمر مغضوب آمريکا، اسراييل، عربستان و اياديشان است و سران فتنه محبوب و اميد و تحت حمايتِ آمريکا، عربستان و اسراييل بوده اند.
2- سران فتنه در ايران شورش شان را براساس يک دروغ و تهمت بزرگ به اسم تقلب گسترده پيش بردند ولي آيت الله نمر از ابتدا تا انتها به ديکتاتوري حکومت سعودي منتقد بود.
3- سران فتنه شورشي را بنيان نهادند که هزينه هاي بسيار سنگيني براموال عمومي و منافع ملي وارد کرد ولي آيت الله نمر هرگز دعوت به اغتشاش و شورش نکرد و هرگز از کساني که به کشور خسارت وارد ميکردند حمايت نکرد.
4- فتنه گران علي رغم خسارات بسيار سنگيني که طي 8 ماه در ابعاد مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي به کشور وارد کردند در نهايت با مماشات نظام، ضمن امکان استفاده از مسافرت، ورزش، درمان، مهماني و …، تنها مشمول حصر امنيتي شدند تا خسارت بيشتري به کشور وارد نکنند، ولي آيت الله نمر تنها بابت نقدکردن و نه وارد کردن خسارات سنگين به کشور و نه بابت گرا دادن به دشمن و نه بابت دعوت به اغتشاش، خيلي سريع با ضرب و شتم بازداشت و ظرف حدود يکسال اعدام گرديد.
5- سران فتنه در برابر حکومتي ايستادند که تمام شئون آن اعم از قوانين و مسئولانش با انتخاب مردم مسئوليت يافته اند ولي آيت الله نمر در برابر حکومتي انتقاد کرد که پادشاهي بود و به لحاظ ميزان مشارکت مردم در حکومت، از بدترين حکومت هاي دنيا به شمار مي رود.
6- آيت الله نمر نماينده شيعيان عربستان بود، اقليتي که به شدت در عربستان محدود و تحت فشار و از مناصب حاکميتي دور هستند و اين در صورتي است که سران فتنه در اين نظام سالها پست هاي مهمي را در اختيار داشتند و اگر در آخرين حضورانتخاباتي شان، با بي ظرفيتي خواستار ابطال آراي مردم نمي شدند، مطمئناً هنوز جايگاه و شأن شان در چشم مردم، نظام و قانون محفوظ بود.